دعوای امروز اما بسیار بالا گرفت، مرد با عصبانیت در خانه را محکم برهم زد و عجولانه پلهها را سرازیر شد؛ در را باز کردم و خودم را با سرعت به او رساندم و از او خواستم که امروز به محل کارش برسانمش و به این بهانه دقایقی با او گفتگو کردم. مرد همسایه کارگر یک کارخانه اطراف شهر بود که امسال به دلیل شیوع ویروس کرونا نیمه تعطیل شده است. علت این جدال روزانه را با احتیاط پرسیدم، مرد تلاش کرد بغضی که در گلو دارد پنهان کند و گفت: علت اصلی این جدالها تبلیغات رنگی تلویزیون است که هر روز همسرم با دیدن این محصولات درخواست جدیدی از من دارد که واقعا در توانم نیست ...
دریافتی ماهانه اقشار کم درآمد، کمتر از آن چیزی است که بتوانند هزینههای جاری زندگی، کرایه خانه و هزاران خرج و مخارج کوچک و بزرگ زندگیهای امروزی را تامین کنند. در روزهای کرونایی، تماشای تلویزیون میتواند جایگزین خوبی برای تفریح، سرگرمی و آموزش باشد، اما متاسفانه بعضا تبلیغات تلویزیونی این روزها تماشاگر را به یاس و ناامیدی میکشاند.
مقایسه زندگی رئال و واقعی با خانههای رویایی در تبلیغات این رسانه جمعی تضاد و سوالات فراوانی در ذهنها به وجود میآورد. زندگی این روزها روی خوش را از ما برگردانده و کرونا فراز و نشیبهایی را پیش رویمان گذاشته است، در این شرایط منحصر به فرد نقش وسایل ارتباط جمعی میتواند التیام بخش برخی سرخوردگیها باشد؛ این مهم میسر نمیشود؛ مگر با برنامهریزی و کارشناسی دقیق و ساخت برنامههای مفرح و اثر بخش که بتواند در دوران خانهنشینی توجه مخاطبان را به خود جلب کند. اما این خواسته و انتظار، خواستهای است واهی، چراکه در این این روزها نه تنها تغییر محسوسی در ساخت برنامههای تلویزیونی ندیدیم، بلکه با پارادوکس و شکاف عظیم در بخش تبلیغات، میان ساده زیستی که جزء مؤلفههای زندگی اسلامی ـ ایرانی است و برنامههای تجملاتی مواجه بودهایم.
تبلیغات در تلویزیون عموما توسط بنگاههای بزرگ اقتصادی و تولیدکنندگان و شرکتها جهت معرفی محصول و ارسال پیام انجام میشود و سعی میکنند به بهترین شکل و پیام خود را به مخاطب برسانند و برای محقق شدن این منظور گاهی از فضاهای لاکچری، چهرهها و سلبریتیها بهره میجویند. حال سوالی که در ذهن ایجاد میشود، این است که سبک زندگی مردم در شرایط سخت اقتصادی کنونی با آنچه در تبلیغات تلویزیونی نمایش داده میشود، چقدر همخوانی دارد؟ آیا تلویزیون در ساخت و پذیرش سفارش تبلیغات فقط به درآمدزایی میاندیشد؟ و یا به آموزشهایی غیر مستقیم لاکچری بازی و فضای روحی روانی و واقعیتهای زندگی مردم نیز توجه شده است؟
در تبلیغات تلویزیونی از خانههای رویایی و رنگ و لعابهایی استفاده میشود که بعضا دست نیافتنی هستند و اینجاست که مسئولیت اجتماعی و اخلاق حرفه ای در رسانه ملی به چالش کشیده میشود، استفاده از کاراکترهای لوکس فقط برای جذب مخاطب انجام میشود، در صورتی که گروهی از اقشار محروم جامعه در تهیه ملزومات اولیه زندگی دچار مشکل هستند؛ تلویزیون یخچالی را تبلیغ میکند که بازیگر برای قرار دادن کیک خامهای بزرگ در آن دچار مشکل است، یخچالی که پر از خوراکیهای رنگی است که دیدنش هم برای برخی محرومان حسرت است...
