این رفتار سبکسرانه در حالی بود که وی:
اولا از طریق حضور در تولیدات طنز و شبه طنز رسانه ملی نامی و موقعیت مالی یافته است. دوم، برای کار در عرصه سیما هیچ پیشنهاد مطلوبی را رد نکرده است. ممکن است پرسیده شود که این بازیگر زن بدچهره چرا بعد از سالها همکاری با رسانه ملی ناگهان آن را حکومتی یافته است و از حضور در این رسانه حکومتی، دچار انزجار شده است؟ چرا پیشتر به درک و مکاشفه و احساس کنونی نرسیده بود؟
باید گفت: اینگونه آدمها و عناصر، همواره نقاب بر چهره دارند. آنها کاری انجام میدهند و حرفی به زبان میرانند و درکی و دیدگاهی را پیش نظرها مینهند که به نفعشان است. برای اینان، تا دیروز بازی در رسانه ملی افتخار و همدلی و همراهی با مخاطب توصیف میشد و حالا سرپوش گذاشتن به خدمات رسانه ملی و حکومتی خواندن آن، همراهی و صداقتورزی با مخاطب معنا میگردد.
باید بدین افراد گفت:
«بله... رسانه ملی رسانه حکومتی است، رسانه «جمهوری اسلامی» است، تنها رسانهای است که خدمتگزاران متدین و متعهد آن یک تنه در برابر 300 شبکه معاند فارسیزبان و غیرفارسی زبان
ایستادهاند و از دین وانقلاب و مردم ایران دفاع میکنند. رسانه ملی حکومتی است، یعنی وابسته به همان حکومتی که از انقلاب مردم برخاسته است، همان حکومتی که حکومت الله است و مجری قوانین دین آسمانی! رسانه ملی حکومتی است اما نه حکومتی که ترویج شهوات و اصالتدهی به حیوانیت را فضیلت میخواند و القا میکند و سیاست را بازیچه و ابزار دنیاخواهی و دنیاداری معرفی میسازد... نه حکومتی دستنشانده قدرتهای شیطانی و نه حکومتی که بر شده احزاب و گروههای سیاسی ضد مردمی و ضد دینی و به تعبیری «صاحبان زر و زور» است. اگر حضور در چنین رسانهای مایه اندوه و «دلآشوب» شماست، چرا این رسانه را رها نمیکنید؟ چرا در پیش چشم مردم رسانه ملی را مطرود میدانید اما در نهان برای دریافت نقش، خود را تحقیر میکنید؟
شما به حدی کوچک هستید که اگر چند ماهی در قاب رسانهها دیده نشوید، دچار روانگسیختگی حاد میشوید و در برابر دوربین تلفن همراهتان به بهانههای گوناگون و دمدستی، به زمین و زمان ناسزا میگویید، نظربافی میکنید و درون تهی خود را برملا میسازید.»
کسانی که به صدا وسیما میتازند، همزمان با تاختن، برای بیشتر دیده شدن در آینه رسانه ملی، تلاش وافر دارند. چون اغلب میدانند در بیرون از حدود جغرافیایی ایران، نه کسی آنها را میشناسد، نه بهعنوان هنرمند برای کسی و رسانهای فرامرزی رسمیت دارند. اینان برای معاندان ابزاری هستند که در ظرف زمانی محدودی شانس خودنمایی مییابند. اینان در نقش یک پادوی فرهنگی سیاسی معاندان هم نیستند. آنها بیجیره و مواجب؛ برای بدخواهان، به بیگاری مشغول هستند؛ بیگاری فرهنگی و سیاسی!