بخشهایی از این مصاحبه را می خوانید:
مصوبه اخیر مجلس مبنی بر اصلاح موادی از قانون انتخابات، انتقادهای زیادی به همراه داشت تا جایی که برخی تصویب این مصوبه را بهمثابه مخدوششدن جمهوریت دانستند. نظر شما درباره این موضوع چیست؟ و مجلس با تصویب این مصوبه چه هدفی را دنبال میکند؟
من این تعبیر را که با مصوبه اخیر، جمهوریت نظام به مخاطره افتاد، چندان درست نمیدانم، زیرا اصلاح قانون انتخابات صرفا اصلاحطلبان را هدف قرار نداده و حتی بخشی از اصولگرایان را هم محدود میکند. ریشه جمهوریت نظام بسیار قویتر از آن است که با یک مصوبه از بین برود.
جمهوریت همزاد با یک انقلاب مردمی و اصیل است که نابود نخواهد شد و تردیدی در این نیست اما بههرحال اینکه ممکن است قدری تحت تأثیر قرار بگیرد، ناشی از آفت یکدستبودن مجلس است. وقتی به دلیل سختگیریهای نهادهای نظارتی و البته به دلیل خستگی مردم و اشتباه راهبردی سیاستمداران انتخابات مجلس حداقلی شد و یک عده خاص تمام مجلس را در اختیار گرفتند، میشد انتظار داشت که چنین مصوباتی از چنین مجلسی بیرون آید.
مجلس یازدهم برآمده از مشارکت 42 درصدی است. به نظر من مجلس یازدهم متشکل از اصولگرایان نیست، بلکه متشکل از طیفی از اصولگرایان تندرو با محوریت پایداری است. وقتی نهادهای نظارتی اجازه نمیدهند که همه نیروهای سیاسی در انتخابات حاضر شوند، مردم از پیشرفت آرام اصلاحات در کشور خسته میشوند و نخبگان سیاسی هم به جای آنکه بر مردم تأثیر بگذارند، از فضای منفی عمومی در کشور پیروی میکنند و با عدم حضورشان در میدان اجازه میدهند رادیکالیسم رشد کند، همین مجلسی که میبینیم از آب درمیآید و جای تعجب ندارد اما در هر صورت اکنون مجلس مستقر است و وظیفه قانونگذاری در کشور را برعهده دارد و مصوبهاش در صورت طیشدن همه مراحل وجه قانونی دارد؛ اما نباید از این موضوع غافل شد که نمایندگان مجلس آمدهاند به دوستان و همفکران خود خدمت کنند.
آنها میخواهند اتفاقی که در انتخابات مجلس رقم خورد، در انتخابات ریاستجمهوری هم تکرار شود؛ اما حتما تحقق چنین امری ساده نیست؛ یعنی تحمل اینکه جناح کوچکی که تنها بخش بسیار اندکی از مردم را نمایندگی میکند، بتواند جمهوری اسلامی و مردم را محدود کند، ممکن نیست.
برخی میگویند مصوبه اخیر مجلس برای یک نامزد خاص تنظیم شده است. آیا واقعا درحالحاضر شاهد قانونگذاری فردگرایانه و نه حقوقی هستیم؟ و اگر چنین است، در آینده چه مخاطراتی در پی اینگونه قانونگذاری به وجود میآید؟
من امیدوارم این برداشت بدبینانه باشد و مجلس در چنین مسیری حرکت نکند، اما اگر چنین باشد، نمایندگان مجلس باید از انتخاباتهای گذشته ریاستجمهوری درس بگیرند که مردم در نهایت تصمیمگیرنده هستند و هر قدر انتخابات کانالیزه شود، در نهایت مردم خواست خود را پیش میبرند. از سوی دیگر رئیسجمهوری موفق میشود بتواند رأی اکثریت مردم را داشته باشد و رئیسجمهور حداقلی نمیتواند در مسیر کاریاش به توفیق برسد. موفقیت رئیسجمهور زمانی شکل میگیرد که همراهی طبقات مختلف مردم همراهش باشد. یک رئیسجمهور بهتنهایی نمیتواند نقشآفرین باشد و نمیتواند جای ملت غایب در صحنه تصمیمگیری کند. اگر با وضع قوانینی فضای سیاسی به سمتی برده شود که نامزدهای خاصی بتوانند در انتخابات حاضر شوند، جداییها در سطح ملی و سیاسی بیشتر میشود و این حتما به نفع هیچکس نیست و آن رئیسجمهور که نگاه منفی مردم رویش باشد، بههیچوجه مفید نخواهد بود.
بهتازگی نیروهای رادیکال اصولگرا به صورت مدام اصلاحطلبان را به ارتباط با آمریکا متهم میکنند و تکیه بر سیاست تعامل بینالمللی را بهمثابه نیروی غرب بودن میدانند.
آنها هر قدر میخواهند میتوانند حرف بزنند؛ مهم این است که مگر حرفهای آنها برای مردم مهم است؟ مطرحکردن ادعای واهی کاری ندارد. اگر بنا به اتهامزنی است، ما هم میتوانیم بگوییم آنها وابسته به مرتجعان منطقهاند. حرفزدن که کنتور نمیاندازد.
17302