در حالی که این روزها به خاطر شیوع بیماری کووید ۱۹ تغییرات محسوسی در کار و زندگی و معیشت مردم خصوصا اقشار کم درآمد به وجود آمده است، انتظار میرود رسانهای همچون تلویزیون در این مقطع زمانی از تاکتیکهای حرفهای به کار برده در مدل ساخت آگهیهای تجاری و تعدد پخش آن تجدید نظر کند، در حال حاضر ظاهرا رسانه ملی فقط به جذب درآمد می اندیشد و سوال بزرگ دیگر اینکه این درآمد چگونه مصرف میشود؟ آیا برای ساخت برنامههای تلویزیونی هزینه میشود؟ این روزها متاسفانه کیفیت برنامهها و سریالهای تلویزیون نیز چنگی به دل نمیزند...
مخاطب شناسی از مقولههای مهم امور ارتباطی امروز است
معصومه رشیدی- پژوهشگر رسانه در این خصوص به ایسنا میگوید: مخاطب شناسی یکی از مقولههای مهم در هر یک از امور ارتباطی امروز است؛ چرا که ویژگیهای متفاوت زیستی، عاطفی، روانی، ذهنی درک، شعور، تجربه و ... افراد، نقش مؤثری در پذیرش یا عدم پذیرش پیام دارد. بنابراین فاکتورها و سؤالات متعددی قبل از طراحی پیامهای تبلیغاتی باید مورد توجه قرار گرفته و به آنها پاسخ داده شوند که یکی از آنها چیستی مخاطب و جایگاهش در تبلیغات است و سوال دوم گستره زمانی و مکانی تبلیغ است.
وی معتقد است که فضای رقابتی امروز و تولید انواع متعدد محصولات و کالاها و خدمات، ما را با حجم عظیم تبلیغات گوناگون دیداری، شنیداری، نوشتاری و اینترنتی مواجه ساخته است. تبلیغات تلویزیونی که همچنان سعی میکنند با تکنیکها و جاذبههای طراحی و هنری و بر سیاق گذشته مشتریان را به سمت خود جذب کنند، ظاهراً توجهی به این اصول اولیه و سطحی شناخت مخاطب ندارند و سعی میکنند با تبلیغات رنگارنگ و پرهزینه به نوعی فرهنگ مصرفگرایی را در بین مردم رواج دهند.
این پژوهشگر رسانه در ادامه میگوید: در این موضوع سوای از محصول و کالای تبلیغ به محیط و فضای پیرامون، منازل لوکس، اسباب و لوازم و ... نیز باید توجه کرد که کاملاً بر بزرگ نمایی و برجسته سازی متمرکز شده و نیاز و شوق دستیابی به چنین امکانات و وسایل مدرنی را در بینندگان ایجاد میکند، بینندگانی که گاه ممکن است در تأمین مایحتاج و کالای ضروری زندگی خود مانند روغن، رب و ...نیز با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کنند.
رشیدی اضافه کرد: اگرچه اولویت تبلیغات تجاری و بازرگانی، معرفی یا اطلاع رسانی درباره محصول یا کالای خاصی است،اما این نوع تبلیغات که بدون توجه به شناخت و چیستی مخاطب طراحی و تولید شده و به جهت کسب درآمد پخش میشود، باعث ایجاد تغییرات ارزشی و نگرشی در بسیاری جنبهها از سبک زندگی گرفته تا قضاوت درباره خود، در بینندگان میشود و همین تغییرات پیامدهای روحی و روانی گستردهای به همراه دارد.
وی ادامه میدهد: همچنین در این زمینه از گستره زمانی و مکانی نیز نباید غافل شویم، در هر زمانی، جامعه و افراد آن با مسائل و مشکلات خاصی مواجه هستند که ممکن است نسبت به دورههای قبل متفاوت بوده و یا شرایط جدیدی ایجاد کرده باشد. شیوع ویروس کرونا در یک سال اخیر، همه افراد سراسر دنیا را درگیر خود ساخته و بسیاری با سطوح مختلف این بیماری مواجه شدهاند که متاسفانه تلفات بالایی را هم رقم زده است. این شرایط میطلبد که برنامهها و پیامهای تبلیغاتی، متناسب با چنین شرایطی و اوضاع روحی و روانی مردم تولید شده و دست از تبلیغات لاکچری و نمایش کالاهای لوکس و تجملگرایی به ویژه در این شرایط خاص و بحرانی برداریم و منابع درآمدی خود را به سلامت روانی مردم ترجیح ندهند.
فاطمه شفیعی -مدیر فرهنگسرای رسانه شهرداری اصفهان
انتهای پیام