به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری فارس، در چند سال اخیر والیبال ایران شاهد ظهور یک پدیده بود؛ پدیدهای که در آبان سال 1377 در شهر ارومیه متولد شد. او در یک خانواده چهار نفری به دنیا آمد و توانست خیلی زود با حمایتهای پدرش ورزش را آغاز کند. کارش را با ژیمناستیک استارت زد، اما رشد ناگهانی قدش موجب شد تا مربیاش او را در کلاسهای والیبال ثبتنام کند. پدیده این روزهای والیبال ایران فعالیت ورزشی خود را در این زمینه از سال 1395 و زمانی که 18 ساله بود در تیم عقاب سبلان اردبیل و زیر نظر پوریا یزدان پناه در لیگ دسته اول شروع کرد. این پدیده حدود 2 متری والیبال ایران کسی نیست جز میثم صالحی؛ وی اکنون از بازیکنان تیم ملی والیبال ایران به شمار میرود و در لیگ ملتهای والیبال 2021 ایتالیا حضور داشت و میدان المپیک را هم تجربه کرد.
میثم بعد از اینکه وارد تیم عقاب سبلان اردبیل شد و تواناییهای خود را نشان داد، توسط بهروز عطایی به اردوی تیم ملی جوانان دعوت شد و یک قرار داد چند ماهه با تیم کاله مازندران بست. او در کاله به مدت 3 فصل و زیر نظر عطایی بسیار موفق بود و توانست مانند قبل خوش بدرخشد و توجه همگان را به خود جلب کند. صالحی در سال 1399 به زادگاه خود یعنی ارومیه بازگشت و وارد تیم شهرداری شد. او در همان اولین سال حضورش در این تیم توانست به عنوان بهترین دریافت کننده قدرتی خود را به دیگران نشان دهد. او در 11 فروردین سال 1400 به عضویت تیم والیبال اولیشتن در پلاس لیگای لهستان درآمد، اما عمر حضور او در این تیم زیاد نبود، چراکه مصدومیت کتف بلای جای این بازیکن بااخلاق و بیحاشیه شد و میثم بعد از چند هفته بازی برای تیمش تصمیم گرفت تا به روند بهبودی مصدومیتش بپردازد.
در ادامه گفتوگوی خبرنگار ورزشی خبرگزاری فارس با میثم صالحی، پدیده والیبال کشورمان را میخوانید:
فارس: چه شد که با حضور در پلاسلیگا دچار مصدومیت شدی؟
واقعیت این است که از قدم یک مصدومیت در کتفم داشتم که پارگی لابروم است، اما اگر بخواهم دقیقتر بگویم از روی استخوان بلند شده است و به تشخیص پزشکان باید عمل جراحی شود. از 4-5 دکتر استعلام گرفتم که یکی از آنها پزشک مطرحی در ایتالیا بود. او یکی از بهترین پزشکان کتف در دنیا به شمار میرود و چندین والیبالیست را جراحی کرده است. آنها به من گفتند که اگر میخواهم آیندهام را حفظ کنم تا جوان هستم باید عمل کنم نه اینکه فعلاً بازی کنم و چند سال دیگر به فکر عمل باشم. اگر سنم بالاتر برود شرایط برایم سختتر خواهد شد، ضمن اینکه در حال حاضر مجبور هستم بعد از هر بازی درمان و فیزیوتراپی کنم. از وقتی که به لهستان آمدم میدانستم که کارم دشوار است و سختیهای زیادی خواهم کشید، چون به هر حال برای پیشرفت کردن باید سختی هم کشید. با این حال انگیزه زیادی داشتم و میخواستم در لهستان خودم را نشان داده و به همه ثابت کنم، اما متاسفانه کتفم همراهی نکرد.
