به گزارش خبرگزاری فارس از زنجان، ۲۷ آبان ماه سال جاری بود که رئیس جمهور با هیات همرا به استان زنجان سفر کرد همه چیز برای میزبانی از رئیس جمهور توسط مردمان دیار شور و شعور حسینی از قبل آماده بود، به طوری که از همان ساعات اولیه که هواپیمای حامل رئیس جمهور در فرودگاه زنجان به زمین نشست، دیدارها آغاز شد.
دیدارهای رسمی و غیررسمی که دولت سیزدهم در سفرهای استانی خود درپیش گرفته است از جنس امید، باور و اعتماد است.
این زن سالمند که از دیدن رئیس جمهور در منزل فرسودهاش خوشحال بود این چنین از مشکلاتش به رئیس جمهور گفت؛ «پسرم مشکل مغز و اعصاب دارد و از عهده هزینههایش بر نمیآیم».رئیس جمهور که در دهمین سفر استانی خود، به زنجان سفر کرد در جریان سفر به دیار غواصان دریا دل با حضور در منطقه کوی فلسطین که یکی از محلات حاشیهای این شهر است، به طور سرزده درمنزل یک زن میانسال حضور یافت و از نزدیک در جریان مشکلاتشان قرارگرفت.آیت الله رئیسی در سفرهای استانی خود علاوهبر رسیدگی به مشکلات منطقه با اقشار مختلف مردم دیدارهای صمیمی دارد و بی واسطه پای درد دل آنها مینشیند و امید را در دل مردم زخم خورده زنده میکند، به طوری که استقبال مردم در این سفرها نشان از اعتماد راسخ مردم به دولت سیزدهم است.
حضور رئیس جمهور در منزل این مادر که توسط دوربینهای رسانههای محلی و سراسری ثبت و ضبط میشد، بازتاب گستردهای در صفحات اجتماعی و فضای مجازی به دنبال داشت به طوری که مورد استقبال همه نوع از قشر جامعه قرار گرفت.
همان روز بود که آیت الله رئیسی به استاندار زنجان دستور داد تا پیگیر مشکلات این خانواده و دیگر مشکلات اهالی کوی فلسطین باشد.
اما قبل از اقدامات عملی و جدی از سوی مسولان استانی برای رسیدگی به خواسته هایی این مادر میانسال در خصوص بیماری فرزندش دکتر «رویا پیران» وارد میدان شد.
دکتر پیران که متخصص مغز و اعصاب است خود اهل کردستان است و یک سالی میشود در شهرستان خرمدره مشغول خدماتدهی به بیماران منطقه است.
وی که یکی از پزشکان حاذق کشورمان به شمار میآید با دیدن این فیلم از شبکه بینالمللی خبر تصمیم میگیرد راهی کوی فلسطین زنجان شود.
دکتر پیران فردای آن روز یعنی روز جمعه ۲۸ آبان ماه راهی زنجان میشود تا به واسطه تخصص و توانمندیاش آقای بابایی را در منزلش ویزیت کند، همین ما را بر آن داشت که به سراغ دکتر پیران برویم و در این رابطه یک گفتو گویی ترتیب دادهایم که در ادامه میآید.
فارس: خانم دکتر از آن روز برایمان بگویید چه اتفاقی افتاد که شما راهی کوی فلسطین زنجان شدید؟
پیران: چند روز قبل از سفر رئیس جمهور به استان زنجان از سوی رسانهها در خصوص این سفر اطلاع رسانی شد و آن روزی که رئیس جمهور در زنجان حضور داشتند من هم مثل دیگر مردم برنامههایشان را از تلویزیون رصد میکردم.
خیلی اتفاقی تلویزیون روی کانال شبکه خبر بود که اخبار سفر رئیس جمهور به زنجان را پوشش میداد و من دیدم که آقای رئیسی به طور سرزده به یک منطقه محروم و حاشیه نشین زنجان رفتند و در منزل یک زن میانسال حضور یافته است و این زن میانسال چند بار در حضور رئیس جمهور به مشکل فرزندش که مشکل مغز و اعصاب دارد اشاره میکند.
