به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، محفل ادبی هندیران با موضوع «بانوان شاعران پارسىزبان از گذشته تا امروز» با نگاهى به شعر فریبا یوسفى به بهانه انتشار مجموعه شعر جدیدش با عنوان «راه» با حضور جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و ادب کشورهاى پارسىزبان برگزار شد.
در این برنامه على چگنى سفیر ایران دهند و شاعرانی چون غلامعلى حداد عادل، مجتبى رحماندوست، دکتر ربانى( رایزن فرهنگى ایران در دهلى نو)، علیرضا قزوه، رضا اسماعیلی، محمود اکرامى، ایرج قنبری، محمدحسین انصارىنژاد، محمدمهدى عبدالهی، عزیز آذینفرد، سیدمسعود علوی، فریبا یوسفى، افسانه غیاثوند، سیده فیروزه حافظیان، لیلى رکن آبادى، نغمه مستشارنظامی، وحیده افضلى، زهرا محدثى خراسانى، فاطمه نانىزاد، مرضیه فرمانی، زیبا فلاحى، بهجت یاحقى، الهام نجمى، زهرا میریان، فاطمه ناظرى و ... و همچنین شاعران پارسیزبان خارجی از کشورهای هند، پاکستان، افغانستان، تاجیکستان،کانادا و ... مانند پروفسور سیده فاطمه بلقیس حسینی، مهدى باقرخان، یاور عباس، سید على اصغر الحیدرى، اخلاق آهن، محبوب حسین، فاطمه ضرغام، سیدحسن بنى طبا و ... حضور داشتند.
مجتبی رحماندوست، نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی و از نویسندگان کشور، در ابتدای این نشست با اشاره به ویژگی شعر زنان گفت: شاعری، زن و مرد بودن نمیشناسد، ایرانی و غیر ایرانی بودن نمیشناسد، اما احساس داشتن و نداشتن، عاطفی بودن و نبودن، برایش فرق میکند. قدرت تخیل بالا داشتن و نداشتن، برایش متفاوت است و کیست که نداند و نبیند که زنان، و از جمله زنان شاعر، از نظر داراییِ عاطفه و احساس، عموماً از مردان شاعر ثروتمندترند؟
گرچه شاعری تسلط بر واژهها و قدرت کاربرد و کنار هم چینی هنرمندانه کلمات را هم میخواهد که میتواند در مردان شاعر یا زنان شاعر قویتر باشد. ضمناً شاعری دهها سرمایه دیگر هم میخواهد، که باید شاعران آنها را برشمارند.
وی ادامه داد: از سوی دیگر این زنانند که نخستین لالاییها را برای آرامشبخشی به نوزادان و کودکان خود می خوانند و کدام لالایی است که منظوم نباشد یا حتی شعری پر از عاطفه و احساس نباشد؟ لالاییهایی که یا خودِ مادر سروده و یا از شاعری دیگر است و مادر را با شعر و احساس و ممارست با شاعری دمساز میکند.
رحماندوست با طرح یک پرسش یادآور شد: بنابراین انتظار این بوده که بزرگترین شاعران تاریخ ادبیات ایران ، شاعران زن باشند، اما چرا اینگونه نیست؟ گرچه زنان شاعر بزرگی داریم که بر تارک ادبیات ایران میدرخشند، اما قلههای شعر در تاریخ ادبیات ایران همچون حافظ، سعدی، مولوی، صائب و... چیز دیگری میگوید.
پس آیا بهتر نیست که به شعر بپردازیم و معیارهای زیبایی شناسی را در اصل شعر به کار بگیریم و شعر زیباتر و ارزشمندتر را پاس بداریم و شاعرش را بستاییم چه آقا با شد و چه خانم؟
غلامعلی حدادعادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی، نیز در ادامه این نشست با اشاره به شعر و شاعری زنان در انقلاب اسلامی گفت: زنان همان طور که در اصل پیروزی انقلاب سهم مؤثر داشتند، بعد از پیروزی هم در انواع شؤن انقلاب فعال بودهاند. از جمله میدانهای حضور زنان عرصه ادبیات و به ویژه شعر بوده است. زنان با درک لطیف زنانه و مادرانه خود در بیان احساسات از مردان موفقترند و شعر آنها رنگ و آهنگ خاصی دارد.
