مهم‌ترين محور محاسبه

الف شنبه 13 دی 1399 - 20:31
مهم‌ترين محور محاسبه

كفار، مشركين و منافقين بزرگ‌ترين صف را در برابر موحدين تاريخ تشكيل مي‌دهند. كفار و مشركين در جهنم تا ابد مي‌مانند و منافقين در پايين‌ترين و سوزاننده‌ترين نقطه جهنم جايگاه دارند.

خداوند در قرآن كريم از گونه‌اي عجيب از كفار رونمايي مي‌كند و مي‌فرمايد: «آنان كه ايمان آوردند، سپس كافر شدند‌، بار ديگر ايمان آوردند و دوباره كفر ورزيدند، سپس بر كفر خود افزودند، قطعا اميدي به آن‌ها نيست كه خداوند آنان را ببخشد و به راه حق هدايت كند.»(1)
فهم اين معنا قدري مشكل است. چگونه ممكن است كسي به خدا، پيامبر و قيامت ايمان بياورد، سپس كافر شود. بار ديگر از كفر فاصله بگيرد، دوباره ايمان بياورد. باز دوباره به اردوگاه كفر برگردد و بر كفر خود بيفزايد.

تاريخ صدر اسلام يك گونه حيواني از اين كفار را معرفي مي‌كند و تصور انسان را از اين آيه به تصديق مي‌رساند.

شبث‌‌بن ربعي از صحابه پيامبر بود. او در زمان پيامبر گرامي، اسلام آورد و مسلمان شد، پس از وفات پيامبر مرتد شد، سپس توبه كرد و به كسوت ياران حضرت علي(ع) درآمد، اما بعد بر آن حضرت خنجر كشيد و فرمانده خوارج شد و جنگ نهروان را راه انداخت، پس از آن باز توبه كرد،‌ از ياران امام حسن(ع) و امام حسين(ع) شد. او از اولين كساني بود كه به امام حسين(ع) نامه نوشت و او را به كوفه دعوت كرد،‌ اما با سفير و فرستاده امام‌حسين(ع) به كوفه – مسلم‌بن عقيل – بي‌وفايي كرد. سرانجام در حادثه كربلا در لشكر يزيد استخدام شد و در شهادت امام حسين‌(ع) و ياران باوفايش شريك اين جنايت عظيم تاريخ بشريت شد. او پس از حادثه كربلا به شكرانه اين خيانت و جنايت، يك مسجد در كوفه ساخت!(2)

ما در فتنه 78 و 88 و در فتنه‌گونه‌هاي پس از آن تاكنون با جماعتي از كفار، مشركين و منافقين روبه‌رو هستيم كه با بازسازي جنگ احزاب در صدر اسلام و بازخواني و بازتوليد آن درصدد شكستن كمر انقلاب و جمهوري اسلامي بودند. در اين فتنه‌ها نقش شبث‌بن ربعي‌ها خيلي پررنگ بود.
منافقين كه مي‌خواستند به بغداد براي كمك به صدام بروند،‌ نياز به اعتمادسازي حزب بعث و اطمينان به آن‌ها بودند، در طراحي عمليات ترور 17هزار شهيد از شهداي ترور به يك اسم رمز رسيدند و گفتند به عدد و حروف نام «صدام» 4 تن از فقها، علما و عرفاي بزرگ معاصر را كه مثل كوه پشت امام و انقلاب ايستاده بودند و از انقلاب اسلامي دفاع مي‌كردند را ترور و ‌ به خاك و خون بكشند.

لذا حضرات آيات «صدوقي»، «دستغيب»، «اشرفي اصفهاني» و «مدني» در فهرست ترور قرار گرفتند. اين شيرين‌كاري آن‌ها به كام صدام خوش آمد و در اردوگاه اشرف همه چيز در اختيار آن‌ها قرار داد تا بساط خيانت خود را به ملت ايران و خنجر زدن از پشت به انقلاب را پهن كنند.

