به گزارش "ورزش سه"، هادی چوپان مستر المپیا را با موفقیت تمام کرد و به ایران برگشت؛ اما شاید برای خیلیها سوال باشد که چه کسی پشت پرده این اتفاق بزرگ بود و این مسیر را برای پرورش اندام کشورمان در جهان رقم زد. او کسی نیست جز مهدی پارسافر که خود نیز در رشته بدنسازی افتخاراتی را کسب کرده و حالا در کنار هادی چوپان شرایطی را برای او فراهم میکند که هادی بتواند در این رویداد بزرگ افتخارآفرینی کند.
هادی چوپان یکی از ورزشکاران موفق پرورش اندام است که اخیرا در بین مردم محبوبیت خاصی را به دست آورده، هادی چوپان که همیشه هادی و مهدی پارسافر را در کنارش دارد و اشاره کرده که بدون آنها نمی توانسته در مستر المپیا قدم بگذارد، همان طور که هانی رامبد یکی از موفق ترین مربی های بدنسازی جهان که مربی بدنسازی برخی از ستاره های ورزش مثل حبیب ماگمادوف قهرمان بدون شکست UFC و مربی بدنساز دوان جانسون (ملقب به راک) و همچنین خیلی از ستارههای هالیوود است در لایوی که با هواداران این رشته گذاشته بود اعلام کرد اگر مهدی پارسافر نبود هادی چوپان هیچ وقت نمی توانست به مسترالمپیا راه پیدا کند.
"ورزش سه" برای اولین بار با مهدی پارسافر یک مصاحبه مفصل داشته که در ادامه می خوانید؛
مهدی پارسافر در مورد حضورشان در آمریکا و سختی هایی که کشیدند آن هم در روزهایی که شرایط گرفتن ویزا به خاطر کرونا و برخی مسائل دیگر خیلی سخت میباشد، گفت: از همان ابتدا اخذ ویزای آمریکا سخت بود و ورزشکاران ما هر زمان می خواستند برای شرکت در مسابقات به آمریکا بروند دچارمشکل بوده اند و هستند. در آمریکا سخت گیری زیاد میشود. بعد از آن که ترامپ روی کار آمد قانونی تصویب کرد که ورود اتباع برخی کشورها را کلا ممنوع کرد. همه این مشکلات وجود داشت تا اینکه قضیه کرونا هم اضافه شد وقتی ما به کرونا خوردیم مرزهای خیلی کشورها بسته شد و ما حتی برای رفتن به کشور های همسایه هم دچار مشکل شدیم. با توجه به اینکه ما برای رفتن به آمریکا و اخذ ویزا باید به یکی از کشورهای همسایه سفر کنیم و آنجا کارهای ویزا را انجام دهیم و مرزها بسته بود، ما هیچ راهی نداشتیم و دو ماه قبل از مستر المپیا آواره بودیم. یک مثال کوچک از سختیهایی که کشیدیم را بگویم که ما در فرودگاه یکی از این کشورهای اطراف، نزدیک به 30 ساعت کف زمین بدون غذا خوابیده بودیم و واقعا این قضیه باور نکردنی است. بدنسازی یعنی غذا و اگر به یک بدنساز غذا نرسد در سطح حرفه ای آن هم مستر المپیا واقعا شوخی است و اگر غذا به او نرسد مثل شمع آب می شود و ممکن است با چنین مشکلی در یک روز پنج، شش کیلو وزن کم کنند آن هم وزنی که همه اش عضله است. شما ببینید چه فشاری روی کلیه می آید. برای هر ورزشکار دیگری چنین اتفاقی می افتاد اصلا در مسترالمپیا شرکت نمیکرد و آقای چوپان با غیرتی که دارد توانست این کار را کند. بحث در این رابطه زیاد است فقط اینکه جای خواب برادر من ماشینش بود. یعنی هادی پارسافر در ماشین می خوابید و او یک بچه 6 ماهه دارد و خانمش را رها کرده بود تا بتواند کارهای ویزایش را انجام دهد. خدا را صد هزار مرتبه شکر توانستیم ویزای رفتنش به آمریکا را با رایزنی هایی که کردیم بگیریم. این هفت خان رستم را ما به لطف خدا و دعای مردم توانستیم حل کنیم و این قضیه از معجزه کمتر نبود.
