هومن رمضانی؛ حرف ده سال پیش است، زمانی که در کوران انتخابی جام جهانی تیم پیر و خسته ایران برای صعود به مرحله بعد احتیاج به سه برد از سه بازی پیش رو داشت، درست هم زمانی که مهدی رحمتی با فاصله بهترین دروازه بان ایران بود، هم زمانی که بازیکن سالاری در بدنه فوتبال ایران ریشه دوانده بود، زمانی که نوک پیکان انتقادات ویران کننده کیروش را تا آستانه اخراج از نمیکت تیم ملی برده بود، دروازه بان تیم ملی تصمیم به خداحافظی گرفت، بی شک تمام مردم گمان میکردند که رحمتی با سلام و صلوات و بر دوش کیروش به قفس توری تیم ملی برخواهد گشت. اما کیروش تمام معادلات را بر هم زد، بدون ترس از آینده شغلی، بدون ترس از له شدن زیر انتقادهای کشنده، او رحمتی را کنار گذاشت و با تکیه بر توانایی های خود راهی جام جهانی برزیل شد.
تاریخ اما ده سال بعد این بار بر پرده نقره ای سینما تکرار شد، جدالی بین کارگردان و بازیگر، بین سهیلی و فرخ نژاد، خبر چون دومینو دهان به دهان میچرخید، بی شک همه بر این تصور بودند که سهیلی نیز چون سایر همکارانش مقابل فرخ نژاد کوتاه می آید، گشت بدون حاج عباس ساخته نمی شود، نبود فرخ نژاد ریسک نیست خودکشی محض است، شکست است ... سقوط است، اما سهیلی با همان روحیه عصیانگری که در او سراغ داریم و سینمای ایران بارها به خود دیده است، تصمیم گرفت مثل همیشه بر خلاف جریان آب شنا کند، یکبار برای همیشه نقطه بگذارد، تاریخ سازی کند، بدون ترس از شکست در گیشه، حرف و حدیث های پیرامونش، او گشت ارشاد را ساخت... بدون فرخ نژاد و در طوفان کرونا
حالا که گشت در حال اکران است، حالا که سینما را تسخیر کرده، زمان آن رسیده که سینمای ایران از روی دست سهیلی بنویسد، نه به خاطر آنکه فیلمش می فروشد، نه به خاطر اینکه رکوردها را جابه جا می کند، نه به خاطر اینکه سینما را زنده کرد، نه به خاطر اینکه مخاطب میخندد و راضی از سالن بیرون میرود، بلکه به خاطر اصولی که سهیلی چون کیروش به آن پایبند بود، به خاطر آنکه ثابت کرد فیلم وابسته به بازیگر نیست همان طور که تیم وابسته به بازیکن نیست، به خاطر اینکه از حیثیت جایگاه کارگردان دفاع کرد، به خاطر اینکه اعتبار از دست رفته سینما را به آن بازگرداند، به خاطر اینکه الگو شد، الگویی برای سینما و تمام کارگردان های تازه کار...