منافقين و سلطنت‌طلب‌ها در فتنه 88 در مركز ثقل آشوب‌ها قرار داشتند. آن‌ها با پيوندي كه با سرويس موساد، سيا و برخي سرويس‌هاي امنيتي اروپا در تهران داشتند،‌ آتش‌بيار اصلي معركه بودند. آن‌ها در جنبش سبز «شبث‌بن ربعي»ها را شناسايي كرده بودند و بر آن‌ها سوار بودند. كساني كه كارنامه روشني از خدمت به اسلام و امام داشتند را فريب دادند و بر موج ذهني لجاجت، يكدندگي، حب جاه، غرور،‌ تعصب، تكبر و خودشيفتگي آن‌ها سوار شدند. ذهن، ‌عقل و قلب آن‌ها را به «حصر» درآوردند. يك گونه‌اي از اين اهالي فتنه كه قرار بود براي مجد و عظمت ايران و اسلام در خدمت روحانيت و كشور باشد و نام «امجد» را يدك مي‌كشيد، آنچنان تسخير كردند كه نمي‌توانست به عقل خود اجازه بدهد اندكي در تحليل اوضاع كشور با تحليل جوجه‌اش فاصله بگيرد. وقتي جماعتي از اخيار رفتند با او صحبت كردند و قانع شد،‌ اما يك شرط گذاشت و آن اين كه «پسرم را هم مجاب كنيد». او همه عقل خود را به دهان پسرش دوخته بود، همانند زبير كه همه عقل خود را به دست پسرش داد و از خيمه ولايت فاصله گرفت و رفت جنگ جمل را با كمك رفيق گرمابه و گلستان خود «طلحه» راه انداخت.

از كثافات و نجاسات روحي اين پدر و پسر همين بس كه اخيرا اعلام كرده‌اند همه كساني كه در طول مدت 40 سال اخير اعم از هويداها، نصيري‌ها تا منافقين و قاچاقچيان مواد مخدر و مرتكبين به قتل و غارت و زنا در جمهوري اسلامي به دار مكافات آويخته شده‌اند، شهيد هستد و در عوض كساني كه آن‌ها را كشته‌اند،‌ قاتل! اين هنرنمايي در عوض كردن جاي جلاد و شهيد فقط از ذهن كسي مي‌تواند خارج شود كه شاگرد مكتب شبث‌‌بن ربعي در عصر ما باشد!

شهيد قاسم سليماني در وصيتنامه سياسي و الهي و نيز در بيانات هشداردهنده و بيداركننده خود در برخي نشست‌هاي تكريم و تعظيم شهداي مدافع حرم، مهم‌ترين و اصلي‌ترين محور محاسبه درستي و نادرستي اعمال را در دنيا و آخرت، مقوله «ولايت» مي‌داند.

آنان كه «ولايت خود» را بر ولايت خدا،‌ رسول و ائمه معصومين ترجيح مي‌دهند، آنان كه «ولايت فكري فرزند» خود را بر ولايت فقيه برتر مي‌دانند، آنان كه «ولايت سفيه»، «ولايت كفار و مشركين» و «ولايت منافقين» را بر ولايت نايب امام زمان(عج) برتر مي‌دانند،‌ سوخت اصلي ماشين نبرد جنگ نرم دشمن را تهيه مي‌كنند و خود هيزم آتش اين نبرد هستند.

حضرت علي(ع) در نهج‌البلاغه در تفسير و تحليل جنگ جمل آن هم جنگيدن با كساني كه 25 سال خاك ولايت را خورده بودند و در اردوگاه ولايت روزي مي‌خوردند، فرمود: «زبير با ما بود تا اين كه جوجه‌اش بزرگ شد» ما بايد در انقلاب اسلامي مواظب اين «جوجه‌ها» باشيم. آن‌ها پدرانشان را از انقلاب جدا كردند، مشغول تخم‌ريزي در داخل و خارج هستند. آن‌ها به اطلاعات درون نظام دسترسي دارند. مرتب به ضربه از درون فكر مي‌كنند و به دشمن سرويس مي‌دهند.

