تنوع و پراکندگی سخنرانیهای تخصصی و آنلاین شدن برنامهها، کیفیت آن را تحت تاثیر قرار داده بود تا جایی که به نظر میرسد، به جز بخشی از آن، رضایت مخاطبان را جلب کرده باشد، ضمن اینکه خروجی ملموسی که زحمات برگزارکنندگان را نشان دهد حاصل نشد. در میان انبوه این برنامهها، شعار درج شده در تبلیغات یکی از برگزارکنندگان پررنگتر از بقیه مینمود «وحدت ملی حسابداران». برگزارکنندگان این گردهمایی با دعوت از تعدادی از اعضای شورای عالی و هیات مدیره انجمنهای تخصصی رشته حسابداری در تهران، صحبت از تشکیل تشکلی با عنوان «شورای راهبردی انجمنهای حرفهای حسابداری» کردهاند. در میان انجمنهای مدعو نام پنج انجمن و تشکل به چشم میخورد: جامعه حسابداران رسمی، انجمن حسابداران خبره، انجمن حسابداری، انجمن حسابرسان داخلی و انجمن مدیران مالی حرفهای. وجه اشتراک تمامی این انجمنها کلمه ایران در آخر اسامی ذکر شده است. نگارنده معتقد است زحمات و تلاشهای برگزارکنندگان این مراسم با هدف وفاق قابل احترام است، اما زمانیکه از وحدت حرف میزنیم باید فارغ از منیت، به دنبال یکی شدن باشیم، حسابدار و حسابرس یکصدا به دنبال حقانیت حضور در تحلیل دادههای مالی هستند، دادههایی که عمدتا با گرد و غباری ناشی از ضعف آموزش، ضعف قانون، تحریم، فساد و... پوشیده شده است. چرا و چگونه میشود از «وحدت ملی حسابداران» سخن گفت، حال آنکه تا کنون بعد از ۱۴ سال کمتر مراسم مشترکی توسط تشکلهای حرفهای حسابداری، به منظور بزرگداشت روز حسابدار یا تقدیر از بزرگان حرفه بهصورت هماهنگ برگزار شده است؟ چگونه میشود تلاشهای سالهای اخیر انجمنهای استانی را در پررنگتر شدن مقام و منزلت حسابدار نادیده گرفت؟ چگونه میشود به تبلور حضور حداکثری جامعهای که نام حسابدار یا حسابرس را یدک میکشند اما در سایر استانها هستند توجهی نکرد؟ خوشحالیم که اکنون انجمنهای حرفهای متحد شدهاند و به دنبال تشکیل یک تشکل واحدند. جالب اینجاست که بخش قابلتوجهی از اعضای این انجمنها، از جامعه حسابداری و حسابرسی سایر استانهاست. قطع به یقین بقا و تداوم انجمنها و تشکلها به تعداد اعضای آنها است. به جز جامعه حسابداران رسمی که استفاده از خدمات اعضای آن به موجب قانون تعیین شده، مابقی انجمنها از محل حق عضویتهای ناچیز دریافتی امورات میگذرانند. نکته قابل تامل دیگر در این خصوص این است که تعداد اعضای انجمنهای استانی، در بعضی موارد، بیشتر از انجمنهای ثبت شده در تهران است و حتی از لحاظ فعالیتهای اجرایی و خصوصا اعتقاد به انسجام حرفهای بسیار فعالتر نیز عمل کردهاند. باید اذعان کرد که متخصصان سایر استانها، بنا به شرایط حاکم بر جامعه، سهمی متناسب با شأن و منزلتشان از تلاشهای حرفهای خود نبردهاند و ثمره این درخت در جایی دیگر چیده شده است. ساختار انتخابات و تشکلهای حسابداری با نام «ایران» و مدیریت آنها تاکنون به نحوی اداره شده و میشود که باید تغییر کند و مجالی برای حضور نیمکتنشینان آن نیز وجود داشته باشد. به نظر میرسد، تشکیل شورای راهبردی حسابداری با دعوت از انجمنهای فعال سایر استانها توسط تشکیلدهندگان آن، بنای ساختمانی با پایههای وفاق و همدلی را به منظور تحقق شعار وحدت ملی حسابداران مستحکمتر کند.
بهتر نیست حال که از وحدت و وفاق ملی حسابداران سخن گفته میشود، با تمرکز بر متخصصان حرفهای همه استانهای کشور که بدون چشمداشت با تدوین ساختار انجمنهای تخصصی حرفهای سعی در اثبات حقانیت حرفه حسابداری در کشور داشتهاند، شعار وحدت ملی حسابداران را جامه عمل بپوشانیم. به عقب که برمیگردیم به انسانهای بزرگ و وارستهای همچون اکبریها، نبویها، آموختهها و سجادینژادها و... برمیخوریم، میبینیم میراث به یادگارماندهای از آنها داریم که باید قدردان آن باشیم و امروز به گونهای رفتار کنیم که با قدم گذاشتن در مسیری مشخص، بدون سوگیری و با همفکری و همدلی از زیر فشار تعهد به آیندگان خارج شویم، اعتماد به نفس داشته باشیم و فعل مشارکت را آنگونه که باید ترجمه کنیم و اینگونه ذخیرهای برای فردای دنیا و آخرتمان در نظر بگیریم. امید است صادقانه و مجدانه در مسیر انسجام حرفهای گام برداریم تا چون پیشینیان چراغی برای آیندگان بیفروزیم.