فراتر از تاریخ، جست‌وجوی جهان درونی بی‌نشان‌ها

همشهری آنلاین یکشنبه 14 آذر 1400 - 15:19
همشهری - علی‌الله سلیمی، روزنامه‌نگار :محسن هجری، نویسنده و پژوهشگر نزدیک به پنجاه عنوان کتاب تألیفی دارد که بیشتر آنها درونمایه‌های تاریخی دارند و دو گروه نوجوان و بزرگسال را مخاطب قرار می‌دهند. کتاب‌های سربداران، داستان فکر ایرانی، چشم عقاب، اقلیم هشتم، سایه‌های باغ ملی و خدمتکار مشیرالدوله از جمله آثار او هستند.
محسن هجری

 یکی از آخرین آثار او با نام «بی‌نشان‌های ارس» به تازگی برگزیده کتاب سال کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شده است. به این بهانه با او گفت‌وگو کرده‌ایم.

- یک واقعه تاریخی نسبتاً مهجور در دهه بیست، دستمایه شما برای نوشتن کتاب «بی‌نشان‌های ارس» شده است. چه ضرورتی باعث شد سراغ این واقعه تاریخی خاص بروید؟

همه چیز از یک سفر به جلفاآغاز شد. مواجهه با مزار سه مرزبان ایرانی در نقطه صفر مرزی و طرح این پرسش که سرنوشت این سه نفر چگونه رقم خورده که در چنین محیط غریبی به خاک سپرده شده‌اند. به‌ویژه آنکه در جلفا گورستانی دیده نمی‌شود و اهالی این شهر که برای کسب وکار به اینجا آمده‌اند، درگذشتگان خود را در زادگاهشان دفن می‌کنند. در چنین حال و هوایی وقتی با این سه مزار مواجه می‌شوید، از خود می‌پرسید این سه مرزبان را چرا در این منطقه دفن کرده‌اند؟ چه اتفاقی برایشان رقم خورده و چه کسانی آنها را در این مکان به خاک سپرده‌اند؟ بر سنگ مزارهای این سه مرزبان فقط نوشته شده که آنها سوم شهریور 1320 در مقابل مهاجمان ایستادگی کرده‌اند. یعنی همان تاریخی که متفقین از شمال و جنوب به ایران حمله کردند و آن را پل پیروزی خود در جنگ دوم جهانی کردند. البته با توجه به روایت‌های تاریخی که سوم شهریور آغاز حمله بوده و این سه مرزبان حدود چهل و هشت ساعت در برابر این هجوم مقاومت کرده‌اند، پس به‌طور منطقی شهادت آنها باید پنجم یا ششم شهریور بوده باشد. درحالی که روی سنگ مزار آنها تاریخ شهادت سوم شهریور قید شده است. با این حال آنچه برای من نویسنده جای پرسش داشت، این بود که با چه انگیزه‌هایی این سه مرزبان به‌رغم ضعف دولت مرکزی و گریز بسیاری از همرزمانشان تاپای جان مقاومت می‌کنند و مرگ را پذیرا می‌شوند؟ با در نظر گرفتن چنین شرایطی بود که احساس کردم بایک رویداد عادی مواجه نیستم؛ بلکه حادثه‌ای پیش روی من قرار دارد که بیشتر به یک اسطوره شباهت دارد و نه واقعه‌ای از جنس وقایع روزمره! با این تفاوت که این شخصیت‌ها نه در خیال، بلکه در جهان واقعی شکل گرفته و به این نقطه رسیده‌اند.

