به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از دنیایاقتصاد، این انتظار برای کسب تایید و بستهبودن راههای دیگر تامین سرمایه به حدی طولانی شد که کسبوکار برخی از این شرکتها با اختلال مواجه شد و برخی دیگر قید بورسیشدن را زدند و به سراغ روشهای دیگر تامین سرمایه رفتند.
با تمام اینها سرانجام در هفته اخیر و پس از کشمکشهای چندین ساله، وزیر ارتباطات از تایید اولین شرکت استارتآپی برای ورود به بازار سرمایه خبر داد و روز گذشته سرانجام نماد «تپسی» در تابلوی فرابورس درج شد. اما اینکه آیا چنین تایید دیرهنگامی، آنهم در شرایطی که بورس تهران روزهای کمرونقی را سپری میکند، برای اکوسیستم استارتآپی کشور نوشدارو پس از مرگ سهراب است یا خیر جای سوال دارد.
یکی از اصلیترین دلایلی که در مدت اخیر ورود شرکتهایی مانند تپسی، دیجیکالا، کافه بازار، دیوار و اسنپ به بازار سرمایه را به تاخیر انداخت، تلقی استارتآپی بودن آنهاست. برخی از مدیران بازار سرمایه با استناد به این موضوع که کسبوکار بخش زیادی از استارتآپها، ظرف چند سال از آغاز بهکار با شکست مواجه شده و از بین میروند، این شرکتها را شرکتیهایی پرریسک در نظر میگرفتند. این گروه معتقدند که ورود چنین شرکتهایی به بازار سرمایه، تهدیدی جدی برای داراییهای مردم و سرمایهگذاران به حساب میآید و نباید اجازه داد سرمایهگذاران در معرض چنین ریسک بزرگی قرار بگیرند.
این درحالی است که برخی کارشناسان این حوزه نظر متفاوتی دارند. علیرضا توکلی، معاون توسعه کانون نهادهای سرمایهگذاری میگوید: اساسا تلقی استارتآپ برای شرکتی مانند تپسی یا دیجیکالا تلقی درستی نیست و بهتر است این شرکتها را شرکتهایی «فناوریمحور» بدانیم نه «استارتآپی.» وی تاکید میکند: با وجود آنکه آغاز کار این شرکتها در غالب یک شرکت استارتآپی بوده است، اما اکنون با رسیدن به چنین سطحی از رشد و بلوغ، دیگر نمیتوان آنها را یک استارتآپ دانست.
توکلی میگوید: درحالی که مجموع فروش سالانه برخی از کسبوکارهای سنتی حاضر در بورس از مرز صد میلیارد تومان فراتر نمیرود، برخی از همین شرکتهایی که آنها را استارتآپی و پرریسک تلقی میکنند، توانستهاند فروش سالانهای بیش از ۱۰هزار میلیارد تومان را به ثبت برسانند و با ثبت رکوردهای فروش رو به رشد ماهانه، به بیش از ۵میلیون مشتری سرویسدهی کنند. در نتیجه کسبوکاری که توان مدیریت و سرویسدهی در چنین سطحی را داراست را نمیتوان ضعیفتر از شرکتهای سنتی دانست و باید در نگاه به این شرکتهای فناوریمحور جدید تجدیدنظر شود.
یکی دیگر از انتقاداتی که به همین شرکتهای فناوریمحور یا بهعبارتی استارتآپی وارد میشود آن است که مدیران بازار سرمایه این شرکتها را زیانده میدانند و معتقدند شرکتی که زیانده است نباید وارد بورس شود؛ این درحالی است که موافقان حضور این شرکتها در بازار سرمایه معتقدند ذات کسبوکارهای فناوریمحور با کسبوکارهای سنتی متفاوت است و بهتبع آن ممکن است بازه زمانی طولانیتری طول بکشد تا شرکت به سود برسد. توکلی میگوید: مدت زمان رسیدن به سود در برخی از شرکتهای فناوریمحور بزرگ دنیا مانند آمازون گاهی در حدود ۲۰ سال بوده است. درحالی که برخی دیگر مانند اپل و مایکروسافت در همان سالهای ابتدایی به سود رسیدند؛ اما در مجموع تمامی اینها شرکتهایی قدرتمندند و اکنون از جمله ارزشمندترین شرکتهای دنیا به حساب میآیند.
