صحبت‌های بدون تعارف از ۱۵ سال حبس در آلمان

صدا و سیما جمعه 26 آذر 1400 - 20:46
این قسمت از برنامه بدون تعارف پای صحبت‌های کاظم دارابی نشسته است که با اتهامی دروغین، ۱۵ سال از عمرش در زندان‌های آلمان گذشت.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما؛ کاظم دارابی اهل شیراز است و در سن جوانی برای ادامه تحصیل راهی آلمان شد، اما سال‌ها بعد به اتهام دروغین مشارکت در ترور در آلمان دادگاهی و به حبس ابد محکوم شد.

دارابی در بدون تعارف از خاطرات روز‌های سخت زندان و چگونگی آزادی پس از ۱۵ سال گفته که متن آن به شرح زیر است.
مجری: اول از همه بپرسم چند سال گذشت؟
میهمان: من ۱۵ ساله که الان آزاد شدم
مجری: ۱۵ ساله آزادید، قبلش چند سال زندان بودید؟ چرا؟
میهمان: ۱۵ سال و ۶۴ روز
مجری: الان بگن چرا ایشون ۱۵ سال در آلمان زندان بود؟ چرا؟
میهمان: به خاطر اینکه من در آلمان داشتم زندگی می‌کردم با زن و بچه و دانشگاه و کار هم می‌کردم. در ۱۷ سپتامبر ۱۹۹۲ یه اتفاق در برلین افتاد که ۴ نفر از سران حزب دموکرات کردستان آنجا کشته شدند و بعد از حدود یکماه منو به عنوان اینکه مطلع بودم از این عملیات دستگیر کردند و بعد از سه سال و نیم حکم ابد دادند.
مجری: رهبران حزب دموکرات کردستان را کجا ترور کردند؟
میهمان: در برلین، در رستورانی به نام رستوران میکنوس.
مجری: شما روز اون اتفاق کجا بودید؟
میهمان: من روزی که اون عملیات انجام شد، یعنی دو روز سه روز قبل از عملیات من ۴۵۰ کیلومتر خارج از برلین بودم.
مجری: خب، بعد شما رو دستگیر کردند بردند زندان، دادگاه، چی شد؟
میهمان: تو دادگاه سه سال و نیم دادگاه انجام دادند تمام منافقین، ضدانقلاب، بنی صدر، منوچهر گنجی، چپ و راست، کوموله، دموکرات، ضدانقلاب و سلطنت طلب همه جمع کردند اونجا به عنوان شاهد بر علیه من و بر علیه نظام جمهوری اسلامی تو هوا شهادت می‌دادند باتوجه به اینکه هیچ کدومشون هیچی ندیده بودند.
مجری: یعنی کل اپوزیسیون می‌خوای بگی که دست واحد شدند که بیان پشت این قصه
میهمان: واقعا اینجوری بود.
مجری: به شما می‌گفتند کدوم بخش عملیات برعهده تون بوده؟
میهمان: این‌ها می‌گفتند که من مثلا برنامه رو ارگانیزه کردم، هماهنگ کردم، مثلا افراد رو انتخاب کردم، حالا سلاح و ماشین و همه چی آماده کردم، دادم به این‌ها گفتم آقا شما برید این‌ها رو بزنید، من هم رفتم ۴۵۰ کیلومتر فاصله داشتم که شاهد داشته باشم.
مجری: دادگاه شما دومین دادگاه طولانی در اروپاست! ۱۷۰ شاهد آوردند، ۲۴۷ جلسه دادگاه، ۲۰ میلیون یورو خرج شده برای دادگاه شما.
میهمان: من روزی که دستگیرم کردند تا روزی که آزاد شدم گفتم بنده در این عملیات شرکت نداشتم و هیچگونه اطلاعاتی ندارم و من بی گناهم، همین، دیگه هیچ نگفتم.
مجری: چند سال در آلمان زندگی می‌کردید، بعد دستگیر شدید؟
میهمان: ۱۳ سال قبل از این اتفاق زندگی می‌کردیم ۷ سال بود ازدواج کرده بودم و سه تا بچه داشتم.
مجری: کارتون چی بود؟
میهمان: کارم دانشجو بودم، هم درس می‌خواندم و هم کارگاهی داشتیم که ۴۰ نفر کارگر و کارمند در دو شیفت داشتیم، کارگاه اتوکشی داشتیم.
مجری: خب، دادگاه بعد از سه سال و نیم به چه نتیجه‌ای رسید؟ چی شد سرنوشت شما؟
میهمان: دادگاه به این نتیجه رسید که به من حکم ابد داد.
مجری: حبس ابد.
میهمان: حبس ابد به علاوه ۱۰ سال.
مجری: یعنی چی؟
میهمان: یعنی ابد مثلا هجده ساله بیست ساله ده سال هم سی سال.
مجری: هیچ سندی نتوانستند بیاورند؟
میهمان: هیچ سندی، صفحه ۱۹۰ حکم اینجاست، این یه پاراگرافیه از اینجا تا اینجا، دادگاه چی میگه.
مجری: چی میگه.
میهمان: میگه بعد از ویبره کردن کلیه مدارک و اسنادی که وجود داره ما نتونستیم ثابت کنیم که آقای کاظم دارابی پلانر این عملیات است، ولی باتوجه به قراین و شواهدی که وجود داره ما به این نتیجه رسیدیم که این جوری بوده.
مجری: یعنی چی؟
مجری: یعنی علم قاضی.