وی با اشاره به مجموعه شعر منتشر شده از یوسفی ادامه داد: به جرأت میتوان گفت که امروزه در ایران دهها شاعر خوب زن داریم که با شعرهای آئینی و انقلابی خود دوشادوش مردان فعالند. خانم یوسفی از جمله این زنان شاعر است که امیدوارم روز به روز موفقتر و موثرتر باشند. ناگفته نماند که حمایت رهبر انقلاب از شاعران زن در رشد شعر در میان زنان انقلابی تأثیر بسیار داشته است.
محمدمهدى عبدالهى، شاعر، نیز در ادامه این نشست با اشاره به ویژگیهای شعر شاعران زن گفت: شاعران زن ایرانى همواره به اصول و آداب اجتماعی و مذهبی پایبند بوده و هستند و از ابراز علائق و گرایشهای شخصی و خصوصی در شعر خودداری میکنند یا اگر بهندرت اشارهاى کنند با حجب و حیا و غیر مستقیم است.
وی با بیان اینکه شاعران زن ایرانى در شعر خود معمولا اهل تکبر و فخر فروشى نیستند، ادامه داد: زنان شاعر بعد از پیروزى انقلاب شکوهمند اسلامى به علت حضورشان در عرصههاى مختلف اجتماعى همپاى مردان، نسبت به تحولات اجتماعى و سیاسى و مسائل پیرامون خود بى تفاوت نبوده و نیستند و در بسیارى از مسائل روز، موضعمند بوده و واکنش نشان مىدهند، به عنوان نمونه در چند سال اخیر در مسائلى همچون ایثار و شهادت، عدم تسلیم شدن در برابر دشمنان قسم خورده انقلاب، محور مقاومت، گفتمان عدالت، شهداى مدافع حرم، شهداى مظلوم جهان اسلام، حوادث روز کشور و ... جریانسازى کرده و اشعار فاخرى در این زمینهها سرودهاند.
عبدالهی یادآور شد: جان کلام اینکه شعر زنان معاصر پر از مضمونهاى نو و حرفهای تازه، سرشار از عاطفه و احساس است و انقلاب اسلامى ایران و همچنین حمایتهاى بىدریغ امین شعر انقلاب از شاعران، افقهاى روشنى را در پیش روى شاعران به ویژه شاعران زن ایرانى گشوده است.
على چگنى، سفیر ایران در هند، نیز دیگر سخنران این نشست بود. وی با بیان اینکه شعر نزد زنان بر شعر نزد مردان هم تقدم و اولویت زمانی دارد و هم ذاتی، گفت: زیرا نخستین واژگان موزون، دلنشین، آرامبخش و هماهنگ که بر گوش و جان کودک مینشیند، همان سخنان، کلمات، ابیات و قافیههای همگن و زیبا است که آغشته به عسل لحن و مهر و محبت مادر است.
وی با بیان اینکه پس هیچ شاعری نباشد جز این که گامهای نخستین ادب و شعر خود را به لحاظ مفهومی و کلامی و حتی صنعت و تجمل مدیون و مرهون مادر نباشد، تصریح کرد: اضافه بر آن زنان فرهمند و فرهیخته را در آسمان شعر و ادب آستارگانی رخشان و پرفروغ است که به رغم همه مضایق و محدودیتها با دیگر اختران این سپهر هماوردی در درخشش و خودنمایی دارد. هر چند ابر زمانه و جبر روزگار فرصت بهره گیری از این همه نورافشانی را از چشمان جویندگان و تشنگان زلال فرهنگ و ادب را گرفته است.
به گفته چگنی؛ در سرتاسر تاریخ علم و ادب و شعر ایران زمین زنانی ادیب و توانمند را میبینیم که هریک خود چونان سرداری دلاور پرچم پاسداری از حریم پارسی در دست دارند و رتبه و منزلتی بس رفیع و بلند را در این عرصه به کف آورده اند که محل غبطه و آرزوی بسیاری است. از این جمله اند بانوانی توانمند و فرهیخته چون پروین اعتصامی ،طاهره صفارزاده و سپیده کاشانی و صدها اختر چرخ ادب فارسی.