خب من وقتی نگرانیهای این مادر را در خصوص بیماری فرزندش را دیدم تصمیم گرفتم راهی زنجان و این منطقه شوم تا این بیمار را ویزیت کنم.
فارس: شما اهل زنجان نیستید آدرسشان را راحت پیدا کردید؟
پیران: خب من در گوگل این منطقه را جستجو کردم و متوجه شدم که اسم این منطقه که آقای رئیسی به صورت سرزده در آنجا حضور یافته است، کوی فلسطین است.
فردای آن روز راهی زنجان شدم پرسان پرسان آدرس منطقه را پیدا کردم و وقتی به منطقه رسیدم متوجه حضور چند خانم که ساکن کوی فلسطین بودند شدم.
خودم را به خانمهای محل معرفی کردم و به آنها گفتم که پزشک هستم و میخواهم پسر خانوادهای که رئیس جمهور به منزلشان رفته بودند و مشکل مغز اعصاب دارد را ویزیت کنم که با راهنماییهای خانمهای محل آدرس این خانواده را پیدا کردم.
فارس: میتوان گفت که شما هم سرزده به این منطقه رفتید، وقتی وارد منزل آقای بابایی شدید چه عکسالعملی داشتند؟
پیران: خیلی خوشحال شدند و میگفتند که فکر نمیکردیم کسی به این زودی به ما سربزند.
البته فقط آقای بابایی راویزیت نکردم، اهالی محل متوجه حضور من در منزل این خانواده شده بودند و بیماران زیادی در کوی فلسطین احتیاج به ویزیت داشتند که من فقط توانستم بیماران حوزه تخصصی خودم را که مشکل مغز و اعصاب داشتند یکی یکی به منزلشان رفته و نسخهشان را میپیچیدم.
وقتی من برای بیماران این منطقه MRI یا نوار مغز تشخیص میدادم، خانوادهها مشکل هزینه انجام مراحل نسخه را داشتند و میگفتند که هزینه درمان بالاست.
از آن روز در تلاش هستم این بیماران را که توانایی مالی برای انجام MRI یا نوار مغز را ندارند به یک مرکز معرفی کنم که تا به الان به جز موسسه خیریه مهرانه که البته آن هم مربوط به بیماران سرطانی است، پیدا نکردم که بیمارانم را به آن مرکز معرفی کنم.
فارس: میتوانم بپرسم قبلا هم به مناطق محروم برای ویزیت بیماران رفته بودید؟
پیران: بله، من قبلا که طرح عمومیام را میگذراندم از طرف شبکه بهداشت و درمان محل زندگی خودم در کردستان این اقدام را انجام دادهام.
فارس: آیا این سرزدنها به مناطق محروم ادامهدار خواهد بود؟
پیران: بله قطعا ادامهدار خواهد بود، اگر ببینم کاری از دستم برمیآید هر کجا هم باشد دریغ نمیکنم. اهالی کوی فلسطین فکر کردند که من از طرف کسی به آنها سرزدهام و وقتی گفتم که به صورت داوطلبانه آمدهام خیلی خوشحال شدند و در باورشان نمیگنجید.
وقتی مادر آقایی بابایی به آقای رئیس جمهور تاکید میکرد که پسرم مشکل مغز و اعصاب دارد بر خودم وظیفه دانستم که به این خانواده سر بزنم که شاید بتوانم گوشهای از مشکل را بگیرم.
بیماری آقای بابایی برای مادرش مهمتر بود تا خانه فرسودهشان! که با یک پسلرزه یا حتی یک بارندگی و برف و بوران در یک آن سقفش بر روی اهالی خانه ویران میشود، اما وی فقط به بیماری فرزندش اشاره میکرد.