مهدی پارسافر در مورد شرایط عجیب به دنیا آمدن فرزندش و حال و روز خودش در آن شرایط ادامه داد: هر دو بچههای ما در مسترالمپیا به دنیا آمدند و واقعا حکمتش را نمیدانیم (میخندد) بچه اولم آریا دقیقا یک هفته قبل از مستر به دنیا آمد و دخترم دقیقا روز مستر متولد شد. ماوقتی درگیر کارهای هادی برای مسترالمپیا بودیم همسر من پا به ماه بود و کلی از کارهای خانه روی دوش همسرم بود، آن هم همراه با یک بچه کوچک و خب من خانه نبودم که بتوانم کمکش کنم. من و آقا هادی دو وعده تمرین میکردیم و من پا به پایش کار می کردم. 8 صبح از خانه بیرون می آمدم و 12 شب بر میگشتم و خجالت میکشیدم به صورت همسرم نگاه کنم و او خیلی از خودگذشتگی کرد و هرچقدر من بگویم حق مطلب ادا نمی شود. روزی که فرزندم به دنیا آمد با آن هیجان و گرفتاری هایی که ما در روز مستر داشتیم، متوجه شدم که بچه ام مشکل تنفسی دارد و بچه را داخل دستگاه گذاشتند و من حتی نتوانستم بچه ام را از نزدیک ببینم. روزی که من رفتم بچه ام را ببینم جوری پرستاران نگاهم می کردند که من خودم از خجالت آب شدم که حتی نمیتوانم بروم و به بچهام سر بزنم.
پارسافر در مورد مقامی که هادی چوپان در مسترالمپیا کسب کرد و به گواه اکثر کارشناسان داخلی و بین المللی حقش قهرمانی یا مقام دومی بود میگوید: در خصوص مقام چهارمی آقا هادی همه صحبت میکنند و اینکه میگویند داوری مشکل داشته، ولی ما نمی خواهیم اصلا در مورد داوری صحبت کنیم چون فیلم های آن موجود است و بهترین کارشناس مردم هستند. آقای بیگرامی از همان اول که به مستر المپیا دعوت شد اصلا کوآلی فای نشده بود و برای مستر المپیا اگر می خواهی کوآلی فای شوی باید مسابقه دهی و نفر اول شوی و اگر اول نشدی با جمع امتیاز وارد مستر شوی ولی آقای بیگرامی در یک اقدام عجیب به مستر دعوت شد که جایزه مردمی و طلا هم به او اهدا شد و با دید خاصی در مسترالمپیا به او نگاه کردند و انشاءالله سال بعد آقا هادی با قدرت بیشتر و برنامهریزی دقیقتر حتما شرکت خواهد کرد. گرگ ایران را هیچ وقت نمیتوان دست کم گرفت و او همیشه از جان مایه میگذارد.
مهدی پارسافر در خصوص سطح مسترالمپیا امسال گفت: سطح مسترالمپیا را خودتان مشاهده کردید. نسبت به پارسال خیلی بهتر شده بود و به همان میزان شرایط آقا هادی هم خیلی بهتر شده بود. اسامی خیلی بزرگ و بدن های خیلی خوب در مستر حضور داشتند. کسی نبود که آماده نباشد و در این بین آمادگی آقا هادی خیلی به چشم میآمد. من این را به خاطر هموطن بودن نمیگویم و واقع بینانه هم اگر بخواهیم نگاه کنیم واقعا حجم و کات بهتری داشت. تازه ما مشکلات عدیده ای قبل از مستر داشتیم و به قول آقا هادی بقیه کسانی که آنجا بودند با لامبورگینی سر تمرین میروند و همه چیز در دسترسشان است ولی ما با یک ساک روی دوشمان باید برویم تمرین کنیم، نه غذا آماده است و نه هیچ چیز دیگری. ولی خدا را شکر با آن شرایطی که داشتیم نتایج قابل قبول بود و همانقدر که مردم متوجه شدند قهرمانشان میرود و می جنگد و حقش را می گیرد. برای ما مهم است وگرنه نتیجه چیزی است که روی کاغذ است. برای مثال تیم ملی فوتبال ایران توانست در جام جهانی مقابل پرتغال خوب بازی کند ولی باخت اما باز هم مردم خوشحال شدند چون بچه ها از جان مایه گذاشتند و خوب بازی کردند و مردم هم باخت را پذیرفتند، چون تلاشی که شد را دیدند.