میهمان: بله با علمی قاضی، اومده به من حکم ابد داده، علم قاضی به یکی میدن که آفتابه دزد باشه یا یه کار کوچیکی کرده باشه قاضی به این نتیجه رسیده باشه نه حکم اعدام، اگر در آلمان حکم اعدام داشتند حکم من اعدام بود، حکم بالاترین حکمی که داشتند به من دادند، برای چی این کار رو با شما کردند، خب دیگه می‌خواستند ایران را بزنند و منم افتخار می‌کنم و به این صورت نیست که پشیمان باشم که چرا بی گناه زندان بودم آن‌ها می‌گفتند که شما عضو سپاه قدس بودید یا وزارت اطلاعات یا حزب الله لبنان اولا که من نبودم و اگرهم بودم افتخار می‌کردم اگر یک امریکایی این اتفاق در ایران برایش افتاده بود؟ یا یک فرد آلمانی و فرانسوی توی ایران برایش این اتفاق برایش افتاده بود اگر تو ایران گرفته بودنش و و بیگناه ۱۵ سال حبس به او می‌دادند این کشور‌ها با ایران چکار می‌کرد؟ چرا ایران پیگیر کار من نمی‌شود و شکایت نمی‌کند ما باید شکایت کنیم.
مجری: انفرادی هم بودید؟
میهمان: بله پنج سال انفرادی بودم.
مجری: تو جریان دادگاه یا زندان به شما پیشنهادی نشد؟
میهمان: گفتند آزادت می‌کنیم پاسپورت امریکایی، آلمان، انگلیسی هرچه که بخواهی به شما می‌دهیم فقط بیا اعتراف کن که این اتفاقی که افتاده یک نفر از ایران آمد و به ما گفت و ما گذاشتیم در اختیارش و گفتیم بروید کار را انجام دهید همین‌ها را بگویید کافی است به آن‌ها گفتم من اولا بی گناه هستم و چیز‌هایی که شما می‌گویید اتفاق نیفتاده شما مگر نمی‌گویید حقوق بشر و دولت قانون چه دروغی بگویم من.
مجری: توی خاطرات تون خواندم که گفتید شکنجه سفید؟
میهمان: موقع ملاقات خانواده ام حق لمس کردن و بوسیدن بچه ۹ ماهه را نداشتم.
مجری: همسرتان نمی‌گذاشت بچه تان را بغل کنید؟
میهمان: نمی‌توانستم به خانمم دست بدهم و سلام و علیک کنم. بچه معلولم زینب را که می‌آوردند ملاقاتم اجازه نمی‌دادند به او دست بزنم
مجری: تو روز‌های آزادی شما هستیم
میهمان: با توجه به این که ایران می‌دانست من بیگناه هستم و هیچ گونه اطلاعاتی از این عملیات نداشتم پیگیر بودند که مرا به هر وسیله‌ای که شده به صورت قانونی و دولت آلمان هم مذاکره می‌کردند که آزاد کنند که نشد و بالاخره طبق قانون خودشان حکم مرا از ابد به ۲۳ سال تقلیل دادند و بعد از دو سوم ۲۳ سال من را اخراج کردند.
مجری: شما را آوردند ایران
میهمان: به از ورود به تمام کشور‌های اروپایی ممنوع ام کردند به خاطر این ۱۵ سال است که نتوانستم دخترمعلولم زینب را ببینم.
مجری: دخترتان آنجاست؟
میهمان: بله آنجاست، حضانتش را به یک آلمانی دادند. آلمانی‌ها قانونی دارند که بچه‌ای که معلول است بعد از ۱۸ سال دادگاه تصمیم می‌گیرد که بچه دست چه کسی باشد. گفتند، چون بابای او زندان هست نمی‌تواند به او رسیدگی کند و مادرش هم دو تا بچه دیگر دارد پس حضانت را به یک خانم آلمانی می‌دهیم.
میهمان: یکی از کار‌هایی که باید قوه قضائیه و یا وزارت امور خارجه انجام دهد همین است حالا شما بیا این را برعکس نگاه کن اگر یک دختر آلمانی در ایران یک اتفاق اینطوری برایش بیفتد سفارت آلمانی چه کاری می‌کند نمی‌آید بچه را به هر وسیله‌ای شده ببرد آلمان؟ یا پدرش را به ایران بیاورد؟
مجری: تمام رسانه‌های دنیا در بوق و کرنا می‌کنند
میهمان: حقوق بشر حرف است برای پیشبرد منافع خودشان، خبری از رعایت حقوق بشر نیست هیچ وقت حقوق بشر در این کشور‌ها رعایت نشده ... ظالمانه‌ترین و بیشرف‌ترین و بی آبروترین انسان‌ها همین اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها هستند.
مجری: همه خاطرات شما در قالب کتاب نقاشی قهوه خانه که آقای محسن کاظمی خیلی زحمت کشیدند، هست.
میهمان: بله آقای کاظمی ده سال زحمت کشیدند و از صفر تا صد در این کتاب هست.
مجری: بدون تعارف‌ترین جمله تان را بگویید
میهمان: ما در ایران یک سازمان حقوق بشر اسلامی داریم من ۱۵ سال است آزاد شدم سازمان حقوق بشر اسلامی ایران بعد از ۱۵ سال نیامده بگوید آقای دارابی شما که یک ایرانی بودی و ۱۵ سال زندان بودی چه بلایی سر شما آوردند؟ خوب بود ... بد بود ... و ... باید این را از نظر قانونی پیگیری کنند
مجری: بله این حق شماست، چون مسیر زندگی شما را عوض کردند و باید پیگیر شوند.

منبع خبر "صدا و سیما" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.