راضیه تجار، نویسنده، نیز در ادامه این مراسم با اشاره به وجوه مشترک در میان آثار زنان گفت: زنان شاعر، خواهران تؤامان زنان نویسندهاند. نوع نگاه، صید واژگان، چینش درست آنها در هر بند، به کارگیری ایهام و ابهام و نماد و تلمیح، ساخت قامت آفریده خود با تصاویری بکر، ارائه فکر واندیشه و پیام جزء مشترکات آثار است.
وی ادامه داد: به عنوان یک نویسنده زن در هفته کتاب، ادای احترامی دارم به خو یشاوندان نزدیکم، بزرگ بانوی شاعر طاهره صفارزاده که اهل فکر و اندیشه بود و از" تن" و" من" نگفت و افقهای بالا تری را دید؛ و سپیده کاشانی شاعر متعهدی که به هنگام رزم با سرودهایش به میدان آمد؛ و دیگر شاعران زن از نسلهای بعد که با اشعارشان رود زلال و اندیشناک و متعهد و پویای شعر معاصر را حیاتی دیگر بار بخشیدند؛ بهگو نهای که دانشجویان در کشور هند موضوع رساله دکترای خود را به تفسیر و تبیین و ترویج این اشعار اختصاص دادند.
رضا اسماعیلی، شاعر و پژوهشگر، نیز در ادامه با یادی از زندهیاد طاهره صفارزاده به عنوان یکی از زنان موفق در عرصه شعر و پژوهش در عصر حاضر گفت: اگر تعریف ما از شاعر موجودی صرفاً خیالپرداز و احساساتی باشد، با چنین تعریفی صفارزاده را نباید شاعر بدانیم؛ ولی اگر تعریف ما از شاعر انسانی حکیم، اندیشمند و صاحب شعور باشد(چنان که در لغت هم شاعر به معنای آگاه، داننده، و شعورمند است)، صفارزاده را باید در زمره یکی از شاعرترین شاعران این روزگار بدانیم.
وی ادامه داد: صفارزاده شاعر به معنای مصطلح آن – خیالپرداز و احساساتی - نبود، بلکه انسانی «شاعر» به معنای واقعی کلمه بود. او شاعری از جنس «نور و حضور» و به تعبیر خودش «رهگذر مهتاب» بود. هدف او در شعر فاصله گرفتن از «شاعر عادتی» و رسیدن به مرز «شاعر عقیدتی» و «معرفتی» بود. تلاش مقدس او در عرصه شعر – همچون فردوسی، مولانا، حافظ، ناصر خسرو، پروین اعتصامی و... - پرهیز از «عقلستیزی» و «عقلگریزی» شاعرانه، و ایجاد تعامل و پیوند بین «عقل و احساس» بود.
به گفته اسماعیلی؛ او در شعرهایش فقط به دنبال «تحریک احساسات» و ایجاد تأثرات عاطفی صرف نبود. او با «جان سروده»هایش میخواست به اندیشه و شعور مخاطب تلنگر بیداری بزند و خواننده را از خواب غفلت و رخوت و عادت بیدار کند. ما در آیینه جان سروده های او که رستاخیزی از بیداری است، سیمای فرهیخته انسانی را به تماشا مینشینیم که از معبر عشق، به سرمنزل «عقل» میرسد و از شجره طیبه «حکمت و معرفت» میوه «دانایی و توانایی» میچیند.
اسماعیلی با بیان اینکه صفارزاده شاعری آزاداندیش و وارسته بود، اضافه کرد: او از قبله و قبیله شاعرانی که شعر را پرتویی از شعور نبوت میدانند و هرگز با قلاب شعر، در اندیشه صید ماهی دنیا نیستند. او با حنجره عشق و تعهد، در گوش زمانه بیپیر صلای بیداری سر داد و با انگشت اشاره شعرش، مسیر راستی و رستگاری انسانی را نشان داد که می تواند از مذهب انسان مچاله و مردان منحنی تبری کند و به مدد دانایی و بینایی تا «خدا گونکی» قد بکشد. صفارزاده با شبچراغ شعر و شعور به دنبال رد پای انسانی از جنس پیامبران الهی بود. انسان آزاد و سربلندی که به مدد انتخاب مسئولانه از زندانهای غفلت و عادت و طبیعت سر بر آورده و ردایی از جنس رسالت و تعهد بر دوش دارد. انسانی که «ماه» را «آه» میکشد و ما را به «دیدار صبح» فرا میخواند و به «بیعت با بیداری» دعوت میکند:
دوباره بر میخیزیم
به راه میافتیم
رفتن به راه میپیوندد
ماندن به رکود
و اینگونه است
که من همیشه از بیداری میگویم در شعر
وقتی که شهر خوابیده بود، بیدار بودم
و از بیداری گفتم
از راه، از حرکت
همیشه از بیداری میگویم
تا بازوان عشق زیر سر ماست
باید بیدار بود
سلام بر تو
که بیداری ...
