به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، فیلیپ کارلسون -زلزاک، مارتین ریوز و پل سوارتز در مقالهای در نشریه Harvard Business Review به موضوع شوک اقتصادی ویروس کرونا پرداختهاند:
همزمان با ادامه رژه ویروس در سراسر جهان، دولتها برای ممانعت عملی از سرایت ویروس به انجام اقدامات اثبات شده بهداشت عمومی مانند رعایت فاصله اجتماعی روی آوردهاند. با این وجود، انجام این کار جریان حرکت کالا و مردم را متوقف کرده، جلوی اقتصاد را سد کرده و در حال طی فرایند رکود جهانی است. اکنون عفونت اقتصادی با همان سرعت خود ویروس در حال گسترش است.
حتی تا چندی قبل نمیشد این شرایط را پیش بینی کرد. با گسترش ویروس، سیاستمداران، سیاست گذاران و بازاریان، با آگاهی از الگوی تاریخی شیوع بیماریهای واگیردار، در مرحله اول دربها (به منظور تأثیر بیشتر و هزینه کمتر) برای رعایت فاصله اجتماعی بسته شدند. اکنون، بسیار بیشتر در خط سیر بیماری قرار گرفته ایم، هزینه های اقتصادی آن بسیار بیشتر شده و پیش بینی مسیر پیش رو تقریبا غیرممکن شده است زیرا ابعاد چندگانه بحران تاکنون بی سابقه و ماورای تجربه انسانی بوده است.
در این سرزمین ناشناخته، نامگذاری روی یک رکود اقتصادی جهانی انتظار رشد منفی از آن را کمی روشن میکند. سؤالات مطرح از طرف رسانهها در مورد سیر حرکت شوک ویروس و بهبود آن است که آیا اقتصادها قادر خواهند بود به سطح بازده و نرخ رشد قبل از شوک بازگردد و آیا بحران کرونا میراثی ساختاری بجای خواهد گذاشت.
* چشم انداز تاریک تر، میدان دید کمتر
روزنه فاصله اجتماعی - تنها رویکرد شناخته شده برای مقابله موثر با بیماری - تنگ است. ویروس در استان هوبی از بین رفته بود، اما اطمینان حاصل شد که سایر نقاط چین هنوز از شر آن خلاص نشده است. در ایتالیا این روزنه امید بسته شده بود و در پی آن در اروپا هم این روزنه بسته شد. در ایالات متحده که هنوز هم با آزمایشهای ناکافی دست به گریبان است، روزنه اولیه نیز از دست رفته است. با گسترش بیماری، اقدامات مربوط به رعایت فاصله اجتماعی باید گستردهتر و طولانی مدتتر انجام شود تا بتوان به نتیجه مورد نظر رسید و در این فرایند باید فعالیتهای اقتصادی را تعطیل کرد.
شروع موج دیگری از سرایت بیماری واقعیتی انکارناپذیر، به این معنی که حتی کشورهایی که به سرعت برای مقابله با این بیماری وارد عمل شدند هم هر بار که میخواهند امور اقتصادی خود را راهاندازی مجدد کنند بازهم در معرض خطر قرار میگیرند. در واقع ما شاهد تجدید حیات ویروس در سنگاپور و هنگ کنگ هستیم. یعنی فقط تاریخ خواهد گفت که آیا تقابل زودهنگام و جدی نتیجه خواهد داد یا خیر.
در حال حاضر، چشم انداز اقتصادی بازیگران فقید غم انگیز است و دامن سیاسیون، سیاستگذاران و بازارهای مالی بیحفاظ را گرفته است. اتفاقی که در ماههای اخیر افتاد بخشی از محاسبه خطر نبود. پیشبینیها در اینجا کمک زیادی نمیکنند. به عنوان مثال، برآورد جمعی اولیه برای تعداد بیکاران هفته قبل در ایالات متحده حدود 1.6 میلیون نفر بود، اما این رقم به 3.28 میلیون نفر رسید - رقم تاریخی بیسابقهای که تقریباً پنج برابر بیشتر از پیش بینی هفتگی بحران مالی جهانی بود. پیش بینی ها در بهترین مواقع قابل اعتماد نیستند، بویژه درحال حاضر مشکوک به نظر میرسند زیرا بسیاری از جنبه های آن مبهم هستند:
• ویژگیهای ویروس کاملاً شناخته نشده است و می تواند تغییر کند.
