به گزارش اقتصادنیوز در این گزارش با عنوان «ژنرالهای خسته قدرناشناس» آمده است: «اگر آقایان بخواهند موقعیتشان را حفظ کنند باید میدان را به جوانان بدهند»؛ این هشدار مؤدبانه چهار سال قبل محمدجواد ابطحی، عضو جبهه پایداری، خطاب به ناطقنوری و دیگر اصولگرایان شنسل اول بود. مدل کمتر مؤدبانهاش را اما دیروز نماینده شهرکرد بر زبان راند و همجناحیهای مسنتر خود را ژنرالهای خسته قدرناشناس خواند. مشخص است که انتقادات اخیر امثال احمد توکلی، الیاس نادران، محمدرضا باهنر و برخی از اعضای جامعه روحانیت مبارز و حتی برخی نمایندگان مجلس به دولت جدید و هشدارهایی که در حوزه سیاستهای اقتصادی به ابراهیم رئیسی دادهاند، نهتنها به مذاق حامیان دولت خوش نیامده، بلکه حتی تحمل هم نمیشود. احمد راستینه، نماینده شهرکرد، به مهر گفته است: «البته تعجب نمیکنیم اگر ژنرالهای سیاستباز خسته و بیگانه با کار جهادی، این حجم از فعالیت مؤثر را درک نکنند و در روزنامههای زنجیرهای و شبکههای اجتماعی عاریتی و فضای مجازی دست به تخریب دولت و مجلس بزنند؛ اما از دوستان و برخی از همکاران خود متعجبم که آنها چرا اینگونه این فرصت ارزشمند را ناسپاسی میکنند». احد آزادیخواه، نماینده ملایر نیز دیروز شروع به تمجید از دستاوردهای دولت کرده و اقدامات رئیسی را در صد روز اخیر شاهکار خوانده است. او با بیان اینکه دولت در بحث واکسن شاهکار کرد، گفته است: «برخی قبل از دولت سیزدهم سعی کردند با پیونددادن واردات و تأمین واکسن به FATF بگویند که واکسن وارد نمیشود؛ اما دولت رئیسی واکسن را وارد و همه را واکسینه کرد، بهطوری که امروز یک میلیون نفر در کشور دُز سوم واکسن را هم تزریق کردند. در این دولت توانستیم در زمینه گاز با کشورهای منطقه مانند ترکمنستان و جمهوری آذربایجان قراردادی امضا کنیم که یک شاهکار بود و این کار در دولت قبل تعطیل شده بود». اصولگرایان متأخر مدتهاست در عمل نشان دادهاند تمایلی به عرض اندام همتایان قدیمی خود در عرصه سیاست ندارند و جایی برایشان کنار نگذاشتهاند. روند حذف اصولگرایان سنتی یا نسل اول مدتهاست کلید خورده، ولی به نظر میرسد حالا فراتر از آن حتی دیگر تاب اظهارنظرهای آنها را هم ندارند. انتقاد آنها به دولت ناشی از قدرناشناسیشان تلقی میشود و خودشان هم بازنشستگان یا ژنرالهایی که بازنشسته سیاسی شدهاند، توصیف میشوند. روندی که پیشتر درباره ناطقنوری و اخیرا به شکلی دیگر درباره علی لاریجانی پی گرفتهاند، همه حاکی از این است که طیفی از اصولگرایان که در دهههای 60 و 70 و حتی 80 بر سر کار بودند لاجرم باید کنار روند. این کنارهگیری هم در عرصه عملی است و هم نظری. نمونه این سخنان که اخیرا درباره امثال نادران، توکلی و باهنر گفته میشود، درباره ناطق هم گفته شده بود. محمدجواد ابطحی، عضو جبهه پایداری، پیشتر درباره احتمال بازگشت ناطقنوری به جامعه اصولگرایی گفته بود: «ناطقنوری و مانند آقای ناطقنوری، یعنی مشایخ و پیشکسوتان، از هر دو جناح باید صحنه را برای جوانترها خالی کنند. ناطقنوری در سنی نیست که بتواند این مسئولیت را قبول کند و شأن او این است که راهنمایی و ارشاد کند. زمان برای وارد گودشدن او گذشته و دیر شده است. زمانی به آقای بادامچیان در حزب مؤتلفه این را گفتم که با این روش نمیتوانید مؤتلفه را ادامه دهید. عین شوروی که تعدادی بازنشسته و کهنسال که از آنها گورباچف به وجود آمد». اما بهطور مشخص، متأخرین حتی همین نقش نیمبند راهنمایی و مشاوره را هم برای متقدمین خود قائل نیستند. ناطقنوری بعد از شکست انتخابات 76 آرزو داشت نقش ریشسفید را در اتاق فکر اصولگرایان بازی کند، اما آمدن احمدینژاد همه طراحی او را به هم ریخت. بعد از آن جریان اصولگرایی بدل به قومی شد که زعمایش از زعیمانش بیشتر شدند. کنایه ابطحی درباره اینکه مؤتلفه نمیتواند به این روش به کارش ادامه دهد، احتمالا نیمنگاهی هم به آخرین مواضع حبیبالله عسگراولادی داشته که در ماههای پایانی عمرش درخصوص میرحسین موسوی و مهدی کروبی گفت آنها را فتنهگر نمیداند. حملات و واکنش به پیر مؤتلفه آنقدر بالا گرفت که حتی برخی اعضای مؤتلفه که عسگراولادی نقش پدری این حزب را داشت با سخنانی عجیب در مقابلش موضع گرفتند و به او تاختند. برخی از اعضای جامعه روحانیت در برابرش موضع گرفتند و کار به جایی رسید که حبیبالله اعلام کرد میخواهد هزینه تمام حرفهایش را خودش بپردازد به همین دلیل درخواست استعفا از مؤتلفه را داد. گفته بود: «عمر من مثل آفتاب لب بام است و دیری نخواهد پایید و همه این چیزها را با خودم به زیر خاک میبرم و کل شما اعضای شورای مرکزی هم نمیتوانید جواب قیامتی مرا بدهید. من باید خودم برای قیامتم جواب داشته باشم».
اصولگرایان نسل اول از سوی نسل دوم و سوم متهم به این هستند که به اندازه کافی نه جهادیاند و نه انقلابی. این در حالی است که علی صوفی، فعال سیاسی اصلاحطلب، به نامهنیوز گفته است: «رویکارآمدن آقای رئیسی هزینه سنگینی برای اصولگرایان داشت؛ چون اصولگرایانی همچون آقای لاریجانی نیز حذف شدند تا آقای رئیسی رئیسجمهور شود. میگفتند حاکمیت یکدست حلال مشکلات مردم خواهد بود، اما الان میبینیم اینطور نیست، البته این وضعیت را زمان آقای احمدینژاد هم تجربه کرده بودیم اما میگفتند وضعیت طور دیگری خواهد شد».