محمود اکرامى، شاعر، نیز در ادامه این جلسه با بیان اینکه ما در زمینه شعر و زنان با چهار اصطلاح مواجهیم، گفت: اول« زنان شاعر»، شاید اولین زن شاعر در تاریخ ادبیات ما رابعه بلخی باشد و بعد«مهستی» یا مهستی، و بعد صدای شاعران زن از اندرونیها بیرون نیامد تا عصر قاجار و عصر حاضر که زنان شاعر دارای اسم و رسم به یاد ماندنی و اشعار ماندگاری هستند. دوم:«زن درشعر»، زنان در شعر فارسی بیشتر در نقش معشوق ظاهر شدهاند آن هم معشوقی که زلف کمند، مژگان سنانی و آبروی کمانی و قد سروی دارد. در واقع در شعر گذشتگان چهره واقعی زن در شعر نمود و بروز درستی نداشته است. جز در شعر معاصر که گاه پیرزن هم نقش وجدان بیدار جامعه را بازی میکند.
وی ادامه داد: در میان همه نقش ها اجتماعی زنان،نقش همسری در ادبیات ما مغفول مانده است و انگار مردان شاعر از تعریف و تمجید و توصیف همسران خود ابا داشتهاند. سوم: «شعر زنان»، در همه ادوار شعر زنان همیشه در اوج بوده است؛ هرچند که به دلیل اندرونینشین بودن این نیمه جمعیت، صدایشان زیاد به گوشها نرسیده و آنگونه که بایسته و شایسته است در دفتر و دیوان ثبت و ضبط نشده است، ولی آنچه از شعر زنان به جا مانده ارزشمند بوده و هست هرچند به دلایلی نتوانسته است به پای شعر مردان برسد. چهارم: شعر زنانه، تا دیروز نه چندان دور به دلیل اشتغالات خانهداری و کار در منزل، دایره دغدغههای زنان شاعر محدود بود و گاه در حد اشتغالات یدی و ذهنی آنها بود؛ ولی امروز زنان شاعر مثل مردان دغدغههای سیاسی،احتماعی، فرهنگی و ....دارند و کمی دشوار است بگوییم فلان شعر زنانه یا مردانه است.
یاورعباس، از شاعران کشمیری، نیز در ادامه این نشست با یادی از اولین زن سخنور زبان فارسی گفت: در طول تاریخ زبان فارسی اولین زنی که ذکر آن در تذکره و تاریخ ادب آمده است : رابعه بنت کعب قزداری بلخی است. اولین زن سخنور زبان فارسی قرن چهارم و معاصر رودکی سمرقندی بود، در زبان فارسی و عربی شعر عاشقانه سروده و مایل به تصوف بوده است.
وی ادامه داد:محمد عوفی در تذکره لبابالالباب می نویسد: دختر کعب قزداری اگرچه زن بود ولی اما بفضل بر مردان جهان بخندیدی، فارس هر دو میدان و والی هر دو بیان، بر نظم تازی قادر و در شعر پارسی به غایت ماهر ... .
یاور عباس در ادامه سرودهای از رابعه را به این شرح خواند:
مرا به عشق همی محتمل کنی بخیل
چه حجت آری پیش خدای عزوجل
به عشقت اندر عاصی همی نیارم شد
به دینم اندر طاغی همی شوم مثل
نعیم بی تو نخواهم جحیم با تو رواست
که بی تو شکر زهر است و با تو زهر عسل
انتهای پیام/