- قبل از نوشتن این کتاب، با موضوع آن چقدر آشنایی داشتید و برای توصیف محیط و جغرافیای منطقه جلفا از چه راهکاری استفاده کردید؟

نخستین بار سال 1387 بود که به این منطقه سفر کردم و پس از آن هم دوبار دیگر به این شهر سر زدم. به‌طور طبیعی حضور در محیط به شکل‌گیری تصورات یک نویسنده کمک می‌کند، ولی زمانی که می‌خواهیم به حدود هشتاد سال پیش برگردیم، محیط و مکان داستان معنای متفاوتی پیدا می‌کند و دیگر نمی‌توان از یک تصویربرداری ساده سود برد. چه بسا در طول این سال‌ها منطقه جلفا دستخوش تغییرات اقلیمی بسیاری شده باشد. از عرض رودخانه ارس گرفته تا شدت جریان آن، دمای هوا و مهم‌تر از همه انسان‌هایی که در این محیط زندگی می‌کرده‌اند. پیشینه شهر جلفا به دوران صفویان و حتی پیش از آن برمی‌گردد و اهمیتش در مناسبات بازرگانی غیرقابل انکار؛ ولی آن جلفایی که مکان شکل‌گیری حماسه سه مرزبان ایرانی است، باید چیزی ورای این مکان جغرافیایی باشد و دیگر نمی‌توان آن را تنها به‌صورت یک نقطه  روی نقشه نشان داد.

- چه میزان منبع و اسناد تاریخی درباره این واقعه در دسترس بود و آیا شما برای دسترسی به این اسناد، مشکل یا محدودیتی نداشتید؟

منابع و اسناد تاریخی در این زمینه بسیار اندک است و بیشتر با روایت‌هایی مواجهیم که در گذر این چند دهه شکل گرفته است. چراکه این رویداد در زمانی شکل گرفته که انتقال اخبار و گزارش‌ها به معنای امروزی امکان‌پذیر نبوده، به‌ویژه آنکه در روز واقعه منطقه جلفا تحت سیطره نیروهای ارتش شوروی بوده و امکان رفت‌وآمد مردم عادی هم فراهم نبوده که بتوان از آنها به‌عنوان گواهان این رویداد بهره‌برد. البته این روایت هم وجود دارد که یکی از افسران ارتش شوروی که اهل کشور آذربایجان بوده، ماجرای مقاومت این سه مرزبان را گزارش داده، ولی من متن این گزارش را ندیده‌ام. حتی تا مدت‌ها اسم یکی از این شهیدان به اشتباه روی مزارش حک شده بود. بنابراین برای شکل دادن به روایت بی‌نشان‌های ارس چاره‌ای جز پناه بردن به جهان داستانی نبود، البته با رعایت این اصل که جزئیات این روایت داستانی با سرفصل‌های شاخص تاریخی در تناقض نباشد.

- برای شخصیت‌پردازی سه مرزبان ایرانی مستقر در مرز جلفا که شخصیت‌های اصلی کتاب شما هستند و حدود هشتاد سال قبل می‌زیستند، از چه منابع و راهکارهایی استفاده کردید؟