فارس: چرا قبل از حضور در لهستان کتفت را عمل نکردی؟
چون نمیدانستم حجم مصدومیت چقدر است. مدت زیادی است که از ناحیه کتف احساس درد میکنم، اما همیشه با یک ماساژ و فیزیوتراپی ساده حل میشد. وقتی به لهستان آمدم شرایط برای ماساژ و فیزیوتراپی سخت بود و به همین دلیل فقط کتفم را تقویت کرده و بازی میکردم. چند بازی برای تیمم به میدان رفتم که واقعاً به زور بازی کردم. در پایان هر بازی، بعد از زدن 4-5 اسپک کتفم را از درد میگرفتم، اما به روی خودم نمیآوردم. هدفم این بود که فقط بازی کنم، چون در کشور غریب تنها بمانی و بازی هم نکنی شرایط بسیار سخت میشود. در این مدت سعی کردم به روی خودم نیاورم و به بازی ادامه دهم تا حالم خوب باشد.
فارس: با این شرایط چه سرنوشتی در انتظارت است؟ آیا از تیم کنار گذاشته شدی یا نه؟
حدود دو هفته است که دست به توپ نزدهام. گاهی پنجه و ساعد میزنم. به باشگاه میروم وزنه میزنم و برمیگردم. میدانم که فصل را از دست دادهام.
فارس: عمل جراحی می کنی؟
بله؛ باید عمل کنم. اگر قرار باشد در سطح بالا به فعالیتم ادامه دهم باید عمل جراحی کنم. اگر قرار باشد فقط با فیزیوتراپی و PRP به بازی کردن ادامه دهم آیندهام به خطر میافتد.
فارس: چه زمانی عمل جراحی خواهی کرد؟
حدود یک هفته دیگر وقت عمل دارم.
فارس: دوران ریکاوری این عمل چقدر خواهد بود؟
حدود 5-6 ماه هم نیاز به زمان دارم تا بتوانم به خوبی ریکاوری کنم. یک ماه باید در ایتالیا بمانم و با فیزیوتراپ متخصص همان کلینیک کار کنم و پس از آن برنامه تمرینی میگیریم و به خانه برمیگردم. عمل جراحیام در ایتالیا انجام خواهد شد. در زمان طلایی پس از عمل باید زیر نظر متخصص باشم، چون بسیار مهم و حساس است. پس از آن احتمالاً با توجه به اینکه فصل را از دست دادهام به ایران بازخواهم گشت.
فارس: رفتار و برخورد مسئولان باشگاه با تو چگونه است؟
دکتر تیم ملی لهستان نخستین فردی بود که MRI من را دید و گفت 50 درصد شرایط عمل جراحی دارم، اما میتوان با PRP امسال را رد کرد. وقتی باشگاه این موضوع را متوجه شد دوست داشت که من با همین شرایط برایشان بازی کنم و به فکر آینده من نبودند، اما خودم شرایط را بررسی کردم و دیدم اگر قرار باشد به خواسته آنها عمل کنم رسماً آیندهام را باید نادیده بگیرم و خانهنشین شوم. قرار است جلساتی برگزار کنیم تا به جمعبندی نهایی برسیم. آنها میخواهند که من در لهستان عمل کنم، اما نظر خودم این است که زیر نظر یکی از بهترین پزشکان کتف دنیا این کار را انجام دهم. امسال اگر پول هم نگیرم و همه چیز از دست بدهم مهم نیست، چراکه باید کتفم را حفظ کنم. از طرفی باشگاه میتواند مدعی شود که مصدومیت من قدیمی است و این یعنی در تیم ملی آسیب دیدهام و آنها حمایتی از من نمیکنند. از آن طرف فدراسیون میتواند ادعا کند که من در باشگاه دچار مصدومیت شدهام و در نهایت بین باشگاه و فدراسیون پاسکاری شوم.