وی در خصوص حواشی عجیب به وجود آمده در مورد پخش مستقیم مسترالمپیا از پیج شخصی خودش گفت: در رابطه با لایو هم باید بگویم یکی از این پیجهای خودساخته که در آمریکا هستند گفته بودند که آقای پارسافر می خواهد لایو را برای مردم ایران پخش کند. چون لایو هم مثل پارسال نبود که مجانی باشد و پولی بود و رفته بودند به مستر المپیا گفته بودند که این ها می خواهند لایو را پخش کنند و ما را دچار مشکل بزرگ کرده بودند. متاسفانه ما نتوانستیم لایو را کامل پخش کنیم و مجبور شدیم از یک پیج دیگر این کار را انجام دهیم.
اکثر مردم حجم کار و حساسیت را می دانند، اما مثل همه جای دنیا متاسفانه انسانهای تنگ نظری هستند که فقط از دست رنج افراد دیگر استفاده کنند. برخی ها در خصوص بحث لایو اعتقاد داشتند ما کار غیر قانونی انجام دادیم برای شما یک مثال می زنم، پیک موتوری ای که در زمستان کار می کند و می خواهد سر سفره زن و بچه اش نان ببرد مگر چقدر در برابر این هزینههای کمرشکن پول در می آورد که شما بخواهید حرف از قانون هم با او بزنید؟ مردم ما اگر بتوانند ساعتی را در این وضعیت بد اقتصادی به اضافه شرایط کرونا خوشی داشته باشند که بتوانند با قهرمانی قهرمانشان شاد شوند، اصلا حرف زدن از قانون در اینجا خودش بیقانونی است و من واقعا متاسفم که مردم ما در این قضیه متضرر شدند، آن هم با ندانم کاری یک فرد از خدا بی خبر!
او در این باره افزود: اولا اینکه مردم قدرت خرید لایو را ندارند، دوما راهی برای خرید وجود نداشت. بعضی اوقات می بینید که یک قانون خودش دچار مشکل است. به خاطر سوء مدیریت در ورزش های دیگر موفق نیستیم و اینجا نشان میدهد بحث مدیریت چقدر پیچیده است. اگر موفقیتی حاصل شده مدیریت قوی پشتش بوده و اگر موفقیت نبوده هم عکس این قضیه وجود دارد. مردم ما دلشان باید به چه خوش باشد؟ ما در ورزشهای دیگر که قبلا موفق بودیم الان موفق نیستیم و حالا که در بدنسازی موفقیم چرا نباید به آن بها داده شود؟
پارسافر در مورد اینکه آیا پیشنهاداتی برای هادی چوپان از کشور های بزرگ جهان برای تغییر ملیت آمده است یا خیر گفت: در خصوص پیشنهاد خارجی باید بگویم که برای همه ورزشکاران پیش میآید و برای ما هم از همین کشورهای همسایه گرفته تا کشورهای اروپایی و آمریکایی پیشنهاد داشتیم. ولی آقا هادی عرق خاصی به ایران دارد. هر زمان ما هواپیما سوار میشویم و میخواهیم از خاک ایران خارج شویم انگار بند دلش پاره میشود. ما به کشورمان دینی داریم که طبق جایگاهمان آن را ادا می کنیم. کاری هم غیر وظیفه مان انجام نمیدهیم و از مردم انرژی میگیریم. با تمام سختی هایی که وجود دارد وقتی خوشحالی مردم را میبینیم تمام خستگیمان در میرود. بارها صحبت پیشنهاد خارجی با آقا هادی شده و به خصوص زمانی که خیلی سختی وجود داشته به او گفتم میخواهی از ایران بروی؟ ولی با همه مشکلات یک لبخند تلخ زده و چیزی نگفته است. خدا را شکر ما پیش مردم روسیاه نشدیم. ما بهترین مردم دنیا را داریم. آن ها با اخلاقترین، مهماننوازترین و باهوشترین هستند و حقشان خیلی بیشتر این حرفها است. ما جانمان را هم برای این مردم میدهیم.