ما انسانهای خیر زیادی در کشورمان داریم و میدانیم که حادثه هیچ وقت خبر نمیکند، امیدوارم قبل از اقدام دولت و مسؤولان خیران برای اهالی کوی فلسطین که در فصل سرما قرار گرفتهایم قدمی بردارند، چرا که خانههایشان جای مناسبی برای سکونت نیست.
فارس: خواستهای از مسؤولان دارید؟
پیران: اولین خواسته من از مسؤولان استان زنجان این است که در حال حاضر دستگاه MRI بیمارستان الغدیر خرمدره خراب است و من مجبور هستم که در این شرایط کرونایی بیمارانم را به مرکز استان ارجاع بدهم و امیدوارم که این مشکل هر چه سریعتر حل شود.
و اما خواسته دیگری که دارم این است که افرادی که در مناطق محروم و در حاشیه شهرها زندگی میکنند شناسایی شوند و به یک مرکزی مثل موسسه خیریه مهرانه که برای انجام امورات بیماران سرطانی است معرفی کنند تا من و همکارانم بیماران این مناطق را که از عهده هزینههای پزشکی بر نمیآیند به آن مرکز ارجاع دهیم چون این افراد از تمکن مالی خوبی برای انجام کارهای پزشکی برخوردار نیستند.
فارس: در حال حاضر در کدام بیمارستان خرمدره مشغول فعالیت هستید؟
پیران: من در بیمارستان بوعلی سینای شهرستان خرمدره مشغول هستم.
فارس: میشه بفرمایید که چرا وارد رشته پزشکی شدید؟
پیران: خب من علاقهام به رشته پزشکی بود و علاقه محسوسم هم به رشته مغز و اعصاب بود.
اجازه بدین که یک خاطره در این خصوص برایتان تعریف کنم که شاید خالی از لطف نباشد، دقیق حافظهام یاری نمیکند؛ سال ۹۲ بود و من دوران طرح عمومی خود را در یکی از روستاهای کردستان سپری میکردم که یک خانم بارداری به من مراجعه کرد.
زمستان بود و برف شدیدی هم باریده بود و هیچ امکاناتی هم در روستا نبود و من مجبور شدم بیمار را با آمبولانس به مرکز شهر برسانم ولی به خاطر بارش شدید برف، کل مسیر بسته بود و من از آمبولانس پیاده شدم و مسیر را برای آمبولانس به زحمت باز کردم و بالاخره به سختی به مرکز شهر رسیدیم و بیمار مورد مداوا قرار گرفت و ختم به خیر شد و من در آن سال به خاطر این اقدام، پزشک نمونه همان سال شناخته شدم.
چون بیمار با مشکل تشنج به من مراجعه کرده بود بیشتر توجهام را جلب کرد و توفیقی شد بعد از فارقالتحصیلی از دوران عمومی وارد رشته مغز و اعصاب بشوم.
فارس: به عنوان یک پزشک چه توصیهای میکنید به کسانی میخواهند وارد رشته پزشکی شوند؟
پیران: خب بالاخره راه طولانی در پیش رو دارند و باید این را بدانند که مسؤولیت بزرگی روی دوششان است و علاوه بر سختی رشته و سختی کار و آینده شغلی، باید روی خودشان بیشتر کار کنند تا با مسائل و مشکلاتی که در مسیرشان قرار میگیرد بتوانند مسیر را تا رسیدن به هدف نهایی طی کنند.
فارس: شما اهل کردستان هستید و خانواده در کردستان ساکن هستند و مسلما دلتنگ خانواده میشوید چطور با این دلتنگی کنار میآیید و همین طور کردها خیلی مهربان هستند شما ترکها را با چه ویژگی میشناسید؟
پیران: دلتنگی که همیشه هست ولی سعی میکنم در ساعتهای که وقتم خالی است به کارهای هنری و مطالعه در رشته تخصصی خودم بپردازم.