فارس: اگر عمل جراحیات به خوبی انجام شود و ریکاوری خوبی را هم سپری کنی، آیا به مسابقات تیم ملی میرسی؟
بله؛ اگر طی همین روزها عمل کنم به تیم ملی میرسم. هرچه زودتر باید دست به کار شوم. عمل کتف بسیار سخت است و بازیکنان زیادی بودند که بعد از این عمل دیگر به دوران اوج بازنگشتند. میترسم و نگرانم، اما امیدوارم همه چیز به خوبی پیش برود. در حال حاضر دو هفته است در لهستان دست به توپ نزدهام و تنها هستم و این موارد کار را برایم سختتر هم میکند. حتی اگر باشگاه هزینه درمانم را ندهد از جیب خودم خرج میکنم تا فقط سلامتیام را به دست بیاورم.
فارس: میلاد عبادیپور چندین سال است که در لهستان بازی میکند. در مدت حضورت در این کشور چقدر از کمکهای او استفاده کردی؟
واقعاً هر زمانی که گیر میکنم با میلاد تماس میگیرم. او نقش داداش بزرگتر را برای من دارد و واقعاً پشتم ایستاده است. میلاد و همسرش در لهستان نقش خانواده را برایم ایفا کردند و بسیار مدیون آنها هستم. فقط خودم میدانم که آنها چقدر خوبی در حقم کردند و امیدوارم روزی بتوانم برای آنها جبران کنم.
فارس: کادر فنی تیم ملی خیلی روی حضور تو حساب باز کرده است، چه برنامهای برای تیم ملی داری؟ آیا کادر فنی با تو در تماس هستند؟
اعضای کادر فنی و بهروز عطایی جویای احوالم هستند و دمشان گرم. درمورد شرایط پیشروی تیم ملی صحبتهای زیادی مطرح نشده است، اما واقعاً فعلاً فقط میخواهم کتفم را درمان کنم و به سلامتی کامل برسم. امیدوارم بتوانم در بهترین حالت به تیم ملی برگردم و در خدمتش باشم. خودم هم نمیتوانم بیشتر از این تحمل کنم. حالا که هنوز عمل نکردهام دلم تنگ شده یک اسپک خوب بزنم، اما متاسفانه درد و مصدومیت این اجازه را به من نمیدهد. کار سختی در پیش دارم، اما تمام تلاشم را میکنم از پس آن بر بیایم.
فارس: اگر کمی به عقب برگردیم بازهم حضور در لیگ لهستان را انتخاب میکنی؟
واقعیت این است که باید بگویم خیر؛ سال قبل در ارومیه فشار زیادی روی من بود و پس از آن وارد تیم ملی شدیم و سه تورنمنت را تجربه کردیم. بیشترین فشار را در المپیک متحمل شدیم و در بازیهای آسیایی واقعاً کتفم خسته بود. شاید اگر در ایران میماندم شرایطم بدتر میشد، چون بیشتر از کتفم کار میکشیدم و ممکن بود اتفاق بدتری برایم رخ دهد. در لهستان کمتر بازی کردم و با یک پزشک بسیار خوب آشنا شدم و برایم خوب بود. از حضور در لهستان پیشمان نیستم، چون میدانم جای پیشرفت دارم.
فارس: با توجه به حواشی بازیهای ایران و لهستان، برخورد سایر بازیکنان و هواداران با تو چگونه بود؟
در تیم ملی لهستان تنها یک نفر بود که رفتار درستی نداشت وگرنه سایر نفرات خوش اخلاق هستند و با من هم برخورد خوبی دارند. به عنوان مثال میلاد که چند سال است در لهستان حضور دارد با اکثر بازیکنان تیم ملی این کشور دوست است و مشکلی با آنها ندارد. در تیم ملی لهستان تنها کوبیاک است که کمی شیطنت میکند که بخشی از آن هم مربوط به کری در بازیها است.
فارس: بعد از قهرمانی ایران در آسیا مصاحبهای نکردی؛ آن مسابقات چطور بود؟ برخیها میگویند حریفان ضعیف بودند که ایران راحت قهرمان شد.
