خبرگزاری فارس_ کتایون حمیدی: «تسلیم شدن گناه بزرگی است، با بال شکسته پر کشیدن هنر است». اینها را آقای بایرام امامی، سوژه این گزارشمان میگوید.
سرش بهقدری شلوغ است که اسمش را آچار فرانسه گذاشتهاند؛ تلفناش بیشتر از تلفن رئیس جمهور زنگ میزند و فقط به این طرف و آن طرف میرود و در تکاپوی انجام کارهای روستاست.
به زمان حساسیت دارد و قرارمان را برای ساعت ۹ صبح یکی از روزهای آذرماه میگذاریم، اما متاسفانه با تأخیر نیمساعته با او تماس میگیرم؛ میگوید منتظر ماندم، تماس نگرفتید و دیگر در دهیاری نیستم و سر پروژه مسجد روستایمان آمدهام ولی تا ۱۰ دقیقه دیگر به دهیاری میرسم و آنجا میتوانیم مصاحبه را شروع کنیم.
تسلیم شدن گناه بزرگی است
با اینکه دست چپش را در ۷ سالگی از دست داده ولی در نگاه اول نمیتوانید متوجه معلولیتاش شوید و شاید اگر یک روز تمام هم در کنارش باشید، باز هم متوجه نمیشوید؛ اصلا اهالی روستایشان هم معلولیت او را نمیبینید بلکه بایرام امامی یک پدیده از نظر اهالی آن روستاست.
بایرام امامی درویش بقال دهیار روستای درویش بقال و امیر ذکریاست؛ او متولد سال ۱۳۵۶ و دانشجوی کارشناسی ارشد در رشته حقوق است.
گشتی در روستایی که سوئیس را یادآوری میشود
روستای درویش بقال کم از روستاهای کشور سوئیس که همیشه عکسهایش در فضای مجازی منتشر میشود، ندارد و به قول آقای امامی یک روستای مدرنیته_سنتی است.
این روستا در شهرستان شبستر، بخش مرکزی دهستان سیس قرار دارد و از ضلع شمال با روستاهای ملکزاده، از ضلع جنوبی با علیشاه، از ضلع شرقی با ساربانقلی و از ضلع غرب با روستای بیگچه خاتون همسایه است.
همانطور که آقای امامی میگوید، جمعیت این روستا طبق آمار رسمی سال ۹۵ در حدود ۷۵۰ نفر با ۲۵۰ خانوار است ولی با برنامههای اجرا شده در این روستا با افزایش جمعیت و مهاجرت معکوس به روستا روبهرو شدهاند.
آقای امامی از سال ۸۹ دهیار این روستاست و توانسته تا با همراهی ادارهها و خود اهالی روستا از پس مشکلات جدی این روستا برآید، با تلاش و پیگیریهای او در حال حاضر روستای درویش بقال دارای اینترنت، آب و برق و گاز، معابر جدولکشی شده، مسجد، مدرسه، سالن همایشها و راه آسفالتی است.
به آقای امامی میگویم، ماهیت این گزارش در مورد هفته معلولین است ولی بهقدری روستای درویش بقال حرفی برای گفتن دارد که مسیر گزارش را به حاشیه میکشاند، پس کمی در مورد روستا صحبت کنیم، او میگوید: از سال ۱۳۸۹ به عنوان دهیار روستای درویش بقال انتخاب شدهام و از همان روز با خود عهد بستم که این روستا را بر سر زبانها بیاورم.
اینجا قطب هلو است
او ادامه میدهد: شغل اکثر اهالی روستا کشاورزی و باغداری است و درویش بقال در این زمینه حرفهای زیادی برای گفتن دارد. به عبارت دیگر روستای ما قطب تولید هلو در استان است.
دهیار روستای درویش بقال میگوید: ما اینجا هیچ فرد بیکاری نداریم و همه اهالی دارای شغل هستند، درحالیکه میانگین برداشت محصول برای خانوار در روستا بیش از ۴۰ تن است.
آقای امامی به استفاده باغداران از روشهای حفظ منابع طبیعی از جمله آبیاری قطرهای اشاره کرده و متذکر میشود: ۴۰۰ هکتار باغ دایر در روستا وجود دارد که از طریق آبیاری تحت فشار آبیاری میشوند.