در نتیجه اصلا نباید زیانده بودن مانعی در راه بورسی شدن شرکتها باشد. وی تاکید میکند: در ادبیات روز سرمایهگذاری جهان، بورس تنها وظیفه دارد بستری برای عرضه شفاف اطلاعات شرکتها به سرمایهگذاران فراهم کند و اجازه دهد نظر به چشمانداز موجود از هر شرکت، بازار کار قیمتگذاری هوشمندانه سهام آن شرکت را انجام دهد و شرط و شروطی مبنیبر سود ده بودن از بدو ورود، مانع فعالیت شرکتها در بازار سرمایه نشود.
با وجود آنکه روند ورود این شرکتهای فناوریمحور به بازار سرمایه بسیار فرسایشی شد و به تاخیر افتاد، اما هنوز نیز میتواند اتفاقی امیدبخش و مثبت به حساب آید. توکلی در اینباره میگوید: از نظر اقتصادی، تمام شرکتهایی که به یک بلوغ نسبی رسیدهاند باید حتما در بازار سرمایه حضور داشته باشند و پراکندگی این حضور نیز باید بهگونهای باشد که هر صنعتی بتواند در بازار سرمایه نمایندهای داشته باشد، اما در شرایط حاضر، بازار سرمایه کشور از حضور برخی صنایع و حوزهها (از جمله همین شرکتهای فناوریمحور) محروم است.
این کارشناس بازار سرمایه معتقد است که از نظر اقتصادی، ورود شرکتها به بورس میتواند به مدیریت بهتر سرمایهگذاریها و رونق رقابت کمک کند؛ زیرا ورود شرکتها به بورس و عرضه صورتهای مالی آنها بهصورت شفاف، میتواند سیگنالی برای سرمایهگذاران باشد تا بتوانند حوزههای دارای پتانسیل رشد را شناسایی کنند و به آنها ورود کنند. توکلی میگوید: یکی از مثالهای بارزی که میتوان از تاثیر ورود شرکتها به بورس و رونق اقتصادی ایجادشده ذکر کرد، حضور شرکتهای سیمانی در بورس بود.
وی میافزاید: پس از عرضه این شرکتها و ارائه صورتهای مالی هریک، از روی اختلاف در قیمتهای تمامشده و هزینههای هر شرکت در مناطق جغرافیایی مختلف، سرمایهگذاران توانستند پتانسیلهای مناسب برای سرمایهگذاری و احداث کارخانههای جدید را شناسایی کنند و به مرور در بازار سیمان که کالایی استراتژیک به حساب میآید، توازن خوبی برقرار شود؛ درحالی که در نبود شفافیت مالی، چنین امری میسر نمیشد.
در مجموع توکلی معتقد است: تمامی شرکتها باید فرصت حضور در بازار سرمایه را داشته باشند و تنها پیششرطی که سیاستگذاران برای ورود این شرکتها باید تعیین کنند این است که دستکم سه سال سابقه فعالیت داشته باشند و توانسته باشند حدود مشخصی از فروش و جذب تعداد مشخصی مشتری را به ثبت برسانند. وی میافزاید: چنانچه شرکتی موفق شود چنین شروطی را احراز کند، نهتنها نباید برای ورود آن به بازار سرمایه مانعتراشی کرده و سختگیری کرد، بلکه سازمان بورس باید برای آنها فرش قرمز پهن کند، زیرا منفعت شفافیت حاصل از ورود حداکثری شرکتها به این حوزه منفعتی چندجانبه است و تمام بخشهای اقتصاد، از سیاستگذاری تا سرمایهگذاری و در نهایت مردم را منتفع میکند.
