به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، محسن شیرزایی بعد از مستند «بغض هامون» با مستند «ناقوس دریا» ابعاد تازهای از جنایت دزدان دریایی سومالی نسبت به ماهیگیران سیستان و بلوچستان را روایت میکند.
مستند «ناقوس دریا» روایتگری خود را با یک سؤال و ابهام بزرگ آغاز میکند، ابهامی که خودش موضوع جذابی برای کنکاش و جستجوگری تلقی میشود، یعنی گم شدن انسانها و عدم آگاهی نسبت به سرنوشت نزدیکانی که سالهاست از آنها خبری نیست.
مستند فرم روایتگری خود را به گونه مستند-مصاحبه به پیش میبرد و تلاش دارد با گنجاندن فضای شبیهسازی شده، نقصانِ فقدان تصاویر لازم از اصل ماجرای ربوده شدن صیادان ایرانی را جبران کند. این تلاش حتی پای فیلم سینمایی «کاپیتان فلیپ» را هم به میان میآورد.
آنچه مسلم است موضوع ربودهشدن صیادان ایرانی به دست دزدان دریایی سومالی، فاقد مستندات کافی است و به دلیل محدودیت در دسترسی به اطلاعات چارهای جز روی آوردن به مصاحبه نیست، البته میتوان دایره مصاحبهها را گستردهتر کرد و به سمت واکاوی علمی یک پدیده پیشرفت.
انتخاب صحنههای فیلم کاپیتان فلیپ برای این مستند انتخاب هوشمندانهای تلقی میشود؛ چراکه یکی از بهترین بازسازیهای ماجرای دزدان دریایی سومالیایی در این فیلم اتفاق میافتد و ماجرایی که یکی از صیادان تعریف میکند شباهت زیادی با ماجرای این فیلم دارد.
مستند «ناقوس دریا» تلاش میکند در سطح روایتگری صرف باقی نمانده و مشکلات پیش آمده برای صیادان را در ابعادی عمیقتر واکاوی کند، برای همین منظور است که فیلم ماجرای صید ترال را برای نقطه آغازینِ بیان موضوع انتخاب میکند. صید ترال و مجوزی که به صیادان چینی برای این سبک ماهیگیری داده میشود، یکی از اصلیترین مشکلات صیادان محلی است. این کار، صیادان محلی را با مشکلات جدی روبهرو کرده و باعث میشود که آنها برای صید از دریای ایران دورتر شده و به نزدیکی سومالی یا هند بروند چرا که دریا به واسطه مجوزهای داده شده بسیار ضعیف شده و دیگر چیزی برای صید ندارد.
اما این بازشناسی تنها به دلایل صید در سواحل سومالی خلاصه نشده و در چند دیالوگ محدود در گفتوگوها حتی مشکلات خود این دزدان را هم بازشناسی میکند. یعنی دزدان دریایی را کاملاً سیاه ندیده و سعی میکند دلایل افزایش شمار دزدان دریایی را هم بازشناسی کند.
مستند در کنار بازشناسی دلایل، بر شرح جزئیات یک انتظار چند ساله هم تأکید دارد. خانوادههایی که سالهاست از سرنوشت شوهران، فرزندان و پدرانشان بیاطلاعند و از این دریچه مستند تلاش میکند روایت احساسی از ماجرا هم داشته باشد.
این نوع نگاه برای روایت مستند میتواند خلأیی که ناشی از عدم دسترسی به اطلاعات کافی است را تا حدودی بپوشاند. این محدودیت در اطلاعات اجازه نمیدهد پرسشهایی که در ابتدای مستند مطرح شده است منجر به یک پاسخ جامع و کامل شود تا مخاطب هم بتواند از سرنوشت این صیادان اطلاعاتی کسب کند.
انتهای پیام/