مسابقات قهرمانی آسیا تجربه بسیار خوبی بود. تمام بازیکنان با وجود اینکه اغلب آنها که در المپیک حضور داشتند وضعیت بدنی خوبی نداشتند، اما تمام انرژی خود را به کار گرفتند که این تیم بتواند نتیجه بگیرد. صابر، اصغر، من و ... مشکل بدنی داشتیم، اما کم کاری نکردیم. همه بازیکنان و کادر فنی جنگیدند تا این نتیجه حاصل شد. قبل از هر بازی یک ساعت جلسه آنالیز داشتیم تا کار برای ما راحت شود. کادر فنی ایرانی هم نشان داد پتانسیل بالایی دارد و عملکردشان جای نقد ندارد.
فارس: آیا این قهرمانی راحت به دست آمد و باید آن را اتفاقی عادی قلمداد کرد؟
شرایط در ژاپن بسیار سخت بود. از نظر میزبانی و کیفیت غذایی هم دچار مشکل بودیم. از طرف دیگر المپیک را پشت سر گذاشته بودیم و همه بازیکنان خسته بودند. شاید بازیهای اول راحت به نظر میرسید، اما واقعیت این است که ما خیلی خوب بودیم. در تمام مسابقات سوار بر بازی بودیم و نمیدانم چرا برخیها میگویند حریفان ضعیف بودند.
فارس: چرا تیم ملی در المپیک پایینتر از حد انتظار ظاهر شد؟
کاری ندارم که بقیه چه قولهایی داده بودند، چون در ورزش واقعاً نمیتوان چیزی را پیشبینی کرد. در المپیک روزهای بدی را سپری کردیم. اگر در بازی سوم برنده میشدیم شرایط کاملاً فرق میکرد. تنها مقابل کانادا که بازیکنان بعد از 5 ست بازی مقابل لهستان و 3 ست با ونزوئلا خسته بودند نتوانستیم مثل همیشه باشیم که همان موضوع کارمان را سخت کرد. ضمن اینکه کانادا هم در آن مسابقه خیلی خوب بودف چون تنها شانسشان برای صعود بود. المپیک تجربه اول و خیلی بزرگی برای من بود. خودم خیلی دوست داشتم آن فضا را تجربه کردم. در جریان مسابقات هم تمام تلاشم را به کار گرفتم، اما در نهایت آن چیزی که میخواستیم نشد. من خودم اعتقاد دارم که میتوانستم در المپیک بهتر باشم.
فارس: نظرت در مورد آلکنو چیست؟
من کارشناس نیستم که بخواهم عملکرد وی را ارزیابی کنم؛ فقط میدانم که به بازیکنان جوان اعتماد کرد و فضای خوبی در اختیارمان قرار داد. فکر میکنم من توانستم جواب اعتماد آلکنو را بدهم، اما از نظر فنی اهالی والیبال باید درمورد آلکنو اظهار نظر کنند. او مربی بزرگی بود و با بازیکنان بزرگ کار کرده بود و من هم دوست داشتم که از نزدیک با وی کار کنم. از اینکه زیر نظر آلکنو بازی میکردم احساس خوبی داشتم.
فارس: ورزش را با ژیمناستیک آغاز کردی؛ چه شد که سر از والیبال درآوردی؟
پدرم واقعاً علاقه داشت که من ژیمناستیک کار کنم. زمانی که در روستا زندگی میکردیم اصرار داشت که من را به شهر بیاورد تا در کلاسهای ژیمناستیک حاضر شوم. پدرم خیلی دوست داشت ورزشکار باشم و رشته مورد علاقهاش هم ژیمناستیک بود. من هم دوست داشتم، اما ناگهان قدم رشد کرد و مربی ژیمناستیکم خودش مرا در کلاسهای والیبال ثبتنام کرد. بعد از مدتی فهمیدم که مستعد هستم، چون در ژیمناستیک واقعاً هیچ استعدادی نداشتم!