سمت و سوی یک حادثه تاریخی به نویسنده نشان می‌دهد که چه ویژگی‌هایی را برای شخصیت‌هایش در نظر بگیرد. به گونه‌ای که مخاطب باور کند که آن شخصیت‌ها چنین حادثه‌ای را رقم زده‌اند. این خبر تاریخی را داشتم که این سه مرزبان در واقع سه سرباز ساده بوده‌اند و فقط یکی از آنها یعنی مصیب ملک محمدی سرجوخه بوده است. بنابراین می‌توان احتمال داد که این سه نفر نه به اشراف و اعیان بلکه به توده مردم تعلق داشته‌اند. به‌طور مثال اگر افسرعالیرتبه بودند، باید قالب دیگری را برای شخصیت‌پردازی آنها مورد توجه قرار می‌دادم. ولی با آنکه این سه نفر از مردم عادی تلقی می‌شوند، ولی به دلیل مقاومت آرمانی‌شان باید واجد صفات و ویژگی‌هایی باشند که چنین حماسه‌ای را رقم بزنند. به عبارت دیگر هر فرد عادی نمی‌تواند در شرایطی که دولت مرکزی توانش را از دست داده، با تصمیم شخصی خودش یک عمل بزرگ استراتژیک را انجام دهد، به گونه‌ای که احترام دشمن خود را برانگیزد. بنابراین مدت‌ها به این موضوع فکر کردم که منشأ این عمل آرمانی چه ویژگی‌هایی می‌توانسته باشد؟ به هرحال خطه آذربایجان در طول سده‌های طولانی شاهد حماسه‌های بسیاری در مقابله با بیگانگان و مهاجمان بوده است. از طرف دیگر این خطه با ادبیات و هنر گره خورده و چهره‌های شاخصی را به ایران زمین معرفی کرده است. در انقلاب مشروطه نیز این خطه از جمله پیشتازان نواندیشی و نوگرایی بوده که نه فقط در میان روشنفکرانش بلکه در میان مردمان کوچه بازارش نیز این گرایش‌ها مشهود بوده است؛ به گونه‌ای که ستارخان و باقرخان از میان مردم عادی آذربایجان قیام می‌کنند و در کنار عناصر شاخص انقلاب مشروطه قرار می‌گیرند. بنابراین می‌توان احتمال داد این سه مرزبان آذری از چنین ویژگی‌هایی برخوردار بوده‌اند و به اتکای آن خصایص تاریخی، چنین حماسه‌ای را رقم زده‌اند.

- با توجه به اینکه شما رویکرد روایت داستانی برای بیان یک واقعه تاریخی را انتخاب کردید، تا چه اندازه از عناصر داستانی برای جذابیت اثر بهره‌بردید؟

بی‌نشان‌های ارس با آنکه از یک واقعه تاریخی یاد می‌کند، ولی در اصل یک روایت داستانی است. بنابراین مانند هر داستانی از عنصر گره‌افکنی و گره‌گشایی بهره‌برده، فراز و فرود دارد و با اتکا به عنصر تعلیق، مخاطب را کنجکاو می‌کند که سرانجام این سه نفر چه خواهد شد. به قول یکی از منتقدان این اثر با آنکه مخاطب از آغاز می‌داند که سرنوشت این سه نفر چه خواهد شد، تعلیق روایت او را تا پایان به دنبال خود می‌کشد. منظورم از عنصرتعلیق، نامعلوم بودن اتفاق‌هایی است که این سه نفر با آن درگیر می‌شوند و به اصطلاح مخاطب را دچار ابهام و تردید می‌کند. توجه به این نکته ضروری است که هدف از نوشتن رمان تاریخی، مستندنگاری به معنای یک پژوهش تاریخی نیست. بلکه دستمایه قراردادن یک حادثه تاریخی برای خلق یک داستان است. با این شرط که جزئیات این داستان با چارچوب کلی حادثه هماهنگ باشد. به قول «لوکاچ» مخاطب در مواجهه با رمان تاریخی نباید به دنبال خواندن اطلاعات دقیق تاریخی باشد، بلکه باید به دنبال فهم زاویه نگاهی باشد که نویسنده نسبت به آن حادثه تاریخی اتخاذ کرده است.

- مخاطبان اصلی این کتاب چه قشری از جامعه کتابخوان هستند؟

بی‌نشان‌های ارس از آن جا که سرگذشت آدم‌های عادی را روایت می‌کند، به‌طور طبیعی عموم کتابخوانان را می‌تواند مخاطب قرار دهد. یعنی هم نوجوانان و هم بزرگسالان می‌توانند مخاطب این رمان باشند.

- داستان و رمان تاریخی امروزه در بین نویسندگان و خوانندگان ایرانی چه جایگاهی دارند؟

رمان تاریخی نخستین‌گونه ادبی معاصر است که در دوران مشروطه مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است. این گرایش همچنان با فراز و فرود تداوم داشته است. ولی از جامعه آماری آن به‌ویژه در چهار دهه اخیر اطلاع ندارم و منبع موثقی ندیده‌ام. با این حال از تجربه‌های شخصی خود و چند نویسنده دیگر می‌توانم چنین استنباط کنم که رمان تاریخی اگر ویژگی‌های یک روایت داستانی را به کار بندد، یکی از جذاب‌ترین‌گونه‌های ادبی برای مخاطبان ایرانی است.

