به گزارش ایسنا، دکتر یحیی فوزی در نشست تخصصی تحول در پژوهش در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی که با حضور دکتر مهدی معینزاده مدیر پژوهشی این پژوهشگاه و دکتر آزیتا افراشی رییس پژوهشکده دانشنامهنگاری برگزار شد، ضمن اشاره به اهمیت پژوهش در زندگی انسان، به تشریح اهداف علوم انسانی پرداخت و گفت: پژوهش روح و فضای جامعه است و حیات جامعه را تضمین میکند. پژوهشهای علوم انسانی مانند بقیه علوم، چند هدف را دنبال میکند. اولین هدف؛ توصیف و شناخت واقعیتهای جهان انسانی است. این که کنشهای انسان تحت تاثیر چیست و چگونه شکل میگیرد؟ چگونه انسانها رفتار و عمل میکنند.
وی تاکید کرد: این «فهم» یکی از اهداف علوم انسانی است. انسان نیاز به آموختن و فهمیدن دارد. خود ِ فهم، یک کاربرد و فهمیدن یکی از لذات بشری است. این که برخی از کاربردی کردن علم صحبت میکنند، به این نکته توجه ندارند که فهمیدن، یک نیاز بشری است و انسانها نیاز دارند آگاهیشان را افزایش دهند.
معاون پژوهشی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی هدف دیگر علوم انسانی را «تغییر و تصرف مفاهیم» دانست و گفت: هدف دیگر علاوه بر درک قواعد رفتارها و کنشها، چگونگی تغییر دادن آنها است تا بتوانیم نظم مطلوب و جامعه مطلوب خود را بسازیم. در واقع مهندسی کردن جوامع، تغییر جوامع و رفتار انسانها، بهبود بخشیدن و به سامان کردن زندگی بشر و ... یکی دیگر از اهداف علوم انسانی و پژوهشهای علوم انسانی است.
وی آیندهپژوهی را هدف سوم علوم انسانی مطرح کرد و ادامه داد: علوم انسانی میخواهد بداند که چه روندهایی در گذشته بوده و این روندها در آینده به چه چیز منجر میشود؟ چگونه میتوانیم آینده مطلوب خود را بسازیم؟ سناریوهای آینده و آینده مطلوب و آینده ممکن چیست؟
فوزی با بیان این نکته که «علیرغم اینکه شاید خیلی ملموس نباشد؛ ولی علوم انسانی در حال انجام وظایف خود است و زندگی ما مدیون علوم انسانی و عملکرد علوم انسانی است» گفت: روانشناسها، جامعهشناسها و ... در حال فعالیت هستند و این سطوح را دنبال میکنند؛ منتهی علیرغم این تلاشها جوامع بشری با مشکلاتی مواجه هستند. به هرحال هنوز بشر از نظر روانی به آرامش نرسیده و وضعیت اقتصادی جوامع وضعیت مطلوبی نیست. در عرصه اجتماعی نیز ناهنجاریهای اجتماعی و مشکلات دیده میشود و در عرصههای مختلف نیز به همین صورت است.
وی ادامه داد: در این شرایط؛ متهم ردیف اول، علوم انسانی است و گفته میشود که علوم انسانی کار خودش را انجام نمیدهد. علم شکل گرفته که این مشکلات را حل کند. علم در دنیای امروز، دکتر و پزشکِ این بیماریها است. وقتی مشکلات حل نمیشود، علوم انسانی متهم است و گفته میشود که این علوم کارایی و اثربخشی لازم را ندارد.
معاون پژوهشی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در مورد چرایی خوب عمل نکردن علوم انسانی گفت: دلایل و عوامل مختلفی در این خصوص مطرح میشود. البته نباید خیلی سیاهنمایی کرد، علوم انسانی کار خودش را انجام میدهد ولی به هر حال، این شبههها و نقدها وجود دارد. یک بخشی از علل این وضعیت، عوامل بیرونی است و همه آن به نهاد علم بر نمیگردد، ولی بخشی از آن مربوط به نهاد علم است. به همین دلیل است که بحث تحول در پژوهشهای علوم انسانی مطرح میشود. پژوهشهای علوم انسانی قرار بوده مجهولها را معلوم کند و نسخه بپیچد. مشخص میشود که پژوهشها چالشها و مشکلاتی داشته است که این مشکلات حل نشده است.
