به گزارش رکنا، محمود واعظی رئیس دفتر رئیسجمهور همزمان با سالگرد شهادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در یادداشتی تحت عنوان «او چگونه سردار دلها شد؟» نوشت: در گذر روزها و کوران حوادث، آنچه قضاوت عمومی درباره چهرههای شاخص را میسازد، نه صرفاً کارنامه افراد بلکه شیوه زندگی و مشی عمل و مشخصههای شخصیتی آنهاست. شهید سپهبد قاسم سلیمانی امروز در نگاه مردم ایران، یک چهره ملی در رده قهرمانان اساطیری این مرز و بوم است. او خود را وقف مردم و نظام کرده بود و به معنای واقعی کلمه معتدل بود، چرا که هیچگاه خود را در جناحهای سیاسی محصور نکرد.
در عین حال او صرفاً متعلق به مردم ایران نیست و در میان مسلمانان و ملتهای منطقه نیز چهرهای فوقالعاده محبوب است. سالگرد جنایت ناجوانمردانه ترور ایشان، فرصت مناسبی برای بازخوانی برخی از ویژگیهایی است که او را به این جایگاه بیبدیل رسانده است. حاج قاسم، مرد میدان بود. موفقیت در میدان نبرد برای یک فرمانده، به هزار و یک ویژگی بستگی دارد اما یک ویژگی از همه موارد دیگر مهمتراست و آن شجاعت است. او این ویژگی را در حد اعلا داشت و امروز حتی در میان دشمنانش، کسی نیست که تردیدی در این باره داشته باشد. این شجاعت که از ایمان، توکل و اخلاص او سرچشمه میگرفت، در حقیقت اصلیترین نقطه تمایز شیوه فرماندهی او با دیگران بود. جان و زندگیاش را با خدا معامله کرده بود و هیچ واهمهای به دلش راه نداشت. حضور مکررش در خطرناکترین میدانهای نبرد و خطوط مقدم درگیری، خاطره متواتری است که همرزمانش به آن اشاره میکنند. این حضور مداوم، برای خودیها روحیهبخش و برای دشمن هراسانگیز بود.
شجاعت حاج قاسم البته توأم با درایتی تحسینبرانگیز هم بود. عمر پر برکتش را درمیدانهای مجاهدت در راه خدا صرف کرده و این تجربه، دانش و مهارتی سترگ به او بخشیده بود. کاری که او در سوریه و عراق موفق به انجام آن شد، با محاسبات معمول دستیافتنی نبود و به همین دلیل کمتر کسی آن را ممکن میدانست. آنچه در صحنه منطقه در حال وقوع بود، صرفاً قدرتگیری چند گروه کوچک تروریستی در مناطق محدودی از بعضی کشورها نبود. تروریسم تکفیری، ثمره اتحاد نامیمون برخی دولتهای مرتجع منطقه و برخی بازیگران شرور فرامنطقهای بود.
پشتیبانی و حمایتی که از این گروهها از حیث امکانات و لجستیک و نیروی انسانی به عمل میآمد، فراتر از حد تصور بود. همین سبب شده بود که در سوریه و عراق کنترل بخش اعظمی از خاک دو کشور به دست داعش بیفتد. نبرد حاج قاسم با این تروریستها، به معنای واقعی کلمه نبرد نابرابر بود اما او مرد میدانهای بزرگ و نبردهای دشوار بود. پیروزی بر داعش برای مردم سوریه و عراق رؤیایی دستنیافتنی بود اما حاج قاسم، حتی در سختترین لحظهها، همیشه به پیروزی ایمان داشت. همین ایمان بود که رؤیای محال را محقق و تروریسم تکفیری را مغلوب کرد.
محسنات حاج قاسم البته صرفاً در میدان نبرد نبود؛ مردی که شنیدن نامش لرزه بر پیکر تروریستها میانداخت، در مواجهه با مردم همواره خاشع، متواضع و بشدت مهربان بود. وسعت نظرش در تعامل با اقشار مختلف مردم در هر لباس و مذهب و قومیتی، بینظیر بود. شخصیتی به واقع مردمی داشت و در همه امور عقلایی عمل میکرد. از مرز کشیدن بین مردم بیزار بود و همه را خودی میدانست. روزی که گفت «همان دختر کمحجاب دختر من است» و به حفظ همه مردم در دایره خودیهای انقلاب تأکید کرد، در حقیقت داشت مانیفست جذب حداکثری مقام معظم رهبری را تبیین میکرد. در سیاست هیچگاه وارد جناحبندیهای مرسوم نشد و آنچه در عمل و نظر آن را پیگیری میکرد منافع ملی بود. در عین حال با همه گروهها و جریانها مراوده و تعامل داشت. این مراودات در آن زمان برای بعضیها که بعد از شهادت هوادار دوآتشه سردار شدند، قابل تحمل نبود و این را به زبان هم میآوردند. حاج قاسم اما برای خوشایند این و آن حرکت نمیکرد و آنچه برایش اهمیت داشت، رضایت خداوند، مقام معظم رهبری، نظام جمهوری اسلامی و کشور ایران بود. تلاش برای ایجاد وحدت و همدلی در کشور، آرمان حاج قاسم بود و شهادت او، به خواست خداوند متعال، اثر مهمی در تحقق همین آرمان داشت. انسجامی که شهادت او چه در میان مردم ایران و چه حتی در بین ملتهای منطقه بهوجود آورد، محاسبات و نقشههای شوم دشمنان را بهم زد.
تصاویر تشییع میلیونی او اول در شهرهای عراق و سپس در کشور خودمان، هنوز از حافظه جمعی مردم پاک نشده. این گردهماییها که با حضور حداکثری همه اقشار و گروهها رقم خورد، در واقع همان تصویر ایدهآلی از اتحاد و همدلی مردم بود که حاج قاسم در زمان حیاتش دوست داشت به وجود بیاورد. او همواره به دنبال یکپارچگی در کشور بود و حالا هم بر ذمه همه ماست که راهش را ادامه دهیم و با تکیه بر اشتراکات، راه را بر هر گونه تفرقه و شکاف و جدایی در کشور ببندیم و آرمان حاج قاسم را محقق کنیم؛ به امید آن روز.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.