• نقش بیماران بدون علامت هنوز کاملاً شناخته نشده است.
• میزان واقعی ابتلاها و مصونیتها مشخص نیست به خصوص در جاهایی در آزمایش گرفتنها محدودیت وجود دارد.
• سیاست پاسخگوییها یکنواخت نخواهد بود و غالباً با تأخیر همراه خواهد بود و خطاهایی را در پی خواهد داشت.
• واکنش بنگاهها و خانوارها نامشخص است.
شاید تنها کار یقینی این باشد که هرگونه تلاش برای پیشبینی قطعی با شکست روبرو خواهد شد. با این حال، ما فکر میکنیم بررسی سناریوهای مختلف هنوز هم به ارزش این حوزه که دارای چشمانداز محدود است، میافزاید.
* بررسی شکل شوک
مفهوم رکود اقتصادی جفتی و رک بودن است. آنچه که می گوید این است که انتظارات از رشد حرکت ناگهانی از مثبت به منفی به مدت حداقل دو فصل متوالی است.
ما فکر میکنیم سوال بزرگتر این سناریو حول و حوش شکل شوک - که به آن «هندسه شوک» میگوییم- و میراث ساختاری باقی مانده از آن است. چه چیزی مسیر تأثیر اقتصادی شوک را تعیین میکند و کوید 19 در کجای آن قرار دارد؟
برای به تصویر کشیدن، فرض کنید که چگونه همان شوک - بحران مالی جهانی - منجر به رکود اقتصادی با پیشرفت ها و بهبودهای کاملاً متفاوت در سه کشور نمونه شده است:
* شوک اقتصادی: 3 نمونه
مفهوم رکود اقتصادی جفتی و رک بودن است. سوال بزرگتر این سناریو حول و حوش شکل شوک و میراث ساختاری باقی مانده از آن است. برای نشان دادن تصور کنید چگونه بحران مالی جهانی 2008 در سه کشور نمونه منجر به رکود شد، درحالی که در هریک از این سه کشور شکلهای کاملاً متفاوتی تحت عناوین شوک پیشرفت و ترمیم از خود نشان داد.
(کانادا) وی- شکل
تولید ناخالص داخلی (2012 تریلیون دلار کانادا)
خط سیاه: روند رشد پیش از بحران
خط قرمز: رشد واقعی
• V شکل - در سال 2008، کانادا از یک بحران بانکی جلوگیری کرد: اعتبارات همچنان به جریان خود ادامه داد و تشکیل سرمایه نیز ضربه جدی ندید. جلوگیری از بهم ریختگی عمیقتر به تثبیت نیروی کار در محل کار خود و جلوگیری از تضعیف مهارتها کمک کرد. تولید ناخالص داخلی کاهش یافت اما به طور چشمگیری به مسیر پیش از بحران خود بازگشت. این یک شوک کلاسیک « Vشکل» نوعی است که در آن بروندادها جابجا شد اما سرانجام رشد به مسیر قبلی خود باز گشت.
(ایالات متحده) یو- شکل
تولید ناخالص داخلی(2012 تریلیون دلار آمریکا)
خط سیاه: روند رشد پیش از بحران
خط قرمز: رشد واقعی
• U شکل- ایالات متحده مسیری کاملاً متفاوت داشت. رشد کاملاً ناگهانی افت کرد و هرگز به مسیر قبل از بحران بازنگشت. توجه داشته باشید که نرخ رشد بهبود یافت (شیب ها یکسان است) اما شکاف بین مسیر قدیم و مسیر جدید همچنان زیاد است و این یک خسارت یک سویه به طرف عرضه اقتصاد و برونداد نامعلوم بود. این شرایط ناشی از یک بحران عمیق بانکی بود که واسطه های اعتباری را مختل کرد. رکود اقتصادی آسیب بیشتری به نیروی کار و بهره وری وارد کرد. رکود ایالات متحده در سال 2008 نوعی رکود «U شکل» است - نسخه ای بسیار پرهزینه تر از نوع V شکل کانادا.
