پنج فیلم کوتاه به ترتیب صحنه، سور بز، بیریختی، شوفر و دم اژدها، در مجموعه وضعیت قرمز در گروه هنر و تجربه اکران شد. این مجموعه فرصتی مناسب است برای تحلیل و نقدهای روانشناختی در ارتباط با محتوای فیلم ها، که ریشه یابی جنایت در برخی از اینها دغدغه فیلمساز است و برخی با بیان مستقیم و مستندگونه با دوربینی راوی و پرسه زن را به میان قصهای درگیرِ ریز و درشت ترین جنایات اجتماع بردهاند.
سه فیلم صحنه، بیریختی و دم اژدها از این نوع دوم هستند. سوربز و شوفر و البته تا اندازه ای دم اژدها نوع اول را در برمیگیرند. این پنج فیلم راه گفتوگو را برای مرور اندیشه های فروید و یونگ در رابطه با محتوای خود باز گذاشته اند اما در عین شباهت به هم تفاوت های آنها هم قابل بحث و توجه است. این فیلم ها که در هر کدامشان به واقع با یک یا چند وضعیت قرمز روبرو هستیم پنج زاویه دید را هم که میتواند جدا از اثر صاحب اثر و اندیشه و دغدغه اش را بازتاب دهد به ما معرفی میکند.
حال اینکه این فیلمها چه رویکرد فرمی را دنبال کردهاند؟
صحنه
فیلمساز ابتدا حادثه و سپس با اولین صحنه های بعد از تیتراژ اول که از زندان آغاز میشود موضوع گرفتاری را با برشی از زندگی چند نفر به مخاطب نشان میدهد که البته بازی های روان و خوبی دارد، طراحی صحنه و لباس و گریم مناسب است اما موضوع تازگی ندارد. اما در اجرای بیپروای خود در نشان دادن برخی صحنهها و اتفاقاتی که حالا دیگر به واسطهی شبکه های اجتماعی اخباری باور پذیر شدند خوب عمل کرده است.
فیلمساز سعی کرده است زن را همچون نمادِ آخرین تقلای حیات اجتماعی معرفی کند و به نوعی آخرین سرمایه و در این نوع برخورد هم خوب عمل کرده بود. فرمی که برای خود برگزیده، برخورد مستند گونه و مستقیم با موضوع بود و شخصیت دوربین هم راویِ پرسه زن بین افراد و ماجراهاست، بازیگران از پس بازی های در کلوز آپ هم خوب برآمدند و بازیها یکدست شده بود و فیلم از ریتم خود نمیافتاد اما مساله مخاطبان و منتقدان با فیلم احتمالا تکرار این سوژه در چند سال اخیر است.
سور بُز
فیلمی که تفاوت ویژهای با چهار فیلم دیگر دارد و از چندین جهت قدرتمند است. در ابتدا قدرت تصویر فیلم جاذبه ایجاد میکند، آتانولاژ و یا تصحیح رنگ خودش را خوب نشان میدهد، صداگذاری، تعلیق های زمانی، سوژهای که تازگی خاصی دارد و در عین سادگی پیچیدگی های روان کاوانهای را در نظریه های روانشناسی به زیر متن تصویر برده و برای مخاطب نقل میکند.
کم دیالوگ و پر تصویر است و بیشتر مخاطبِ کنشمند را جذب میکند. تمام ویژگی های سینِمایی بودن را داراست و در طراحی صحنه و صدا و نور و لباس در واقع طراحی و اجرا، تمام کمال یک اثر سینمایی کوتاه اما قابل دفاع است.
بی ریختی
در بسیاری مواردی که در مورد صحنه شمردهام مشترک است اما این بار از منظر طرحِ توطئه داستان پردازی شده و جامعه ای را که به قول زنده یاد حمیدرضا صدر در حال رمزگشایی است و دروغ و توطعه در آن به سر حد خود رسیده را در برشی کوتاه از یک معامله نشان داده است.
ویژگی فیلم برای من انتخاب موقعیت معامله است در تقابل با توطئه و دروغ، اینکه برای به دست آوردن هر امکانی معاملهای است و در هر معاملهای دروغ جریان دارد، مگر آن که خلافش ثابت شود و برای ثابت شدن خلافِ مطلب حتی اگر شمشیر روی گردن جامعه تا مغز استخوان فرو رفته در دروغ بگذارند همچنان جریانِ دروغ باقی است. این برخوردهای محتوایی و قابل تاویل به مسائلی ساده تر و سرراست در جامعه و یا توانِ بازخوانی از زوایای مختلف ویژگی این اثر برای من بود.
شوفر
در فیلم شوفر ما با همان جریانِ روانشناسانه روبرو هستیم، آن عقدههای سرخورده از کودکی که میتواند در بزرگسالی یک قاتل هم تحویل یک جامعه بدهد اما اتفاقی که ویژگی محتوای اثر شد این بود که فیلمساز در همان اول راه و با توجه به مختصات فیلم کوتاه نشان داد میتواند همان عقده در همان کودکی را هم با یک اتفاق یک قتل را رقم بزند، حتی غیر عمد.
سرزنشهای زبانی و تاثیر آنها بر کاراکتر را اگر بخواهم مثال بزنم بهترین مثال هم روزی از دل هنر و تجربه به ما معرفی شد، بر کسی پوشیده نیست پرویز کاراکتر محبوب ما از هنرمند فقید لوون هفتوان یکی از نمونه های بارز همچین کاراکتریست.
دم اژدها
در این فیلم باز قرابتهای معنایی بسیاری با فیلمهای صحنه و بیریختی وجود دارد که آن هم بزهکاریِ ناشی از تسلط سرمایهداری بر جامعه است و تقسیم ناعادلانه سرمایه، آنچه در پایان بندی محتوای متنی و تصویری وجود دارد نه تنها به این تقسیم ناعادلانه اشاره میکند، بلکه دو بخش از جامعه را هم به شکلی نمادین در دو پسر بچه بازسازی کرده است.
آنکه ظلم میپذیرد و ظالم پرور است و آنکه روحیه معترض را در خود سرکوب نمیکند و تبدیل به فردی میشود که حق خود را میخواد و برایش میزند، میکشد و آتش میزند.
بازی های روان دارد و تکیه اش بر داستانی یک خطی نیست بلکه همچون باقی آثار این مجموعه بار معنی را بر زیر متن و دغدغه های مشترک اجتماعی گذاشته است.
دیدن این فیلمها برای کودکان و نوجوانان توصیه نمیشود.
کارگردانان این مجموعه به ترتیب امیر مهندسیان، سعید زمانیان، محمد رحمتی، رضا نجاتی و سعید کشاورز هستند، دغدغهمند و با اشتراک های بسیار. هنر و تجربه این امکان را برای فیلم های کوتاه و مستند ایجاد کرد که مخاطبان بیشتری را با خود همراه کنند و این روزها نگرانی مخاطبان و حتی منتقدانش نوع برخورد با این گروه اکران است که اگر برخوردی ناآگاهانه باشد زحمتی چندین ساله بر باد خواهد رفت.