خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه _ مسعود کارگر: سالهاست که رسانه در قالب فعلی، محوریت اطلاع رسانی، مبنای تحول و ایجاد پدیدههای مختلف و متعددی شده که اثر مثبت و منفی روی جامعه میگذارد. این اثر گذاری عمدتاً با واکنشهایی همراه است که عمده واکنشها به سبب کنشهای نقد گونه به اعتراض و شکایت کشیده میشود.
در این بین مجموعههای رسانهای بشدت درگیر این ماجرا هستند و برای بیان هر موضوع، طرح هر مسئله و اطلاع رسانی با چالشهای متعدد نسبت به حاکمیت، دولتها و اشخاص مواجه میشوند، که این چالشها برخی به شکایت و دادگاه منجر خواهد شد.
پنجمین گفتگوی ما در این رابطه با مهدی رحمانیان صاحب امتیاز و مدیر مسئول روزنامه شرق است که در ادامه آن را میخوانید.
رحمانیان در ابتدا درباره تفاوت دادسرا و دادگاه در حوزه مطبوعات گفت: خیلی از پروندههایی که به دادگاه مطبوعات مربوط میشوند، ابتدا به دادسرا ارجاع داده میشود و اگر آنجا حل و بسته نشوند، به دادگاه و بررسی دقیقتر سپرده میشوند. عمده پروندههای رسانهای و مطبوعاتی در همان مرحله دادسرا حل و فصل میشوند و تعداد کمی شکایت وجود دارد که به مرحله دادگاه، جریمه و حکم ختم میشوند.
وی درباره پروندهها، شاکیان و جایگاه آنها گفت: در طول حدود ۳۰ سال فعالیت رسانهای و تجربه چهار دولت مختلف و نزدیک به ۱۲۰۰ پرونده، شاکیان زیادی از نهادهای حاکمیتی، نظامی، نظارتی، دولتی و قضائی داشتهام که اکثراً پروندهها از سوی نهادهای نظارتی و قضائی بوده و بهنظر من چون اعضای هیأت منصفه دادگاه و برخی بازپرسان و قاضیان از یکجناح خاص هستند، ما محکومیم مگر خلاف آن ثابت شود. البته خوشبختانه در اکثر پروندهها تبرئه میشدم، اما جهت فکری و سیاسی روی رأی دادگاه بیاثر نبوده و نیست. در دورههای جدید و با تغییر برخی رویکردها گاهی نظر یک رئیس شعبه بر اساس نظر هیأت منصفه نبوده و عکس آن حکم صادر میشود و برخی نیز در راستای بررسی در تمام ابعاد و مراتب قضائی صدور حکم رخ میدهد.
رسانه در ایران به رسمیت شناخته نشده و جدی گرفته نمیشود. حکمرانان و دولتمردان گمان میکنند رسانه به نوعی موی دماغ و یک عنصر مزاحم برای آنها و دستگاه تحت مدیریتشان است و هرگز یک تعادل و تعامل فیمابینی شکل نگرفته که آنها رسانه را مزاحم ندانند و اهل رسانه نیز معذوریات، شرایط و حدود مدیریتی و اجرایی آنها را درک کرده و منصفانه به نقد بپردازند مدیر مسئول روزنامه شرق درباره رویکردهای ادوار مختلف قضائی و دوره اخیر آن در زمان محمدابراهیم رئیسی گفت: با توجه به تجربهام در خصوص چندین دوره مدیریتی بر دستگاه قضا، دورههای قبلی و زمان یزدی را خوب و برخی مواضع و عملکردها را منصفانه عالی میدانم و در دوره آقای رئیسی نیز بدون تمجید و بی تعارف بگویم، تحولات مطلوبی صورت گرفته و نگاه شخص ایشان به مطبوعات و رسانه یک نگاه همدلانه و رو به جلو بوده است؛ به این نحو که تعدد شکایتها به حداقل رسیده و پروندههای مدعیالعموم به پایینترین حد خود رسیده و برای کوچکترین مواضعی پرونده و دادگاههای دست و پا گیری تشکیل نمیشود.
رحمانیان درباره مواجه مسئولین و مدیران دولتی و حاکمیتی با رسانه گفت: رسانه در ایران به رسمیت شناخته نشده و جدی گرفته نمیشود. حکمرانان و دولتمردان گمان میکنند رسانه به نوعی موی دماغ و یک عنصر مزاحم برای آنها و دستگاه تحت مدیریتشان است و هرگز یک تعادل و تعامل فیمابینی شکل نگرفته که آنها رسانه را مزاحم ندانند و اهل رسانه نیز معذوریات، شرایط و حدود مدیریتی و اجرایی آنها را درک کرده و منصفانه به نقد بپردازند. نتیجه اینکه این تعامل باید شکل بگیرد تا مشکلات قضائی و حقوقی اینحوزه کم و رفع شود.
اینمدیر رسانه درباره نوع پروندهها، شکایات و نتیجه آنها گفت: از حدود هزار و دویست پرونده، حدود بیست عدد از آن به صدور حکم قطعی منجر و جریمه نقدی اعمال شد. چهار بار در طول فواصل مختلف روزنامه توقیف و منع فعالیت شد که هر بار علاوه بر این توقیف یکی دو بار جریمه نقدی شامل آن شد. بار اول توقیف توسط دادستان وقت مرتضوی انجام شد که شکایت مدعیالعموم بود، بار دوم تا چهارم شکایت از نهادهای نظارتی دولتی و قضائی بود که دو بار آن تبرئه شدیم و دو بار دیگر محکومیت و جریمه را در پی داشت. به عنوان مثال در یکی از این موارد، شکایت مدعیالعمومی از ما شد بهخاطر مصاحبه با یک خانم در خصوص کتابش، بعد ما را دادگاه خواستند که این خانم چون دارای سایت غیر اخلاقی است شما محکوم هستید، بنده پرسیدم ربط خبر کتاب ایشان با سایر فعالیتهای او چیست، چون مشابه همین خبر را فارس نیز کار کرده بود ولی محکوم نشده و به دادگاه فراخوانده نشده بود. سر همین ماجرا تبرئه شدیم و با توضیحاتی ابهام رفع شد. به همینمنظور است که باید تعاملات سازنده و دقیقی بین حکمرانان و رسانه محقق شود تا اینکه موارد حقوقی و قضائی که منجر به سوءتفاهم، شکایت و مانع فعالیت و رسالت درست رسانه میشود، پیش نیاید.