سینمای ایران بیش از اقدامات درباره مضمون و محتوای آثار و یا تولید فیلمهای سینمایی به عنوان اقدامات زودگذر، نیازمند سلسله اقدامات زیرساختی است که زمانبر و دیربازده بودن این اقدامات، جذابیتشان را برای مدیران سینمایی در چند دهه اخیر کاهش داده اما هرچه پیش رفتهایم، اهمیتشان بیشتر در معرض توجه قرار گرفته و اکنون برخی از آنها جزو اولویتهای حیاتی برای بهبود شرایط سینمای ایران محسوب میشوند.
به گزارش «تابناک»؛ سینمای ایران به عنوان عرصهای پرچالش برای مدیریت، محل نزاع جدی گروههای مختلف بر سر مسائل مختلف است و شکافها میان مطالبات گروههای مختلف آنچنان قابل توجه است که تامین نظر همه گروههای موثر ناممکن بوده و منجر به تنشهای عمدتاً غیرعلنی میشود که در نهایت سینمای ایران در چند دوره اخیر از این ناحیه آسیب جدی دیده است. در این دوران مدیریت سینما به کیفیت ممیزیها و تولید تعداد فیلمی در راستای اهداف نظام تقلیل یافته و مدیران سینمایی کارنامه پربارتری نداشتهاند.
محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی ممکن است همچون مدیران پیشین درگیری روزمرگیهای سینما شود و این به اقتضای کرسی مدیریت سینمای ایران و وظایف تحمیلی به این موقعیت بازمیگردد اما او به همراه همکارانش میتوانند با تمرکز بر روی اقدامات زیرساختی که زمان کافی را برای اجرای آنها دارند، هم از این روزمرگی بگریزند و هم کارنامه کاریشان به کیفیت ممیزی و مجموعه تولیدات سینمای ایران در دوره مدیریتشان تقلیل نیابد.
از نخستین و مهمترین اقداماتی که سازمان سینمایی میتواند پیگیری کند، تداوم ادغام موسسات سینمایی وزارت ارشاد و اختصاص ده ها میلیارد هزینه های اداری این مجموعه ها به تولید است. ساختار قدیمی سازمان سینمایی متناسب با سینمای آنالوگ بوده و اکنون در عصر دیجیتال کارآمدی لازم را ندارد و تنها بخش وسیعی از بودجه محدود سینمای ایران را در قالب هزینه اداری و پرداخت حقوق پرسنل و امور اینچنینی میبلعد و رقم کمی برای تولید در اختیار سازمان سینمایی باقی میماند. این ادغامها در دوره حسین انتظامی کلید خورد اما به سرعت متوقف شد. اکنون این ظرفیت وجود دارد که خزاعی به شکل جدی ادغام موسسات سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد را در دستور کار قرار دهد که ادغام انجمن سینمای جوانان در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی از جمله این ادغامهای دارای بار کارشناسی است.
اقدام دیگر میتواند انتقال منابع تخصیص برای تولید از تولیدکننده به مصرف کننده باشد. از دهه شصت تاکنون بودجه مستقیماً به تولیدکننده داده میشود و به همین دلیل سود در تولید است و تولیدکننده سودش را در زمین ساخت برده و فروش فیلم برایش جزو اولویتهای حیاتی نیست؛ حال آنکه فیلم ساخته میشود تا بفروشد. حال میتوان مسیر را تغییر داد تا منابع صرف فیلمهایی شود که هم در راستای اهداف نظام باشد و هم ظرفیت جذب مخاطب را داشته باشد. در این چارچوب باید منابع در قالب یارانه به مصرف کننده داده شود و آنها بتوانند فیلمهایی که در راستای سیاستهای کشور است را با تخفیفهای 30 تا 80 درصدی به انتخاب خودشان ببینند و ما به التفاوت این رقم را سازمان سینمایی پرداخت کند.
تغییر جهت توزیع منابع از تولیدکننده به مصرف کننده، صرفاً به تولید پرمخاطب منتهی نمیشود، بلکه به آوردن تماشاگران این بخشها در مدار مصرف نیز منجر خواهد شد. به عنوان نمونه تماشاگران محروم در استانهای سیستان و بلوچستان، کهگیلویه و بویر احمد، چهار محال و بختیاری و خراسان جنوبی که حتی اگر سالن سینما داشته باشند، قدرت خرید بلیت را ندارند، توان خرید بلیت با مبلغ بسیار کم را خواهند داشت و از میان فیلمهایی که این یارانه را دریافت میکنند، میتوانند فیلم ببیند. بدین ترتیب رقابتی میان این فیلمها برای جذب یارانه این گروهها شکل میگیرد و بخش خصوصی نیز برای ساخت سالن در این مناطق محروم و جذب این یارانهها انگیزه پیدا میکند و زیرساخت سینمایی در این مناطق نیز توسعه پیدا میکند.
اقدام زیرساختی دیگر، کوشش برای افزایش ظرفیت تولید از طریق «آموزش» است. پس از تغییر ساختار سینما از آنالوگ به دیجیتال، چندین هزار نفر به واسطه عدم بروزرسانی دانش و ساختارها بیکار شدند که در میان آنها چهرههای خبره وجود دارند که خانه نشینیشان حتماً کیفیت تولیدات سینمایی را کاهش میدهد. آنهایی که با سینمای دیجیتال نیز خود را تطبیق دادهاند، غالباً استفاده حداقلی از این ظرفیت دارند، چرا که آموزشهای سطح بالا در این بخش به سینماگران داده نشده است. باید سازمان سینمایی این گروهها را آموزش دهد و این نیروهای متخصص به صحنه تولید بازگردند.
از اقدامات انقلابی دیگر که فرآیند تولید را به کل تغییر میدهد و مخالفان جدی، قدرتمند اما نه چندان پرتعدادی در بدنه سینما دارد، حذف رانت پروانه ساخت است. در حال حاضر ورود به سینما منوط به دریافت پروانه ساخت فیلم سینمایی است و فیلمسازِ فیلم اولی میبایست به یک تهیه کننده باسابقه صدها میلیون دستمزد دهد تا او برایش پروانه ساخت بگیرد. این وضعیت قبلاً در مطبوعات نیز وجود داشت، به حدی که پروانه فعالیت مطبوعات خرید و فروش و حتی اجاره داده میشد! «پروانه ساخت فیلم» یا باید اساساً حذف شود و ممیزی به پروانه نمایش موکول شود و یا میبایست مثل پروانه نشریات دریافتش یک امر اداری شود و خود پروانه رانت نباشد. در واقع رقابت نه برای دریافت پروانه تولید فیلم سینمایی، بلکه باید بر سر تولید و اکران باشد.
اقدام زیرساختی دیگر، ساخت کاخ جشنواره فجر در محل سینمافرهنگ است. هر جشنواره مهمی یک کاخ جشنواره دارد و اقدامات مطالعاتی برای احداث کاخ جشنواره برای جشنواره فیلم فجر نیز به صورت پذیرفته است. مجموعه سینما فرهنگ میتواند یک مجموعه بسیار بزرگ دارای یک سالن طبقاتی با بیش از هزار صندلی و دهها سالن کوچک با یک مجموعه امکانات ویژه برای خانوادهها نظیر مهدکودک، مجموعه ورزشی، مجموعه فروشگاه و... باشد؛ مجموعهای که در طول سال نیز نماد رونق سینما باشد و یک منظومه کامل فرهنگی و تفریحی را در خود جای داده باشد. کلنگ زدن این مجموعه، جزو اقدامات راهبردی است که باید در دستور کار قرار گیرد.