از او در مورد علت معلولیتاش میپرسم، میگوید: من در یک خانواده خیلی فقیری به دنیا آمده و بزرگ شدهام؛ سال ۶۳ وقتی که هفت ساله بودم دستم در خرمنکوب گیر کرد و قطع شد.
خدا گر ز حکمت ببندد دری، ز رحمت گشاید در دیگری
او ادامه میدهد: من از عمق وجودم به این جمله «خدا گر ز حکمت ببندد دری، ز رحمت گشاید در دیگری» اعتقاد دارم و ذره به ذره آن را در زندگیام لمس کردهام و بهتر است بگویم که مصداق این شعر، نقطه عطف زندگی من شد.
آقای امامی میگوید: من بعد از معلولیت، گوشهنشین و منزوی نشدم بلکه به بطن جامعه رفتم؛ بیوقفه تلاش کرده و به هیچوجه ضعفی از خود نشان ندادم و خدا را شکر این قدرت تا به امروز در وجود من نهادینه شده است.
او ادامه میدهد: هیچوقت احساس معلولیت نکردهام و محدودیت انجام هیچ کاری را در خود ندیدهام درحالیکه الان علاوه بر کارهای دهیاری، کارهای باغداری از جمله بیلزنی، هرس، آبیاری و غیره را خودم انجام میدهم.
توانخواهی که از پله های توانمندی بالا میرود
آقای امامی اضافه میکند: هر کاری که یک فرد سالم میتواند انجام دهد را من هم میتوانم انجام دهم و اگر کاری برای یک فرد سالم سخت باشد، من حتما آن را انجام خواهم داد زیرا معتقدم که همه توانخواهان باید خود را به چالشهای سخت بکشند.
دهیار روستای درویش بقال علاوه بر کارهای روزمره خود و کارهای اداری دهیاری، ورزشهای فوتبال، والیبال، پینک پونک را انجام میدهد و حتی بدون دنده اتومات بودن خودرویش، رانندگی میکند.
او میافزاید: وقتی کسی برای اولین بار سوار ماشین من میشود، با تعجب به نحوه رانندگی من نگاه میکند ولی بعد از چند دقیقه اعتمادشان را کسب میکنم و دیگر به راحتی در خودرو مینشینند.
سعی کردهام با یک دست، هزاران دست دیگر را بگیرم
به گفته اهالی روستا، آقای امامی یکی از بزرگترین خیرهای روستاست و کارهای بزرگ عمرانی در روستا را با هزینه شخصی و یا مشارکتی انجام داده است.
او در این خصوص میگوید: همانطور که اول صحبتم هم اشاره کردم، من در یک خانواده فقیری بزرگ شدهام و آن زمان برای اینکه به مدرسه برسم، باید چندین کیلومتر با پای پیاده راه میرفتم به همین خاطر برای اینکه دانشآموزان فعلی روستا این عذاب را نکشند، مدرسه ۶ کلاسه موجود روستا را ارتقا داده و یک ۶ کلاسه دیگر هم اضافه کردیم.
آقای امامی ادامه میدهد: مدرسه روستای درویش بقال در حال حاضر تمام هوشمند است زیرا معتقدم دانشآموزانی که برای ادامه تحصیلات باید به شهرهای همجوار برود، نباید احساس کمبود کنند و وقتی صحبت از ویدئوکنفرانس یا پروژکتور میشود، آنها متوجه نشوند که منظورشان چیست بلکه همه این تکنولوژی را در روستای خودشان تجربه کنند.
دهیار خیرخواه درویش بقال
دهیار روستای درویش بقال علاوه بر کارهای عمرانی روستا از طریق هزینههای خودیاری و دهیاری، کارهای دیگری از قبیل ساخت مجتمع فرهنگی و هنری برای برگزاری جشنها را با دریافت کمترین هزینه از مردم جهت برگزاری مراسمهایشان را انجام داده که این پروژه ۳۰ درصد توسط اهالی و ۷۰ درصد با هزینه شخصی آقای دهیار ساخته شده است.
