برترینها: هپایتیت c شاید از نظر کسانی که آشنایی چندانی با آن ندارند، بیماری معمولی و پیش پا افتادهای باشد، اما آیا میدانید این بیماری در سال موجب مرگ چند نفر میشود؟ هپاتیت c در واقع نوعی عفونت است که معمولا کبد افراد مبتلا را تحت تاثیر قرار میدهد و علت آن ویروس هپاتیت c یا همان HCV است. عفونت ناشی از این بیماری موجب زخم شدن کبد، سیروز کبد، نارسایی کبد و حتی در مواردی سرطان کبد میشود. در برخی موارد نیز ممکن است عفونت تاحدی پیشروی کند که عروق مری و معده بسیار متورم شده و خونریزی و مرگ فرد را در پی داشته باشد.
هپاتیت c معمولا علائم مشهود و واضحی ندارد و طبق تحقیقات تنها در ۱۵% موارد علائم حادی را تجربه خواهند کرد. برخی از علائم این بیماری کاهش اشتها، خستگی، تهوع، دردهای مفصلی یا عضلانی و کاهش وزن میباشند. کسانی که تا چندین سال به این بیماری مبتلا بودهاند، به سیروز کبد دچار میشوند و سیروز کبد با گذر زمان میتواند سرطان کبد را در پی داشته باشد. تحقیقات نشان دادهاند که به صورت تخمینی ۱۳۰ تا ۱۷۰ میلیون نفر در جهان به هپاتیت c مبتلا هستند که همین امر نشان میدهد که خطر ابتلا به این بیماری در کمین افراد است.
ابتلا به این بیماری و انتقال آن به طور کلی از طریق مواردی مانند تماس در حین مراقبتهای پزشکی، استعمال مواد مخدر، آمیزش جنسی، پیرسینگهای بدن، تماس با خون و انتقال از مادر به بچه صورت میگیرد. اگرچه هنوز واکست هپاتیت c ساخته نشده است، اما در حال حاضر راههای درمانی بسیاری برای پیشگیری و درمان این بیماری وجود دارد. خطر احتمال ابتلا به این بیماری را میتوانید با رعایت نکاتی از جمله پرهیز یا توقف استفاده از داروهای تزریقی، پرهیز از به اشتراک گذاری یا استفاده مجدد از سرنگها و استفاده از کاندوم هنگام رابطه جنسی کاهش دهید.
در ادامه تجربیات و داستانهایی از ۲ بیمار مبتلا به هپاتیت c را میخوانید. خواندن این تجربیات در رابطه با بیماری که ۳% جمعیت جهان به آن مبتلا هستند، میتواند برای شما مفید و کارآمد باشد.
مهم نیست چگونه مبتلا شدید؛ باید با آن بجگید
مهران از آن دسته افرادی بود که بدنش قادر به مبارزه با این ویروس به تنهایی نبود. به همین خاطر بیماری او به درجه پیشرفته رسید و کبد او را تحت تاثیر قرار داد. او تا مدتها هیچ علائمی از این بیماری نداشت و اگر هم علائم خفیفی احساس میکرد آن را به سرما خوردگی و بیماریهای پیش پا افتادهای از این قبیل ربط میداد. تا اینکه یکی از دوستانش به این بیماری مبتلا شد و مهران را نیز ترغیب به انجام آزمایش خون کرد. بعد از انجام آزمایش خون مشخص شد که مهران هم به این ویروس مبتلاست. خودش میگوید: «واقعا برام قابل باور نبود که به این بیماری مبتلا شدم. اولش اطلاعات زیادی ازش نداشتم، ولی وقتی فهمیدم چقدر میتونه خطرناک باشه، ترس همه وجودم رو گرفت. برام غیر قابل باور بود که یک بیماری جدی تا این حد بدون علائم باشه و همینقدر ساده بتونه جون آدم رو بگیره.»
مهران بلافاصله تحت درمان قرار گرفت و داروهایی به او تجویز شد تا از عفونتهای بیشتر در بدنش جلوگیری کند. داروهای تجویز شده برای مهران دو داروی مهم اینترفرون و ریباویرین بودند. مهران در طول درمان، روحیه خود را کاملا باخته بود. مهران میگوید: «تو اون مدت زمانی که تحت درمان بودم به معنای واقعی کلمه افسرده شده بودم. فقط ۳ تا چیز باعث شد که کمی از اون حالت خارج بشم. اول اینکه باید برای رها شدن بجنگن، دوم اینکه دردها زودگذر و موقتی هستن و سوم اینکه هدف اصلی من زندگی بدون هپاتیت c هستش؛ که واقعا هم خیلی از حالاتی که تجربه میکردم مقطعی بودن و به واسطه مصرف داروها به سراغم میاومدن.»
همین روحیه جنگندگی مهران باعث شد که بتواند ویروس را شکست داده و به زندگی عادی بدون هپاتیت c بازگردد. مهران خطاب به تمام کسانی که به این بیماری مبتلا هستند میگوید: «مهم نیست چجوری به این بیماری مبتلا شدید، به هر حال باید با این بیماری مبارزه کنید. قطعا شما لایق بهبود و برگشتن به زندگی عادی هستید. از همهی کسانی که فکر میکنید میتونن در مسیر بهبود کمک حال شما باشن، کمک بگیرید و بهترین راهکار و درمان رو پیدا کنید.»
تا بهبودی کامل درمان را متوقف نکنید
ندا از آن دسته افرادی بود که بیماری را از طریق مادرش دریافت کرد و روزی که بیماری او تشخیص داده شد، حس کرد تمام دنیا تیره و تار شده است. خودش میگوید: «به جرئت لحظهای که فهمیدم به هپاتیت c مبتلا شدم، یکی از سختترین لحظات زندگیم بود. من بر خلاف خیلی از کسانی که تا بعد از ابتلا به این بیماری نسبت بهش آگاهی ندارن، به واسطهی ادرم کاملا میدونستم که این بیماری چقدر خطرناک و دردناکه. از طرفی هم استرس و نگرانی اینکه نکنه دخترم هم به این بیماری مبتلا باشه، داشت دیوونم میکرد.» بلافاصله بعد از تشخیص بیماری ندا دختر او نیز آزمایش خون داد و مشخص شد که او هپاتیت c ندارد و همین موضوع سبب شد ندا عزم خود را برای بهبود و مبارزه با بیماری جزم کند.
ندا پس از پایان دوره درمان و احساس بهبود، داروهای مصرفی خود را قطع کرد. همین امر سبب شد که بسیاری از علائم او مانند بیحالی، حالت تهوع و سرگیجه دوباره بازگشتند. ندا میگوید: «یک لحظه طوری حالم بد شد و بدنم بیحال شد که حتی قادر نبودم زبونم رو حرکت بدم و صحبت کنم. دخترم همون لحظه متوجه حال بدم شد و با یکی از آشنایانمون تماس گرفت. اون دوستمون گفتن که هرچه سریعتر شربت لاکتولوز بخورم. خداروشکر با خوردن اون شربت حالم یک مقدار بهتر شد.»
بعد از این اتفاق ندا تحت نظر پزشک به مصرف داروهای خود ادامه داد و در حال حاضر هنوز هم تحت درمان و مصرف دارو است. ندا میگوید: «اگرچه کبدم آسیب زیادی دیده، اما امیدوارانه به زندگی ادامه میدم و هنوز هم دارو مصرف میکنم. به زندگی عادی و کار تمام وقتم برگشتم و سعی میکنم حتی بخاطر دخترم هم شده هر چه زودتر بهبود پیدا کنم.»