فارس: پدرت هم ورزشکار بود؟
خیر؛ اما بچه روستا خودش نوعی ورزشکار است. او ورزش حرفهای و نیمه حرفهای انجام نمیداد، اما خیلی دوست داشت که من ورزشکار شوم.
فارس: در کدام روستا زندگی میکردید؟ مشوق والیبالیات چه کسی بود؟
ما در روستای تکالو زندگی میکردیم. با توجه به اینکه در ارومیه مردم علاقه زیادی به والیبال دارند من هم در جوی والیبالی بزرگ شدم. اعضای خانواده و دوستانم هم مرا در این مسیر تشویق کردند. ضمن اینکه مربی ژیمناستیکم هم به من میگفت استعدادم در والیبال بیشتر بوده و بهتر است در والیبال به مسیر خودت ادامه دهی که همین اتفاق هم افتاد.
فارس:چرا ارومیه نمیتواند در لیگ برتر قهرمان شود؟
فکر میکنم این تیم طلسم شده است. سال گذشته واقعاً دوست داشتم قهرمان شویم. شرایط خوبی هم داشتیم و تنها هدفم از ابتدای لیگ کمک کردن به تیم برای رسیدن به قهرمانی بود، اما بازهم نشد. امیدوارم در سالهای آینده بتوانم تاثیرگذار باشم و تیم شهرم قهرمان لیگ برتر شود. ضمن اینکه باید بدانیم همه چیز قهرمانی نیست؛ ارومیه افتخارات زیادی دارد و بازیکنان زیادی به والیبال ایران معرفی کرده است.
فارس: سعید معروف هم از تیم ملی خداحافظی کرد؛ او از جمله بازیکنانی بود که خیلی به جوانترها توجه میکرد، نظرت درمورد او چیست؟
خداحافظی آقا سعید واقعاً ناراحت کننده بود. او سالها در تیم ملی زحمت کشید و همه جایگاه و شخصیت و توانایی او را میشناسیم. معروف یک استثنا در والیبال جهان است و من واقعاً همیشه از بازی کردن در کنارش لذت میبردم. او توجه خاصی به بازیکنان جوان داشت و گاهی سعی میکرد که با آنها شوخی هم بکند که احساس غریبی نکنند. او قبل و بعد از هر بازی نکاتی را به من میگفت و سعی میکرد اعتماد به نفسم را بالا ببرد. امیدوارم آقا سعید هرجا که هست سلامت و موفق و سربلند باشد.
فارس: اهل فوتبال هم هستی؟
اصلاً اهل فوتبال نیستم. تنفر ندارم، اما خیلی هم پیگیری نمیکنم. استقلال و پرسپولیس خیلی برایم فرقی ندارد. تیم ما آذری زبانها تراکتور است. (با خنده)
فارس: اوقات فراغت چه کاری میکنی؟
بازیهای والیبال را دانلود کرده و تماشا میکنم.
فارس: تصور کن که والیبال وجود ندارد؛ غیر از آن به چه رشته دیگری علاقه داری؟
نمیتوانم تصور کنم که والیبال وجود ندارد. چطور ممکن است که چنین شرایطی را تجربه کنیم؟
فارس: چرا کمتر با رسانهها مصاحبه میکنی؟
چندان اهل صحبت کردن نیستم. میدانم خیلیها تصور میکنند که دچار غرور شدهام یا خودم را میگیرم، اما خدا شاهد است که چنین قصدی ندارم. من کلاً آدم کم حرفی هستم و به نوعی میتوانم بگویم صحبت کردن را دوست ندارم، اما شنونده خوبی هستم.(با خنده) در المپیک خیلیها به ما انتقاد کردند و گفتند که به رسانهها بیاحترامی کردیم، اما من هیچ وقت چنین قصدی نداشتم.
انتهای پیام/