آقای امامی علاقهای به صحبت در مورد کارهایی که به صورت داوطلبانه و با هزینه شخصی انجام داده است، ندارد ولی وقتی اصرار میکنم، میگوید: کارهای دهیاری بسیار زیاد است و برای اینکه به همه این مشکلات رسیدگی کنیم باید کفش آهنین بپوشیم، اما ما هیچ وقت کم نمیآوریم و با کمک خود اهالی در رفع آن مشکلات و پیشرفت روستا تلاش میکنیم.
او اضافه میکند: با تلاش و همکاری اهالی و دستگاههای مرتبط مشکلات آبی روستا را حل کردهایم و ۱۰۰ درصد شبکه آبرسانی روستا تعویض شده و الحمدالله هیچ مشکلی از لحاظ آب در روستا نداریم.
دهیار پرتلاش روستای درویش بقال با همکاری ادارههای مرتبط آب و فاضلاب و با هزینه شخصی و کمک یکی از دوستانش به نام آقای علیشاه یک مجتمع آبی احداث کردهاند که از این طریق پنج روستای دیگر از نعمت آب بهرهمند شدهاند. آنها در ادامه با کمک اداره راه یک میانگذر احداث کردهاند که ۳۰ درصد کارهای این پروژه توسط خودش انجام گرفته است. همچنین تمام نقاط حادثهخیز روستا برای رفت و آمد اهالی روستا و حفظ جان آنها را رفع شده است.
آقای امامی یادآور میشود: در روستای ما یک کوچه ۳ یا ۴ متری نخواهید دید بلکه همه روستاها ۶ متر به بالا هستند.
او به مسجد در حال ساخت روستای درویش بقال هم اشاره کرده و میگوید: در حال حاضر ۸۰ درصد کارهای عمرانی آن انجام گرفته است و به امید خدا تا سه ماه آینده مورد بهرهبرداری قرار خواهد گرفت؛ ۷۰ درصد هزینه ساخت این مسجد توسط مردم و ۳۰ درصد توسط بنده تامین شده است.
دهیار روستای درویش بقال کارهایی از قبیل ساماندهی آرامستان و گلزار شهدای روستا، عقبکشی تیرهای برق و ساماندهی آنها، برگزاری یادوارههای شهدا و احداث ساختمان دهیاری با کمترین هزینه از طریق دهیاری و هزینه شخصی را نیز عنوان کرد.
او در رابطه با مدرسه تمام هوشمند روستای درویش بقال هم میگوید: این مدرسه با هزینه ۱۵۰ میلیون تومان مجهز شده است که ۵۰ درصد هزینه از طریق مردم و 50 درصد دیگر توسط بنده تامین شد، چراکه معتقدم همه مردم برابر هستند و باید این نعمت برای همه آنها به صورت یکسان توزیع شود؛ مخصوصا کودکان نباید احساس کمبود کنند و به خاطر این کمبود از نعمت تحصیل محروم بمانند.
کشاورز و باغدارهای دکتر و مهندس
آقای امامی البته به یک نکته جالب هم اشاره میکند، او متذکر میشود: اهالی روستای ما به خصوص جوانان اکثرا تحصیلات دانشگاهی دارند ولی هیچکدام علاقهای به پشت میزنشینی و کارهای اداری ندارند بلکه آستین بالا زده و در باغات کار میکنند بهطوریکه اگر به باغ ما سر بزنید با فوق لیسانس و دکتراهایی روبهرو خواهید شد که در حال باغداری هستند و از کارشان هم لذت میبرند.
او ادامه میدهد: به صراحت میتوانم بگویم که در روستای ما هیچ فرد بیکاری وجود دارد و این باعث شده است تا هیچ آسیب اجتماعی در روستای ما نباشد.
۴ برابر جمعیت روستا، کارگر داریم
دهیار روستای درویش بقال اضافه میکند: اصلا روستای ما یک مرکز کارآفرینی به حساب میآید زیرا در زمان برداشت محصول بیش از ۴ برابر جمعیت روستا، کارگر از نقاط مختلف استان و حتی تبریز و استانهای دیگر میآید و روز مزد دریافت میکنند.