فوزی با بیان اینکه «ساختار پژوهش دارای لایههای مختلفی است»، تشریح کرد: لایه ابتدایی این ساختار پژوهشگران، محققان و دانشجویان تحصیلات تکمیلی هستند. لایه دوم ریلگذاریها، قواعد، ضوابط و ساختارهای پژوهش و کلیه چیزهایی است که به پژوهش جهت میدهند.
وی ادامه داد: اینکه پژوهشگر به سمت مقالهنویسی رفته تا امتیاز بگیرد، به این دلیل است که ریلها او را به این سمت هدایت میکند. انسان اصولاً موجود حسابگر و عقلانی است. با خود میگوید که چطور به من امتیاز میدهند، با مقالهنویسی! اگر ریل را تغییر دهید و بگویید نظریهپردازی کن، پژوهشگر به همان سمت میرود.
فوزی لایه سوم را «گفتمانها و جهانبینیهای حوزه پژوهش» دانست و گفت: این لایه با آنکه دیده نمیشود ولی بسیار تاثیرگذار است. نوع نگاه به علوم انسانی و انتظارات از آن باعث ایجاد تفاوتهایی در برنامهریزی میشود. حتی اینکه چه نگاهی به انسان داریم و نوع نگاه ما به رابطه دانش و ارزش و اینکه ارزشها چگونه به دانش اثر میگذارند و دین چه تاثیری بر دانش دارد و نوع این رویکرد، بر ساختار پژوهش اثرگذار است.
معاون پژوهشی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی راهحل تغییر و تحول در پژوهش را فکر و برنامهریزی برای هر سه لایه دانست و گفت: در لایه اول که پژوهشگران هستند، باید برنامه مشخص داشته باشیم. باید بدانیم که هر کسی نمیتواند پژوهشگر شود. همه افراد نمیتوانند پژوهشگر باشند و نیاز به شخصیت خاصی دارد. هر کسی که دکترا دارد، نمیتواند پژوهشگر خوبی باشد. علاوه بر علاقه و انگیزه، پژوهشگر نیاز به مهارت، روشمندی و آشنایی با روشها دارد. پژوهشگر نیاز به فضا و بستر آرام دارد که بتواند در آن کار کند.
وی ادامه داد: برای لایه دوم باید ضوابط و آییننامهها اصلاح شوند تا جهتدهی مناسبی داشته باشیم. اگر میخواهیم اهداف و ماموریتهای خاصی را دنبال کنیم، باید آن را اصلاح کنیم. وقتی کمیت مهمتر از کیفیت در نظر گرفته میشود، هر انسان حسابگری به آن سمت میرود. باید معیارها تغییر پیدا کند و برای ارتقا، تبدیل وضعیت و ... به نظریهپردازی، نوآوری و ایدههای جدید بها بدهیم تا همه به این سمت بروند.
فوزی افزود: برای تحول در لایه سوم، نیاز به اجماعسازی در عرصه گفتمانی و رسیدن به یک اجماع بینالذهانی در خصوص مسائل بنیادی علوم انسانی داریم. در کل برای تحول در عرصه پژوهش نیاز به یک بسته جامع راهبردی داریم و هر سه سطح را ببینیم. به این صورت پژوهش میتواند ارتقا پیدا کند، تقویت شود و زحمات اساتید علوم انسانی کشور به نتیجه مطلوب برسد.
وی در پایان سخنان خود اظهار امیدواری کرد که پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در دوران جدید بتواند محیط آرام و با نشاط علمی و بستری مناسب برای تقویت پژوهشها در کشور باشد.
ادامه دارد