به گزارش خبرنگار مهر، رمان «زنی در برلین؛ هشتهفته در شهری تسخیرشده؛ روزشمار ۲۰ آوریل تا ۲۲ ژوئن ۱۹۴۵» اثر نویسندهای ناشناس بهتازگی با ترجمه سیامند زندی توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شده است. نسخه اصلی اینکتاب سال ۲۰۰۵ توسط انتشارات ویراگو در انگلستان چاپ شده است.
کتاب پیشرو، به گفته مترجمش، چیزی شبیه روزنوشتهای «آن فرانک» در آنسوی دیوار برلین است و نشان میدهد زنان آلمانی پایان جنگ جهانی دوم را چگونه پشت سر گذاشتند. «زنی در برلین» دربرگیرنده روزنوشت زندگی زنی تنها در شهر جنگزده و اشغالشده برلین و پژواک روزمرگیهای زنانی چون نویسندهاش است که زیر سایه وحشتناک نیروهای اشغالگر زندگی کردند.
سیامند زندی سال ۲۰۱۰ میلادی اینکتاب را خوانده و ۲۰۱۲ آن را ترجمه کرده است. او ابتدا کتاب را بهزبان فرانسوی مطالعه کرده و سپس با انتشار ترجمه انگلیسی آن، با مقابله دو زبان اثر، آن را به فارسی برگردانده است. زندی میگوید در ترجمه اثر، تلاش کرده ضمن وفاداری به متن انگلیسی، اطلاعاتی را که در نسخه فرانسوی بودهاند و به درک مطالب داستان کمک میکنند، به متن اضافه کند.
کتاب «زنی در برلین» برای اولینبار سال ۱۹۵۳ منتشر شد و سپس به حاشیه رانده شد. گفته میشود ایناثر دربرگیرنده خاطرات مارتا هیلرز روزنامهنگار آلمانی است. اینکتاب دهههای متمادی در سایه ماند و چندسالی است مطرح شده است. نویسنده آن، زنی ساکن شهر برلین است که یادداشتهای دقیق و جزئینگری را ثبت کرده است. بستر زمانی کتاب از اواخر آوریل تا اواسط ژوئن ۱۹۴۵ را شامل میشود که هیتلر خودکشی کرد و با پایان جنگ جهانی دوم، برلین به اشغال ارتش سرخ شوروی درآمد. هانس ماگنوس انتسنزبرگر، پژوهشگر ادبی درباره اینکتاب گفته بهنظر نمیرسد نویسندهاش یادداشتهای خود را با هدف انتشار در آینده نوشته باشد. او میگوید نباید از یاد برد که بهترین اسناد شخصی بهجا مانده درمورد آلمان جنگ جهانی دوم، به دفاتر خاطرات و لحظهنگاریهای زنان مربوط است.
در سال ۱۹۷۰ با تغییرات فضای سیاسی آلمان، فتوکپیهای غیرمجاز اینکتاب که از سالها پیشتر نایاب شده بودند، در برلین دست به دست میشدند. دانشجویانِ ۱۹۶۸ آن را خواندند و جنبش فمینیستی هم از آن استقبال کرد. هانس ماگنوس هم وقتی در ۱۹۸۵ کار در حوزه نشر را آغاز کرد، به این باور رسید که دیگر زمان انتشار اینکتاب فرا رسیده اما باید برای اینکار، راه صعب و دشواری را طی کند. چون نویسنده، ناشناس و ناشر اولیه اثر هم از درگذشته بود.
متفقین پس از ورود به برلین، جنایتهای انسانی و اخلاقی زیادی رقم زدند که یکی از گوشههای اینجنایات، تجاوزات گسترده به زنان آلمانی و برلینی است. براساس نزدیکترین تخمینها، بیش از ۱۰۰ هزار زن برلینی قربان تجاوز روسها و متفقین شدند. در کتاب «زنی در برلین» هم به اینمساله اشارات ناراحتکنندهای شده است. مکس فربربوک سال ۲۰۰۸ فیلم سینمایی «زنی در برلین» را با اقتباس از اینکتاب ساخت.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
حوالی ۱۱ صبح سروکله سرگرد پیدا شد. خبردار شده بود که آناتول دوباره به این ناحیه آمده است و میخواست بداند که آیا من... گفتم نه، آناتول صرفا آدمهایش را آورده بود اینجا که خوش بگذرانند و مشروب بخورند، اما خودش میبایست هرچه سریعتر به شهر برمیگشت. سرگرد حرفم را پذیرفت و قضیه را زیرسبیلی رد کرد. احساس گندیدگی داشتم. آنها دیر یا زود با یکدیگر برخورد خواهند داشت. چهکار باید بکنم؟ من چیزی بیشتر از یک غنیمت جنگی نیستم؛ طعمهای که باید کنار بایستد و اجازه دهد شکارچیان تصمیم بگیرند که بازیشان را چگونه پیش ببرند و طعمهشان را چگونه قطعهقطعه و تقسیم کنند. با اینهمه، بسیار امیدوارم که آناتول دیگر برنگردد.
اینکتاب با ۳۸۲ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۱۴۰ هزار تومان منتشر شده است.