پس از سال ۹۹ و رونقی که در پی هجوم مردم به بازار سرمایه ایجاد شد، بازار در سالجاری عمدتا روزهای کمرونقی را سپری کرد، بهطوری که بخش زیادی از سرمایههای وارد شده به این بازار، به امید کسب سودهای بیشتر، روانه بازارهای دیگری مانند ارز، ملک، طلا و رمزارز شدند. حال جای سوال است که آیا در چنین شرایطی، ورود استارتآپها به بازار سرمایه میتواند مزیت خاصی برای آنها ایجاد کند یا خیر. توکلی در تشریح این موضوع میگوید: در بحث ورود یک شرکت به بازار سرمایه، مزیت ایجاد شده برای شرکت، محدود به فروش سهامش نیست و مزیتهای جانبی دیگری نیز وجود دارد که باعث میشود ورود به بازار سرمایه در هر شرایطی برای شرکتها جذاب باشد.
وی میافزاید: بدیهیترین مزیتی که ورود به بازار سرمایه و نمایش نام شرکت بر روی تابلوهای بورس و فرابورس ایجاد میکند، برندینگی است که برای شرکت ایجاد میشود. توکلی معتقد است، این برندینگ میتواند به شناختهشدن هرچه بیشتر آن شرکت و ایجاد ذهنیتی مثبت و در نهایت افزایش فروش و استقبال مخاطبان بینجامد. این کارشناس بازار سرمایه میگوید: در سالهای اخیر بارها شاهد این موضوع بودهایم که بسیاری از شرکتها پس از ورود به بازار سرمایه با افزایش فروش و درآمد مواجه شدند. این موضوع در مورد شرکتهایی که مردم عادی مصرفکننده نهایی محصولات و خدمات آن هستند بسیار محسوس است.
فایده دومی که حضور در بازار سرمایه برای تمامی شرکتها و حتی شرکتهای فناوری محور ایجاد میکند، سهولت در تامین سرمایه برای طرحهای توسعهای است. توکلی در اینباره میگوید: افزایش سرمایه و انتشار اوراق دو مورد از رایجترین روشها برای تامین سرمایه هستند. با وجود آنکه چنین امکانی برای شرکتهای غیربورسی نیز میسر است، اما انجام آن برای بورسیها بسیار سادهتر است. مثلا اگر سهامداران در افزایش سرمایه نتوانند تمام سرمایه لازم را تامین کنند،
سازمان بورس زمینهای فراهم میکند تا از طریق فروش حقتقدمهای پذیرهنویسی نشده در بازار، کسری سرمایه تامین شود. درحالی که برای یک شرکت غیربورسی، چنین امکانی وجود ندارد و ممکن است فرآیند تامین مالی چند سال طول بکشد. وی معتقد است بیرونقی فعلی بازار نمیتواند تاثیر چندان مخربی بر عرضه سهام شرکتها در بورس و فرابورس داشته باشد و تنها ممکن است اندکی هزینه تامین سرمایه را برای شرکتها بیشتر و یا روند آن را طولانیتر کند، اما در نهایت ورود شرکتها به بازار سرمایه در هر شرایطی اتفاقی مبارک است و باید این امکان برای اکثریت شرکتها فعال در صنایع مختلف ایجاد شود.
با وجود آنکه قرار است سهام تپسی بهعنوان اولین استارتآپ در فرابورس عرضه شود، اما این عرضه با شروط خاصی همراه خواهد بود. روز شنبه روابطعمومی شرکت فرابورس با انتشار مطلبی از در نظر گرفتن شروط ۱۷گانهای(که توسط کارگروه استارتآپها تعیین شدهاند. ) برای عرضه سهام استارتآپها در بازار سرمایه خبر داد.