قيام تاريخي 9 دي در مقابله با اهالي فتنه، يك روز بزرگ در تاريخ انقلاب اسلامي است. ملت ايران با قيام هوشمندانه خود، اسم، آدرس و نام فتنه‌گران را آوردند و محكوم كردند و با فريادهاي آگاهي‌بخش خود اعلام كردند اجازه نمي‌دهند اين جوجه‌ها به انقلاب آسيب برسانند. مردم در قيام 9 دي اعلام كردند كه اين انقلاب براساس فهم درست از تجربيات گرانسنگ موحدان تاريخ بشر، تاريخ انبيا، تاريخ اسلام و تاريخ ائمه معصومين است.

«محور اصلي محاسبه»، «دوري و نزديكي» به «ولايت» است. خدا مي‌داند شهيد قاسم سليماني در آن روزها چه تلاش‌هايي كرد تا اين «محور» الهي حفظ شود. فلسفه جنبش عظيم و خودجوش مردمي حفظ اين محور محاسبه بود.

فرستادگان جنبش سبز و بنيانگذاران فتنه سپس به پارلمان اروپا و كنگره آمريكا رفتند تا آن‌ها را متقاعد كنند كه با تحريم‌هاي ظالمانه، دولت و ملت ايران را به زانو درآورند. خباثت اهل فتنه فقط با هشت ماه آشوب، امنيت ملي را به خطر نينداختند،‌ بلكه رفتند تا نان مردم را آجر كنند، تا شايد دست از انقلاب بردارند.
ملت ايران با بصيرت زهرايي و جنبش فاطمي در برابر جنبش سبز ايستاد و نشان داد ننگ با رنگ پاك نمي‌شود! به تعبير شهيد قاسم سليماني، حفظ خيمه «ولايت» به حفظ خيمه ايران،‌ اسلام و انقلاب مي‌انجامد. قيام 9 دي، نماد اقتدار و بصيرت انقلابي بر پايه مكتب شهيدسليماني بود. اين قيام به منظور حفظ «منابع قدرت ملي» صورت گرفت.

در آخرین لحظاتی که این یادداشت را می نوشتم در نهایت تاثر خبر ارتحال حضرت آیت الله مصباح یزدی را دریافت کردم. ایشان یک فیلسوف، حکیم، فقیه ،‌معلم اخلاق و مفسر قرآن کریم بود.آنچه او را از دیگر علمای بزرگ هم عصر خود برجسته تر می کند بصیرت سیاسی و دشمن شناسی فوق العاده او بود.او 70 سال خاک حوزه را خورده بود و عمر خود را به تبلیغ و ترویج اسلام و فرهنگ ناب اهل بیت عصمت و طهارت (ع) گذراند.  روزهای آخر عمر خود در نشستی فرموده بود: «در طول تاریخ اسلام رهبری به جامعیت آیت الله خامنه ای نداشتیم».

آیت الله مصباح در سخت ترین روزهای انقلاب مثل کوه پشت رهبری نظام ایستاد و از نوامیس فکری اسلام دفاع کرد. و چون سدی در برابر سلطه تفکر لیبرالیسم و دیگر مکاتب الحادی قرار گرفت. او نیز همچون شهید قاسم سلیمانی مهمترین محور محاسبه کارکرد اهل ایمان را نسبت به ولایت فقیه می دانست. بوسه شهید سلیمانی در آخرین دیدار با حضرت آیت الله مصباح بر پیشانی این فقیه ولایت مدار خیلی معنا دار بود آنجا که این حکیم الهی در این دیدار فرمود:« خداوند سایه آقا را از سر ما کم نکند. هر مقدار قدردان نعمت ولایت باشیم،‌خداوند نعمت خود را بر ما زیاد می کند.»  
   
پي‌نوشت‌ها:


1- آيه 137 سوره نسا
2- محسن قرائتي، جلد دوم تفسیر نور، صفحه 410

منبع خبر "الف" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

بیشتر بخوانید