(یونان) ال- شکل
تولید ناخالص داخلی(2010 میلیارد یورو)
خط سیاه: روند رشد پیش از بحران
خط قرمز: رشد واقعی
• L شکل- یونان سومین نمونه و به مراتب بدترین شکل است - این کشور نه تنها هیچگاه نتوانسته مسیر پیشین خود را ترمیم کند، بلکه نرخ رشد آن نیز کاهش یافته است. فاصله بین مسیر قدیم و جدید در حال بیشتر شدن است و برونداد از دست رفتهاش مداوم در حال از دست رفتن بیشتر است.
پس، چه چیزی باعث «هندسه شوک» را که در بالا نشان داده شد، میشود؟ تعیین کننده اصلی توانایی شوک در آسیب رساندن به بخش اقتصاد و به طور خاصتر به تشکیل سرمایه است. وقتی واسطه های اعتباری از هم گسسته شود و سهام سرمایه رشد نکند، ترمیم شرایط کند میشود، کارگران بیکار میشوند، مهارتها از دست میروند، بهره وری کاهش می یابد و شوک ساختارمند میشود.
شوک های نوعV ، U ، L میتوانند با شدتهای مختلفی ایجاد شوند. یک مسیر V شکل ممکن است کم عمق یا عمیق باشد. یک مسیر U شکل ممکن است با یک افت شدید وارد یک مسیر رشد جدید یا یک مسیر کوچک شود.
اکنون شوک ناشی از کرونا ویروس در کجا قرار دارد؟ شدت شوک توسط ویژگیهای اساسی ویروس، سیاست پاسخگویی به ویروس و همچنین رفتار مصرف کنندهها و شرکتها در مواجهه با مشکلات مشخص خواهد شد. اما شکل شوک با ظرفیت ویروس در آسیب رسانی به بخش اقتصاد، به ویژه شکلگیری سرمایه تعیین میشود. در این مرحله، هر دو شکل V عمیق و U محتمل هستند. نبرد پیش رو برای جلوگیری از یک مسیر روشن U شکل است.
* درک مکانیسمهای آسیب
با در نظر گرفتن هندسه های فوق الذکر، دو سوال در مورد شوک کوید 19 مطرح میشود:
مکانیسم آسیب دیدن بخش اقتصاد چیست؟
سیاست پاسخگویی به منظور جلوگیری از بروز چنین خسارات چیست؟
از نظر کلاسیکی، بحرانهای مالی بخش عرضه اقتصاد را فلج میکنند. در مورد این نوع بحرانها تاریخچه طولانی ای وجود دارد و سیاستگذاران چیزهای زیادی در مورد نحوه برخورد با آنها آموخته اند. اما ویروس کرونا در اقتصاد واقعی مشکلات نقدینگی و سرمایه را گسترش میدهد - و این کار را در مقیاسی بی سابقه انجام میدهد. گرچه خطر دوگانه شوکهای مالی و نقدینگی واقعی به اندازه کافی نبود اما اینها در ارتباط با یکدیگر هستند و باعث افزایش سهام میشوند.
بیایید با جزئیات بیشتری به دو مسیر کویید 19 بپردازیم تا صدمات ساختاری را در یک سناریوی U شکل مشاهده کنیم:
خطرات سیستم مالی. شوک بیسابقه کویید19 در حال حاضر در بازارهای سرمایه استرس ایجاد کرده است و واکنش شدید بانکهای مرکزی را در پی داشته است. اگر مشکلات نقدینگی همچنان ادامه پیدا کند و منجر به پایین آمدن مشکلات اقتصادی واقعی شود، مشکلات سرمایه افزایش خواهد یافت. در حالی که ممکن است از نظر خط مشی راه حل ها را بدانیم ولی کمکهای مالی به بانکها و سرمایه گذاری مجدد در بانکها از نظر سیاسی بحث برانگیز است. در صورت بروز بحران مالی، سرمایه گذاری لطمه زیادی خواهد خورد و رکودی طولانی مدت همراه با خسارت به کار و بهره وری را نیز تجربه خواهد کرد.
گسترش «یخ زدگی» اقتصاد واقعی. این احتمال واقعاً بی سابقه است. ماهها رعایت فاصله اجتماعی میتواند باعث اختلال در تشکیل سرمایه، مشارکت نیروی کار و رشد بهره وری شود. برخلاف بحرانهای مالی، یخ زدگی گسترده این آسیب بزرگ در بخش تولید، قلمرو جدیدی را برای سیاست گذاران ایجاد خواهد کرد.
انتهای پیام/