اقتصاد آنلاین - اکرم شعبانی؛ به گزارش اکونومیست، در دهههای آینده این ردپای اقتصاد دولتی در ایالات متحده بیشتر قابل مشاهده خواهد بود. چهار پنجم از اقتصاد جهان اکنون در معرض هدف انتشار کربن صفر قرار دارد، هدفی که در بریتانیا پیشبینی میشود به دلیل یارانههای برنامه کربنزدایی تا سال ۲۰۵۰ نسبت بدهی دولت به تولید ناخالص داخلی را ۲۱ درصد افزایش دهد و این موضوع منجر به کاهش رشد اقتصادی میشود و در عین حال با توجه به اینکه بسیاری از کشورها جمعیتی سالخورده دارند، مستلزم هزینههای قابل توجهی برای مراقبتهای بهداشتی و بازنشستگی هستند.
برای لیبرالهای کلاسیک همچون مجله اکونومیست، ناامید شدن از پیشرویهای بی امان دولت آسان است. با رشد دولت در طول همهگیری کرونا، شکستهای چنین روندی به صورت کامل قابل پیشبینی است. در اوایل بحران، مقامات بهداشت عمومی آمریکا مانع از توسعه انجام آزمایشهای کرونا در آزمایشگاههای خصوصی شدند؛ همان سال تا ماه اکتبر زمان برد که آزمایشهای سریعی مورد تایید قرار گیرد که در صورت ورود آزمایشگاههای خصوصی میتوانست تا پیش از تابستان هم در دسترس باشد. به مدت چند ماه، توزیع واکسن در اروپا با سرعتی بسیار کم ادامه یافت، در همان زمان چین مقابله خود با ویروس را به عنوان یک پیروزی برای مدل دولت قوی جشن گرفت. اکنون هم استراتژی صفر کووید – ۱۹ نشان دهنده تلاش همان دولت متمرکز برای کنترل قدرت است. یکی از رسواییهایی که سیاست بریتانیا در آن گرفتار شده، این است که آیا رهبران این کشور از این بحران برای اعطای قراردادهای سودآور به دوستان خود استفاده کردهاند یا خیر؟
تهدید بلندمدت یک دولت بزرگ این است که با عادی و گسترده شدن چنین بوروکراسیهایی به عنوان شکست نهادی و فساد، منجر به فقیرتر شدن مردم و محدودیت آزادیها شود. اما نکته آن است که این خطرات خود با یک فرصت آمیخته است. برای درک درست این موضوع، دلیل رشد دولت را در نظر بگیرید.
مطالعات نشان میدهد که تقریبا دولتها همیشه به لحاظ سهم از تولید ناخالص داخلی در طول زمان گسترش مییابد. سه عامل در این شرایط اثرگذار هستند. اولین مورد را به طور مشخص میتوان بدخواهی نامید. عدم تحرک و فاصه گرفتن دولت از وظایف اصلی خود منجر میشود تا نتواند این شرایط یعنی رشد مداوم خود را تعدیل کند. رای دهندگان و لابیگرانی که از مقررات یا افزایش هزینههای دولت سود میبرند، هر کاری برای حفظ شرایط موجود انجام میدهند. در حالیکه بسیاری از مالیات دهندگان میخواهند منابع بیشتری به مناطق آنها تخصیص یابد. بوروکراتهای مسئول نیز میخواهند از اقدامات خود دفاع کنند و زمانی که برنامهای با شکست مواجه میشود حامیان آنها تاکید میکنند که اگر بودجه بیشتری به آن اختصاص داده میشد، باز هم میتوانست موفق باشد.
عامل دیگر افزایش هزینههای دولت به تغییر قیمت خدماتی که دولت ارائه میدهد باز میگردد. قیمت خدماتی همچون خدمات بهداشتی و آموزش که دولتها ارائه میدهند به دلیل شدت بالای استفاده از نیروی کار و همچنین نرخ پایین بهرهوری، سریعتر از تورم کلی اقتصاد رشد میکند. اگرچه ناکارآمدی دولت میتواند اوضاع را بدتر کند، اما این مساله که به «بیماری هزینه» تعبیر میشود، بخش خصوصی و دولتی را به صورت یکسان تحت تاثیر قرار میدهد.
عامل سوم آن است که دولتها در شرایط کنونی وظایف بیشتری بر عهده دارند. با ثروتمندتر شدن رای دهندگان در طول قرن بیستم، آنها آموزش بیشتر و مراقبتهای بهداشتی گران قیمتی را میخواهندکه از آخرین متد علمی پیروی کند. همچنین با افزایش میانگین سن جامعه، تقاضا برای مراقبت از سالمندان افزایش مییابد. همچنین یکی از انتظارات جامعه از دولت مقابله با تغییرات آب و هوایی است.
حالا با توجه به این سه عامل میتوان مشاهده کرد که از تفکرات رونالد ریگان و مارگارت تاچر که به عنوان بزرگترین سیاستمداران ضددولتی و معتقد به بازار آزاد شناخته میشود، چیزی باقی نماندهاست. اغلب گفته میشود که آنها زمینه را برای «دوران نئولیبرال» فراهم آورده بودند اما در واقع میراث آنها نشانی از دولتهای کوچک ندارد. در سال ۲۰۱۹، دولت فدرال آمریکا نسبت به ده سال پیش از ریاست جمهوری ریگان، سهم بیشتری از تولید ناخالص داخلی خود را هزینه کرد. سه دهه پس از پایان دوره تاچر – یکی از دهههایی که با عنوان ریاضت اقتصادی از آن یاد میشود – دولت محافظهکار بریتانیا به زودی بیشترین هزینه را نسبت به تولید ناخالص داخلی از دوران پیش از تاچر تجربه خواهد کرد.