یک خاطره برای شما تعریف میکنم. همه کارهای ما به لطف خدا در دقیقه نود انجام میشود. یکبار ما خیلی عجله داشتیم و سریع ساکمان را بستیم و سوار هوایپما شدیم و یادمان افتاد غذا نخوردهایم. شما فکر کنید این اتفاق برای ورزشکار رژیمی که در آستانه مسابقه قرار دارد افتاد. نگاه کردیم و دیدیم در جیبمان پول نیست. در پروازی که بودیم چیزی رایگان نبود و درهم به اندازه کافی نداشتیم تا بتوانیم دو ساندویچ بخریم. من به آقا هادی گفتم تو مسابقه و رژیم داری بنابراین من غذا نمی خورم و تو بخور. ولی گفت اصلا از گلوی من پایین نمی رود که تو نگاه کنی و من غذا بخورم الان که دارم تعریف می کنم اشک در چشمانم جمع شده است.
وی درمورد اینکه نقش او به عنوان یک منیجر و یا مدیر تیم چه بود گفت: من در خصوص بحث مدیر برنامه برای شما یک مثال می زنم؛ شما فکر کنید اگر یک شخص فقط بخواهد کار یک ورزشکار را انجام بدهد نشدنی است؛ مثل این می ماند شما در هواپیما هم خلبان باشی هم کمک خلبان و هم مهماندار! در این صورت آن هواپیما به جایی نخواهد رسید. یک تیم حرفه ای باید پشت ورزشکار باشد. ورزشکار حرفه ای باید بتواند در شرایط حساس یک تصمیم درست بگیرد آن هم با شرایطی که ما داریم. ورزشکاران ما باید بدانند همه این کار ها از عهده یک نفر برنمیآید. من از همان اول هم گفتم هیچ مدیر برنامهای به تنهایی نمیتواند همه کارها را انجام دهد.
وی در خصوص اینکه آیا بدنساز یا ورزشکار حرفه ای برای حضور در سطح بین المللی برای کمک گرفتن از شما به سراغتان آمده نیز گفت: تا به حال بدنسازی به ما مراجعه نکرده و اگر هم بوده شاید سعی کردند با ما در ارتباط باشند ولی راهی نبوده. با این شرایطی که تعریف کردم متوجه سختی کار ما شده اید. وقتی صد در صد انرژیمان هم میگذاریم باز کم می آوریم. من هر کمکی از دستم بربیاید برای هر هموطن هرجای دنیا که باشد وظیفه ام است انجام دهم. تا جان داشته باشم این کار را میکنم. ما زمان کافی برای اینکه کار خودمان هم درست انجام دهیم نداریم و شرایط خاص است و به هر صورت امیدوارم شرایط در آینده طوری رقم بخورد که همه ورزشکاران ما بتوانند با خیال راحتتر کار کنند و بتوانند در ایران به شکل حرفه ای کار کنند و اگر همینگونه پیش برویم نمیتوانیم ورزشکار موفق داشته باشیم.
پارسافر در خصوص اینکه آیا برای استقبال از هادی چوپان برای آمدن به ایران برنامه ای داشتند یا خیر افزود: به خاطر شرایط کرونا هنگام آمدن آقا هادی ما تصمیم گرفتیم مردم را به خطر نیندازیم. خیلیها ممکن بود به خاطر ازدحام جمعیت دچار بیماری شوند و به خانوادههایشان انتقال دهند و ما تصمیم گرفتیم که آقا هادی به تهران که شلوغ است نیاید و مستقیم به شیراز رفتیم. به اجبار این تصمیم را گرفتیم و به خاطر شرایط موجود دوست نداشتیم به خاطر حضور ما کسی دچار مشکل شود.