آقای امامی میگوید: روستای درویش بقال در سالهای پیش با مهاجرت اهالی روستا روبهرو شده بود ولی با تدابیر اندیشیده شده و صد البته اجرا شده این موضوع برعکس شد و نه تنها از سال ۸۵ تاکنون مهاجرتی نداشتیم بلکه افرادی هم که به شهر رفته بودند نیز به روستای برگشته و مشغول به کار شدهاند.
او همچنین از رعایت ۱۰۰ درصدی آییننامه ۲۸۰۰ در روستا هم میگوید: به جرأت میتوانم بگویم که ۸۰ درصد خانههای روستای ما مقاوم هستند و دو بار نیز طرح هادی در روستا بازنگری شده و ۸۰ درصد مساکن داخل محدوده، سند مالکیت دریافت کردهاند همچنین تمامی پسابهای روستا به صورت کامل جمعآوری میشوند و به هیچ وجه وارد جویهای آب نمیشوند.
آقای امامی یادآور میشود: ما در روستای درویش بقال هیچ فرد و خانواده محرومی نداریم و فقط چند سال پیش یک خانواده محروم داشتیم که ناشنوا هم بودند ولی بنده برای اینکه آن خانواده بتوانند وام مقاومسازی منزل بگیرند، ضامن بانکی آنها شدم و الان نیز الحمدالله هیچ مشکلی از لحاظ مسکن و تامین معاش ندارند.
او ادامه میدهد: در حال حاضر نیز یک خانم بسیار مسن در روستا داریم که منزل نامقاومی دارد و برازنده خانههای روستا نیست به همین منظور بلافاصله کارهای اجرایی خانه این مادر را انجام داده و در حال احداث به صورت اصولی است.
آقای امامی میگوید: در درویش بقال هیچ ناهنجاری اجتماعی وجود ندارد و اینجا خبری از جوانانی با لباس نامعقولی نیست همچنین هیچ تبعیضی بین زن و مرد وجود ندارد.
او ادامه میدهد: واقعا اهالی روستای درویش بقال فرهنگ بالایی دارند و اگر این فرهنگ نبود، شاید من در سن هفت سالگی که دچار معلولیت شدم، الان نمیتوانستم، در این اندازه پیشرفت کنم.
روستای اروپایی ایران
از دهیار روستای درویش بقال در مورد شرایط زندگی زنان روستا هم میپرسم که میگوید: زنان روستا اکثرا کارهای پخت و پز و خانه را انجام میدهند و شاید وقتی اسم روستا میآید، همه تصور زنانی با کودک بر دوش و چادر به کمر بستهای کنند که در حال دوشیدن شیر گاو و گوسفند هستند ولی اصلا اینگونه نیست. زنان روستای ما بیشتر ادامه تحصیل و کارهای خانه را ترجیح میدهند و حتی بیش از 40 درصد خودروهای روستا برای زنان است و آنها رانندگی میکنند.
به آقای امامی میگویم، وقتی شرایط مهاجرت به شهر بزرگتر و زندگی راحتتر هم داشتید چرا اینجا ماندید و این همه دغدغه روی سرتان ریختید، او میگوید: میتوانستم در شهرهای بزرگ یک زندگی خوبی داشته باشم ولی همه ما انسانها یک رسالت داریم که باید آن را انجام دهیم و به دردی بخوریم؛ من به دو فرزندم هم این را یاد دادهام که باید باری از دوش جامعه بردارند نه اینکه خود باری بر جامعه باشند.
او ادامه میدهد: خداوند ۲ فرزند به من عطا کرده است که پسرم امسال ترم اول رشته حقوق و دخترم نیز کلاس دوم ابتدایی است و من به هر دوی آنها گفتهام که باید انسانهای مفیدی در جامعه باشند و بارها به پسرم توصیه کردم که اگر روزی تحصیلات عالیه هم داشتی باز اینجا بمان و این شغل باغداری و کشاورزی را که تماما حلال و آبرومندانه است را ادامه بده.
روستای کارآفرین درویش بقال
آقای امامی اضافه میکند: همیشه در فصل برداشت، یک اکیپ را دست پسرم میسپارم تا از الان احساس مسوولیت کرده آموزش ببیند.