پیروزی اثرگذار ریگان و تاچر را میتوان اولین پیروزی طرفداران دولتهای کوچک بر پیروان دولتهای بزرگ دانست. بدترین شرایطی که یک دولت میتواند با آن روبرو شود، متورم شدن به دلیل تضاد منافع افراد درون قدرت برای کنترل بیشتر بر اقتصاد است. دولتها به درستی شرکتهای ملی شده را به فروش رسانده، مقررات را کاهش داده، برخی مالیاتها را ساده کرده و رقابت را ترویج کردند. اجماع در مورد نقش محدود دولت در جوامع لیبرال به وجود آمد. طرفداران آن از بازارهای بیشتر استقبال کردند اما با توزیع مجدد و هزینههای خدمات عمومی اجازه دادند تا جهان عادلانهتر باشد.
امروزه این اجماع درست در زمانی که بیشتر مورد نیاز است در معرض تهدید هم قرار گرفته است. از آنجایی که افزایش سن و تغییرات آب و هوایی به شکل غیرقابل مقاومتی اندازه دولت را افزایش میدهد، تشخیص اینکه دولت چه کارهایی میتواند انجام دهد و چه چیزی را نمیتواند به خوبی انجام دهد، حیاتی است – و این به منظور جلوگیری از استفاده لویاتان از قدرت به نفع خودیها و نزدیکان است. بحث برای دولت محدود امروز باید در رابطه با ماهیت مداخلات دولت و نه این مساله که آیا محدود کردن گرمایش جهانی یا تامین نیاز سالمندان ضروری است یا خیر، باشد.
یکی از این وظایف، به حداکثر رساندن نقش بازارها و انتخاب فردی است. با تغییرات اقلیمی باید با قیمتگذاری کربن، یارانههای تحقیق و توسعه و همچنین سرمایهگذاریهای عمومی مبارزه کرد و راهکارهایی همچون محدودیت مسافرتهای هوایی به ازای هر نفر یا دخالت بانکهای مرکزی در بازارهای مالی مناسب نیست. دولت برای ایفای نقش رفاهی خود باید بر توزیع مجدد درآمد تمرکز کند و به افراد نیازمند اجازه دهد تا تصمیم بگیرند که با این پول چه کاری انجام دهند نه آنکه مانند ایجاد بوروکراسیهای جدید مانند سیستم پیشنهادی جو بایدن برای مراقبت از کودکان محدود کننده باشد. مالیاتها باید گسترده و برای سرمایهگذاری مناسب باشند.
دولت همچنین باید به دنبال چابکی و کارآمدی باشد. حمایت درآمدی برای خانوارها باید تا حد امکان به صورت خودکار و بخش مالی دیجیتالیتر باشد. همانطور که استونی در جنگ با کاغذ بازی نشان داده است، بسیاری از مراحل پر کردن فرمها را میتوان حذف کرد. اگر تعداد بوروکراتهای با دستمزد کمتر کاهش یابد، بخش دولتی این امکان را دارد تا کارکنان با استعداد بیشتری جذب کند. سیاستمداران باید به جای اتکا به ادارات ضعیف کنونی، تمایل داشته باشند که در هنگام رسیدگی به مشکلات جدید، مسیر خود را از نو آغاز کنند. بزرگترین موفقیتهای دولتها در طول دوران همهگیری کرونا از استارتاپهای داخلی مانند Operation Warp Speed حاصل شده که به توسعه واکسن در آمریکا کمک کرد.
دولت باید تلاش کند که بی طرف باشد. منافع اندک را چه اتحادیهها و گروههای قربانی تدهین شده مورد علاقه چپها و چه رفقای راست تجاری، همیشه به دنبال دریافت آن هستند. برای مقاومت، بوروکراتها به حملات بی امان بدبینانه و خودخواهانه سیاستمداران به تمامیت خود نیاز ندارند، بلکه به شفافیت و حمایت از شاخصههای خدمات عمومی نیاز دارند. اگرچه افزایش کل هزینهها برای قدیمیها موجه است اما یک حکومت سالخوردگان در مقیاس کامل اینچنین نیست. بازنشستگان با جیبهای عمیق، نیازی به کمکهای عمومی ندارند. برعکس، با تغییر مالیاتها از دستمزد به سمت دارایی، ارث و مصرف، باید بار سنگینتری هم متحمل شوند.
جایزه بسیار بزرگ است. تفاوت میان دولت خوب و بد، نه تنها در دستیابی سریع به صفر خالص و ارائه یک شبکه ایمنی پایدار برای قدیمیها، بلکه در جوامعی که عادلانه و مرفهتر هستند، مورد سنجش قرار میگیرد. در قرن بیستم لیبرالهای کلاسیک تضمین کردند که رشد دولت با بشریت همراه باشد، همین امر ممکن در قرن بیست و یکم هم صادق باشد.