- استقبال ناشران از کتاب داستانی با پس‌زمینه تاریخی چگونه است؟

ناشران بخش خصوصی و بخش دولتی از چنین کتاب‌هایی استقبال می‌کنند، با این تفاوت که ناشران بخش خصوصی به ویژگی تجاری چنین آثاری بیشتر دقت می‌کنند. به عبارت دیگر با در نظر گرفتن بازار فروش و استقبال مخاطبان، به چاپ داستان‌های تاریخی اقدام می‌کنند.

- مشکلات اصلی نوشتن روایت‌های داستانی از وقایع تاریخی را در چه مواردی می‌دانید؟

گاهی ناشران، به‌ویژه ناشران دولتی تلاش می‌کنند که چارچوب‌های مورد نظر خود را بر نویسنده تحمیل کنند و آن چیزی را بنویسند که آنها می‌خواهند. این گروه از آثار در زمره ضعیف‌ترین داستان‌های تاریخی هستند که به واقع باید نام ناشر را به‌عنوان مؤلف روی آن درج کرد. مشکل دیگر حفظ تعادل میان داستان و تاریخ است. به گونه‌ای که روایت ما هم جذابیت‌های داستانی داشته باشد و هم با واقعیت‌های تاریخی در تعارض نباشد. به عبارت دیگر رمان تاریخی را نباید به سبک و سیاق افسانه‌ها و اسطوره‌ها خلق کرد و روایت داستانی ما باید با واقعیت تاریخی تناسب داشته باشد و مرتکب گزافه‌گویی نشود. به تعبیر «میشل زرافا» در کتاب رمان و واقعیت اجتماعی، رمان باید مبتنی بر عناصری از واقعیت جامعه باشد که این تعریف به رمان تاریخی نیز قابل بسط است.

- کتاب «بی‌نشان‌های ارس» امسال در بخش «داستان نوجوان» جایزه کتاب سال کودک و نوجوان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزیده شد. کتاب چه ویژگی‌هایی داشت که توانست این موفقیت را به دست بیاورد؟

نمی دانم که داوران محترم با چه معیارهایی این اثر را برگزیده‌اند، ولی می‌توانم احتمال دهم که این اثر با مخاطب خود ارتباط برقرار می‌کند و به گفته چند نفر از مخاطبان و منتقدان مخاطب را به درون جهان داستانی خودش می‌کشد. آن چنان که یکی از خوانندگان این اثر می‌گفت، وجوه عاطفی و انسانی این اثر، مخاطب را منقلب می‌کند. نکته دیگر که تلاش کرده‌ام در طول این سال‌ها رعایت کنم، جدی گرفتن مخاطبان نوجوان است. کم نیستند زمانی که سخن از نوجوان به میان می‌آید، بازه زمانی ده تا سیزده سال را تصور می‌کنند. درحالی که نوجوانی تا هجده و حتی بیست سالگی هم می‌تواند تداوم داشته باشد و به باور من تا زمانی که ویژگی‌هایش باقی باشد، فرد را می‌توان نوجوان تلقی کرد. یعنی شور آرمان خواهی، تلاش برای شناختن جهان، بروز عشق و احساسات انسانی و درگیر شدن با مناسبات غلطی که بر جامعه حاکمند و به‌عنوان عرف یا سنت تلقی می‌شوند. شاید به همین دلیل وقتی برای نوجوانان می‌نویسم، آنها را بیشتر به دنیای بزرگسالان نزدیک می‌بینم تا کودکان؛ و به همین دلیل آثارم در هردوگروه می‌توانند خواننده داشته باشد.

منبع خبر "همشهری آنلاین" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.