من یک سال است که در شهرستان خرمدره هستم و از آنجایی که نمیتوانم ترکی صحبت کنم و متاسفانه این زبان را متوجه نمیشوم، ترکها انسانهایی دلسوزی هستند و بسیار غیورند، و در طول این مدت که در این شهرستان مشغول ارائه خدمات هستم، از شرایطم خیلی راضی هستم.
فارس: اشاره کردید به فعالیت هنری میتوانم بپرسم که چه فعالیت هنری انجام میدهید؟
پیران: خب من به ادبیات علاقه زیادی دارم و مسلما اگر پزشک نمیشدم فعالیتم را در حوزه ادبیات گسترش میدادم.
کما اینکه در سال جاری یک جلد کتاب شعر با عنوان «دختری که نمیشناسم کیست» از من به چاپ رسیده است که در کتابهای فروشیهای ابهر و خرمدره موجود و به زودی به کتاب فروشیهای زنجان هم خواهد رسید.
و میتوانم اضافه کنم که کتاب شعر دختری که نمی شناسیم کیست شعر کلاسیک( دارای قافیه و ردیف است) است و اشعاری که میسرایم بیشتر شبیه اشعار معاصر فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانی است.
البته در حال حاضر هم چند مجموعه شعر آماده چاپ دارم که هنوز تکمیل نیست، ولی امیدوارم که تا چند ماه دیگر به زیر چاپ برود.
میتوانم بگویم که رشته پزشکی از نظر من یک هنر است و اگر کمی عمقیتر به رشته پزشکی نگاه کنیم تمام این کار یک هنر است و در کنار کار پزشکی پرداختن به فعالیتهای هنری ناخداگاه احساسات آدمی را بیشتر صیقل میدهد.
و من در کنار کار پزشکی و علاوهبر سرودن شعر به نقاشی و فعالیتهای هنری با چوب علاقه زیادی دارم کما اینکه این فعالیتها را هم انجام میدهم.
فارس: صحبت پایانی شما را میشنویم...
دکتر رویا پیران: میخواهم عرض کنم که وقتی به کوی فلسطین رفتم ساختمانهای فرسودهای دیدم که اصلا جای سکونت برای زندگی نیست.
ساختمانهای را در این منطقه دیدم که اکثریت در ورودی نداشتند و در این سرمای زود هنگام زنجان اهالی کوی فلسطین روزگار سپری میکنند و در تعجب هستم که چرا تا به حال چارهای برای این منطقه اندیشیده نشده است! این در حالی است که بحث حاشیه نشینها فقط مربوط به زنجان نیست.
کاش این امکان فراهم شود تا برای این خانوادهها هم سرپناه مناسب و درخور شانشان بتوان تهیه کرد؛مثل مسکن مهر و یا طرح اقدام ملی مسکن و...
و در آخر یک قطعه از اشعارم را از کتاب «دختری که نمیشناسم کیست» تقدیم مخاطبان فارس میکنم.
افتادهام از چشم تو
تصویر خود را دیدهام
من قطرهای اشکم ببین
بر گونهات لغزیدهام
این روزها شعری شدم
از آخرین دیدار تو
لبریز از بیتم ولی
از خواندنش ترسیدهام
تسلیم گشتم عاقبت
پیروز شد احساس من
با لشکر عقلم اگر
من بارها جنگیدهام
باران تنیدم در دلت
روییدهام در خاک تو
من پیچکم حالا ببین
بر شاخهات پیچیدهام
تو بید مجنونی ولی
بیگانهای با لیلیات
من در نبودت بارها
در بادها لرزیدهام
آمد بهار و یاد تو
در من شکوفا میشود
من آن لباس سبز را
بر پیکرم پوشیدهام
امروز شعری گفتهام
در اول این دفترم
از من نگیر اما به دل
آری کمی رنجیدهام
انتهای پیام/۷۳۰۲۱/م