او میگوید: کشاورزی یک شغل کامل برای تعریف تولید ملی است و اگر از طریق دولت حمایت شود، میتواند به برند اصلی عمل به شعار تولید داخلی در کشور تبدیل شود.
از ازدواج با همسرش هم میپرسم و میگوید: همسرم اهل تهران است و اصالتا از طرف پدری اهل روستای ما هستند و وقتی پدرش دچار بیماری قلبی میشود، دکتر توصیه میکند تا به منطقه خوش آب و هوا بروند و آنها نیز روستای محل تولد پدر را برای زندگی انتخاب میکنند و این باعث آشنایی ما میشود.
معلولیتم به چشم دختر پایتختنشین نیامد
او ادامه میدهد: همانطور که گفتم از اول خود را معلول ندیدم و این دیدگاه را به اطرافیانم نیز منتقل کردهام و این منجر شده بود تا اصلا معلولیت من به چشم همسرم هم نیاید و الان هم برایش مهم نیست.
قصه جغد نابینا
آقای امامی میگوید: قصه زندگی من عین داستان آن پرنده نابینایی است که به علت نابینایی لانهنشین شده بود و وقتی این موضوع را یک پرنده شکاری میبیند از درگاه پروردگار میپرسد که پس این پرنده از کجا تغذیه میکند که در همین حین یک پرنده شکاری دیگری روی خانه پرنده نابینا مینشیند و مشغول خوردن شکارش میشود، در این حین باقیمانده شکارش به لانه پرنده میافتد و آن پرنده نابینا از آن تغذیه میکند؛ پرنده شکاری اولی که این اتفاق را میبیند با خود فکری کرده و میگوید چه کار خوب و راحتی و من هم خود را به نابینایی خواهم زد تا بدون زحمت روزی به دست بیاورم ولی بعد از چند روز به خود آمده و میگوید من چرا باید در نقش روزی گیرنده باشم و روزیدهنده نباشم.
او ادامه میدهد: در طی این سالهای زندگی مشترک و قبل از آن نیز کسی به من در کارهای شخصی و روزمرهام کمک نکرده است و اصلا چنین اجازهای را هم به کسی نمیدهم؛ من صفر تا صد کارهای باغ را به اتفاق کارگرانم انجام میدهم، فرغون میرانم، دیوار میکشم و کارهای آبیاری باغ که یک کار بسیار سخت است را خودم انجام میدهم.
خودم را با لباس دکمهدار و کفش بنددار به چالش میکشم
آقای امامی اضافه میکند: همیشه از لباسهای دکمهدار و زیپدار و کفشهای بنددار استفاده میکنم و حتی هر توانخواهی را هم میبینم توصیه میکنم تا با این کارها خود را بدون دریافت کمک از دیگران به چالش بکشند.
دهیار روستای درویش بابا، خاطرهای از هفته معلولین را هم میگوید: یکبار به شوخی به معاون خانم فرماندار گفتم که چرا در هفته معلول از من تجلیل نکردید و او نیز این موضوع را به خانم فرماندار منتقل کرده بود و خانم فرماندار با تعجب گفته بودند که من اصلا یادم نبود که آقای امامی معلول هستند چراکه به قدری فعال و اکتیو هستند و کار چند نفر سالم را هم انجام میدهند به ذهنم هم خطور نکرده بود.
او میگوید: وقتی معلولانی را در حال تکدیگری میبینم به هیچ وقت بیخیال از کنارشان رد نمیشوم، سوارشان میکنم و ساعتها با آنها حرف میزنم و حتی چند نفر از آنها را سر کار هم بردهام تا متوجه شوند که آنها هم میتوانند مفید واقع شوند.
درویش بقال بیکار و فقیر ندارد
آقای امامی معتقد است که سر منشا همه بزهکاریها و آسیبهای اجتماعی بیکاری است و اگر روستای درویش بقال یک روستای موفقی هست، به این خاطر است که هیچ فرد بیکاری در این روستا وجود ندارد.
دهیار روستای درویش بقال در پایان حرفهایش میگوید: به معلولان نگاه ترحمآمیز نداشته باشید، به جای ماهی دادن به آنها، ماهیگیری یادشان دهید چراکه معلولیت محدودیت نیست.
انتهای پیام/60027/س