امیر هامونی، مدیرعامل فرابورس ایران با اشاره به اینکه درخواست پذیرش ارائهشده توسط استارتآپهای دیگر نیز درحال بررسی هستند، گفت: قرار است عرضه سهام تپسی و دیگر استارتآپها با ضوابط خاصی صورت بگیرد. وی با تاکید بر اینکه شرکتهای استارتآپی به دلیل داراییهای نامشهود زیادی که دارند نسبت به سایر شرکتهای بازار سرمایه با ریسک بالاتری مواجهند گفت: در قدم نخست برای عرضه اولیه این شرکتها، سهام آنها به مردم عرضه نمیشود بلکه بهطور غیرمستقیم و از طریق مشارکت صندوقهای سرمایهگذاری و سایر نهادهای مالی عرضه اولیه انجام خواهد شد.
هامونی افزود: تمامی استارتآپهایی که قصد ورود به بازار سرمایه را دارند، باید مثل دیگر بنگاهها، شرایط پذیرش در فرابورس را برآورده کنند. افزون بر آن قرار است شروط ۱۷گانهای که توسط کارگروه استارتآپها تعیین شده نیز برای حضور استارتآپها لحاظ شود. وی درباره این شروط ۱۷گانه به چند مورد مهم آن اشاره کرد و گفت: مثلا باید درصدی از سهام خود را نزد هیاتپذیرش فرابورس به وثیقه بگذارند، تا زمانی که ریسکهای شرکت به حداقل رسید این سهام به مرور در بازار سرمایه عرضه شود. هامونی در پایان گفت: همچنین از دیگر شرطهای مهم صیانت از دادههای محرمانه کاربران مردمی است که باید تاییدیههایی پیرامون این موضوع به فرابورس ارائه کنند.
کارشناسان بازارهای مالی معتقدند با وجود آنکه در بسیاری از کشورهای پیشرفته نیز به مردم توصیه میشود بدون دانش مالی، مستقیما اقدام به خرید و فروش سهام نکنند، اما اجبار آنها به انجام خرید از طریق شرکتهای واسطه کار سنجیدهای نیست. توکلی در اینباره میگوید: با توجه به آنکه در بازار سرمایه ایران همواره خود سازمان بورس در قیمتگذاری سهام دخالت میکند، مردم بیپروا اقدام به خرید عرضه اولیه میکنند؛ در حالیکه اگر کار قیمتگذاری سهام اولیه نیز به بازار واگذار شود، مردم عادی عملا جرات انجام چنین معامله پرریسکی را نمیکنند و خود به خود ترجیح میدهند به سراغ شرکتها و صندوقهای سرمایهگذاری بروند، اما به دلیل دخالتهای بورس در بحث قیمتگذاری، شرایط به گونهای میشود که چنین شروط ثانویه برای خرید و فروش سهامی مانند سهام استارتآپها یا دیگر شرکتهای مشابه پدیدار میشود.
فعالان اکوسیستم استارتآپی کشور معتقدند ورود اولین استارتآپ به بازار سرمایه کشور را میتوان بارقه امیدی برای این اکوسیستم بهحساب آورد؛ خصوصا که در سالهای اخیر مسیرهای دیگر تامین سرمایه برای شرکتها به بنبست رسیده بود. از سوی دیگر بهنظر میرسد جلبتوجه بازار سرمایه به فضای تکنولوژی و شرکتهای فناوری محور، میتواند نویدبخش رشد و توسعه هرچه بیشتر این حوزه و ایجاد شرکتهایی باارزش باشد، زیرا همانطور که مقاله هفته جاری اکونومیست نیز نشان داد، بسیاری از شرکتهایی که امروز در لیست پرارزشترین شرکتهای جهان قرار گرفتهاند، عموما مربوط به صنعت فناوریاند که بهصورت سرمایهگذاری جسورانه تامینمالی شدهاند و تعداد این شرکتها در بازار سرمایه آمریکا و دیگر کشورها رو به افزایش است.