به گزارش خبرنگار دفتر منطقهای خبرگزاری فارس، در طول یک قرن گذشته، با تجاوز انگلیسیها به افغانستان، شاهنامه خوانی رواج بیشتری پیدا کرد.
اکثر داستانهای شاهنامه در شهرهایی اتفاق افتاده است که به جغرافیایی امروز افغانستان تعلق دارد و فردوسی شاهنامه را در غزنی که در آن روزگار پایتخت ایران زمین بوده، سروده است.
بلخ، بدخشان، فاریاب، بامیان، طالقان، قندهار، نیمروز، کابل، بست، پنجشیر، غزنی و بسیاری از شهرهای دیگر که در شاهنامه فردوسی آمده است، متعلق به جغرافیای افغانستان امروز است که اغلب داستانهای شاهنامه نیز در همین مناطق اتفاق افتاده است.
رواج شاهنامه خوانی در شبهای بلند زمستان
«محمد یونس طغیان» ساکایی، استاد دانشگاه بلخ از عمومیت شاهنامه خوانی در افغانستان می گوید: مجالس شاهنامه خوانی معمولا در شبهای زمستان بر گزار میشود. علاقمندان گرداگرد خانه نشسته و شاهنامه خوانها در صدر مجلس جا دارند و در برخی از مناطق مردم نشسته و شاهنامه خوانها در حضور آنها ایستاده و شاهنامه را مانند منقبت خوان ها (مرثیه خوانها) از حفظ میخوانند.
در میان داستانهای شاهنامه 2 داستان در میان شاهنامه خوانها افغانستان بیشتر رواج داشته است.
«طغیان ساکایی» استاد دانشگاه بلخ که خود از نزدیک در محافل شاهنامه خوانی شرکت میکرده در این مورد گفت: «از داستانهای شاهنامه مردم به خواندن 2 داستان رستم و اسفندیار و رستم و سهراب بیشتر علاقه دارند. به یاد دارم هنگامی که داستان رستم و سهراب را میخواندند، بسیاری از آدمها میگریستند.
از دیگر داستانهای پرخواننده در وطن، جنگ رستم با افراسیاب است که رستم رخش خویش را بر میگزیند، داستان جنگ هفت گردان، رزم رستم با پیلسم، داستان اکوان دیو، هفت خان ها، جنگ کوه هماون، پیکار یازده رخ، داستان گشتاسب در روم و در واقع همه دوره پهلوانی و همه جنگهایی که رستم در آن حضور دارد، مورد علاقه مردماند.»
شاهنامه خوانی در هرات
«محمد آصف فکرت هروی»، محقق و پژوهشگر افغان مقیم کانادا، کتاب شاهنامه را از کتابهای مورد علاقه هراتیان دانست که در بسیاری از خانههای مردم هرات این کتاب مورد مطالعه قرار میگیرد.
این پژوهشگر افغان، درمورد سنت شاهنامه خوانی در میان مردم هرات گفت: شاهنامه از کتب مورد علاقه هراتیان است که در شبهای دراز زمستان قرائت و استماع میشده است.
اگر چه در مورد شاهنامه خوانی دسته جمعی در هرات، روایات کمتری داریم، یک دلیل آن است که در بسیاری از خانههای هرات حداقل یک نفر کتابخوان بوده است که اهل آن خانه از سواد و کتابخوانی او استفاده میکردهاند.
محمد آصف فکرت، هرات را در میان سرزمینهای فارسی زبان، نزدیکترین مرکز بزرگ سیاست و زبان و ادب فرهنگ قدیم به طوس دانست که در نتیجه این نزدیکی زبان گفتاری مردم طوس و در نتیجه فردوسی داخل ویژگیهای زبان گفتاری هرات شده است. همچنین که این همگونی تا نیشابور و مربوطات آن پیش میرود.
این شاعر و مترجم افغان، هراتیان را از حامیان فردوسی در مقابل دربار دانست و گفت: از همان نخستین رخدادی که از سوی دربار سلطنتی در برابر شاهنامه و سرایندۀ آن حکیم ابوالقاسم فردوسی پیش آمد، هراتیان از فردوسی حمایت کردند و در کتاب معتبر چهار مقالۀ نظامی عروضی سمرقندی می خوانیم که چون فردوسی از بیم ماموران سلطنتی متواری شد، به هرات آمد و مدتی در خانۀ اسماعیل وراق پدر ازرقی هروی شاعری که شغل وراقی یعنی صحافی داشت، پنهان بود.»
این ادیب افغانستانی، معروفترین، زیباترین و گرانبهاترین و نفیسترین شاهنامه یی که اکنون در دنیا موجود است را «شاهنامه بایسنقریست» دانست که کار هرات است.
شاهنامه خوانی در بلخ و مزار شریف
در شمال افغانستان بیش از دیگر مناطق شاهنامه خوانی رواج داشته است. بخصوص در بلخ و مزار شریف که در خانهها و قوشخانهها مردم این اثر بزرگ را شبها زمستان دور هم جمع میشدند و با آواز میخواندند.
انصاری استاد دانشگاه بلخ، در این مورد میگوید: در صحن روضه مزار شریف، چای خانهای بوده است که در شبهای زمستان مردم پس از صرف غذای شب از گوشه و کنار شهر در آنجا جمع میشدند و شاهنامه فردوسی و ابومسلم نامه را تا نیمههای شب میشنیدند.
انتهای پیام/