در کشور ما هم داستان کم و بیش همین است. یعنی اصل بر «جذب حداکثری» و «دفع حداقلی» است اما معلوم نیست این وسط چه اتفاقی میافتد که مسئول تازه به صندلی رسیدهای، میآید و سازی خلافآمد خواسته عامه جامعه کوک میکند و اصرار دارد منویات و سلیقه شخصی خودش و اطرافیانش را در جایگاه قانون بگذارد. خیلی عجیب است که این نگاه دمده، ایستا، افسرده و از کار افتاده هنوز ادعای کارآمدی و سرآمدی و عملگرایی دارد و برای دیگران نسخه شفابخشی تجویز میکنند. آقای بیژن نوباوه نایب رییس کمیسیون فرهنگی مجلس گفته اگر وزیر ارشاد ۳۰فیلم پروانهدار ولی مسالدار را اکران کند به مجلس احضار میشود.
خوب است آقای نوباوه نگاهی به واقعیات موجود جامعهای که در آن زندگی میکند، بیاندازد. در حال حاضر جامعه بسیار جلوتر از ذائقه دهه شصتی ایشان است. هرچند حضرتشان فکر میکند مردم هنوز همان مردم دهه شصت هستند و او خبرنگاری میکروفون به دست، که هر چه بگوید مردم باور میکنند.
چطور ممکن است کسی نایب رییس کمیسیون فرهنگی مجلس باشد و نداند بسیاری از فیلمهایی که زمانی به آنها عناوین درشت و منکوبکنندهای چون ضدملی و ضد دین و ... الصاق میشد و برعلیه آنها جوسازیهای حیرتانگیزی صورت میگرفت، بعدها امکان نمایش یافتند، بر پرده نقرهای تابانده شدند، مخاطب هم آنها را دید و آب هم از آب تکان نخورد... متوجه میشوید دقیقا هیچ اتفاقی!
چطور ممکن است یکنفر بر جایگاه تصمیمگیر و تاثیرگذاری مثل نایب رییسی کمیسیون فرهنگی تکیه بزند اما نگاهی به نتایج کارهای انجام شده مدیران قبلی نیندازد؟ چقدر این بگیر و ببندها و توقیفها و منکوب کردنها در ادوار قبلی موفق بوده است که شما چاشنی تهدید کردن وزیر ارشاد را هم به قضیه اضافه میکنید؟ نتیجه نهایی این تصمیمها چه شد؟ راستی ایشان نماینده کدام مردم در مجلس شورای اسلامی هستند؟
حقیر، مشکل اصلی را در نحوه زیست آدمهایی مثل آقای نوباوه در جامعه امروزی میدانم. به ضرس قاطع میگویم ایشان هیچ اطلاعات میدانی از جامعهای که در آن زندگی میکند، ندارد. با آدمهای کف خیابان این جامعه تعاملی ندارد. از آرزوها، دردها و مشکلاتشان بیخبر است. فقط از طریق بولتنهای محرمانه از خبرهای کلی جامعه باخبر است. همیشه با ماشین سازمانی به مجلس رفته است. با مترو و اتوبوس و حرفهای صریح و بیپرده مردم این روزها کاملا غریبه است.
آقای نوباوه درست مثل یک آدم فضایی با همان افکار و عقاید از دهه شصت به دنیای امروز پا نهاده است و از بد روزگار باید برای خوراک ذهنی و تصویری مردم جامعه امروز تصمیم بگیرد. او هیچ نمیداند که توقیف ۳۰ فیلم سینمایی در شرایط اقتصادی و تحریمی کنونی یعنی چه؟ او هیچ درکی درباره صدمهای که این حجم از توقیف فیلمها به بیتالمال و سرمایه شخصی افراد وارد میکند، ندارد. دوست ما فکر میکند حالا که عنوان سنگین و رنگین نایب رییس کمیسیون فرهنگی مجلس را یدک میکشد به همان اندازه هم میتواند خلافآمد خواسته کلیت جامعه و اهالی هنر تصمیم بگیرد و آن را به همه تحمیل کند.
این شیوه برخورد با فیلمها و اصحاب سینما در ادوار قبلی هم وجود داشت اما یک بار بیاییم و صادقانه به این سوال جواب دهیم که منکوب کردن و جلوی نمایش فیلمها را گرفتن تا چه اندازه توانسته اثربخش باشد؟ اصلا برای حاکمیت بهصرفه است که کارگزارش بیجهت هزینه درست کند در حالی که مدلهای دیگری برای مواجهه با سینماگر و مخاطب آن وجود دارد؟
آیا در شرایط فعلی که تحریمهای اقتصادی، کرونا، تورم و ... کلیت سینما را در معرض خطر قرار داده است، این نحوه برخورد کمیسیون فرهنگی مجلس با هنر گرانقیمتی مثل سینما توجیهپذیر است؟ وقتی عضو کمیسیون از لغو نمایش فیلمهای پروانهدار و برخورد قهرآمیز با این فیلمها سخن میگوید و حتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را تهدید میکند که در صورت اکران این فیلمها او را به مجلس احضار میکنند، آیا این نحوه قهرآمیز و بگیر و ببند با هنرمندان و مدیران فرهنگی چقدر راهگشاست؟ اگر اینطور است پس چرا نمایندگان مجلس در دولت قبل جلوی ساخت این دسته آثار را نگرفتهاند؟ هنر دستوری در این کشور هیچ آوردهای نداشته است. این شیوه برخورد با فعالان سینما در جایی که جامعه به مشکلات و مسایل بسیاری مبتلاست تنها وزنه استدلالهای اپوزیسیون خارجنشین را سنگین میکند و باعث دلسردی جامعه سینماگران میشود.
کمیسیون فرهنگی مجلس باید راهی به سوی سینماگران بگشاید نه اینکه اندک روزنههای باقی مانده برای گفتگو و تعامل را به دیوار تبدیل کند. برای تعامل شایسته با سینماگران هزار راه نرفته است. توقیف فیلم اولین و سادهترین راه و در زمانه کنونی پرهزینهترین راه برای حاکمیت است...