واژه یلدا اینک برای میانسالان و سالخوردگان یادآور لحظههای شیرین، پرصفا و صمیمیت شبهای دراز پاییز و شب یلداهای چند دهه قبل در دیار کهن اردبیل است، اوقاتی خوش در کنار کرسی و حکایتهای دلپذیر کهنسالان خانواده که گرمای نفسهایشان مطبوعتر و گواراتر از هر شیرینی بود.
در شبهای یلدای سالهای دورخانوادههای اردبیلی در کنار کرسی دور هم نشسته و ضمن گوش دادن به قصههای پدربزرگان و مادربزرگان تنقلاتی از قبیل نخود و کشمش، مغز گردو و سبزه مصرف میکردند.
مردم اردبیل با وجود سردسیری منطقه که سرمایش زبانزد عام و خاص است مانند اغلب نقاط ایران در شب یلدا هندوانه خریداری میکنند و بر این باورند که خوردن این محصول جالیزی در شب چله بدن انسان را در طول شبها و روزهای سرد زمستان از سرما محافظت میکند.
آنان ضرب المثلی نیز در این ارتباط دارند و به افرادی که دنبال خرید و یا انجام کاری رفته و تاخیر کردهاند میگویند: ' بندعلی قارپوز وعده سی ویردی ولی گلمدی' یعنی: بندعلی وعده خرید هندوانه داد اما نیامد.
قارپوز؛ در زبان ترکی به معنی هندوانه است و داستان از این قرار است که در زمان های دور، پدر خانواده ای به نام بندعلی در شب چله براساس رسم معمول به زن و فرزندان خود وعده و قول خریدن یک عدد هندوانه را میدهد و برای خرید آن رهسپار کوچه و بازار میشود. زن و فرزندان بند علی تا پاسی از شب برای رسیدن هندوانه منتظر میمانند اما خبری از او که در به در دنبال هندوانه می گشته نشده است.
عزیز شمردن شب یلدا علاوه بر جنبهها و کارکردهای اجتماعی که از قبیل تقویت عواطف انسانی، صله رحم و کمک به استحکام خانوادهها دارد از لحاظ علم جغرافیا و نجوم نیز دارای اهمیت میباشد و نشانگر قدرت علمی در ایران باستان است که مردم و به ویژه دانشمندان این سرزمین از قرنها قبل به موضوع وقوع انقلاب زمستانی در آخرین روز پاییز پیبرده بودند.
امروزه ورود تجملات و تشریفات و افزایش انتظارات و توقعات ناشی از زندگی ماشینی بزرگان خانوادهها را چنان از بامداد تا شامگاه درگیر کارهای روزمره کرده است که دیگر فرصتی برای پرداختن به فرزندان خویش و ایجاد ارتباط عاطفی با آنان، نقل داستانهای کهن و برگزاری مراسم سنتی نمییابند.
اینک از آن شبهای دراز و دل انگیز پاییز که همه اعضای خانواده در کمال صفا و صمیمیت دور کرسی و یا بخاری نشسته و به سخنان همدیگر به خصوص داستانها و حکایتهای شیرین مادربزرگان و پدربزرگان گوش فرا میدادند و تنقلات آنان را اقلامی مانند ازگیل ، زالزالکی ، کدو تنبل بریان شده تنوری، باقلای پخته و تخمه و نظایر آن ها تشکیل میدادند چند دهه ای سپری شده است.
رفته رفته خوشی آن روز و شبها در فرود و فراز روزگار ماشینی و زرق و برق زندگی پیچیده شهری و در هزار توی حجم انبوهی از اطلاعات مفید و غیرمفید فضای مجازی مانند بسیاری از آیینهای سنتی شیرین زدوده شدهاند.
پازل آن شبها به گونهای بیرحمانه در زبانههای توفان مدرنیسم از هم پاشیده است و نمیتوان با چینش درست گزینهها دوباره آن لحظهها را در خانوادهها آفرید.
حسرت آن دوران شیرین را در روزگاری که رواج سرگرمیهای کاذب و شیوه زندگی ماشینی، اعضای خانواده ها را از همدیگر دور کرده و تا اندازه ای از صمیمت آنان کاسته است به آسانی میتوان از چهره پرچین و چروک و ابروان خاکستری رنگ مایل به سپید پدربزرگان و مادربزرگان خواند.
به موازات پیشرفته شدن فناوریهای ارتباطی که در ظاهر و بنابر مفهوم خود باید باعث پیوستگی و ارتباط بیش از پیش انسانها شود، استفاده بیرویه از ابزارها و سرگرمیهایی مانند رایانه ، تلویزیون ، تلفن همراه ، اینترنت و فضای مجازی سبب گسست عاطفی، احساسی و حتی فیزیکی خانوادهها شده است.
یک بانوی خانه دار اردبیلی میگوید : معدود مراسم مربوط به فصول سال ازجمله شب یلدا که در دوران کنونی نامی از آنها باقی است به شکل تشریفاتی برگزار میشوند و هدف اصلی از برپایی آنان که همان افزایش ارتباط معنوی و عاطفی، صله رحم و احترام به بزرگتران و سال خوردگان است تحت الشعاع تجملات ظاهری و خرید تنقلات و میوههای گران بها قرار گرفته است.
خوشقدم ساجدی می گوید: در زمان های قدیم که امکانات گرمایشی فعلی وجود نداشتند همه اعضای خانواده دور یک کرسی جمع میشدند و همین موضوع باعث افزایش صفا و صمیمیت در خانواده ها میشد.
هرچند در گذر زمان تحولات ناشی از پیشرفته شدن زندگی چهره اکثر نقاط اردبیل را نیز همچون دیگر مناطق ایران تغییر داده است اما اردبیل از معدود استان های کشورمان است که هنوز بسیاری از روستاهای آن دارای بافت سنتی هستند و اهالی آن ها آداب و رسوم خود را تا اندازه ای به شکل سنتی برگزار می کنند.
*خبرنگار ایرنا