از بزرگترین سازمان بیمهگری که حتی به خود زحمت نداده است تا قربانیان را نجات دهد و مرهمی بر زخمهای آنها شود و از بین ۲۸۰ بیمارستان تامیناجتماعی حتی یک تخت وجود ندارد تا به مرهمی برای زخمهای آنها تبدیل شود و از بیمارستانهای خصوصی که حتی نیمنگاهی به این بیماران ندارند. از دانشگاههای علوم پزشکی بزرگ پایتخت که ترجیح دادند تا این بیماران را فراموش کرده و صورت مساله را پاک کنند و حتی دغدغه ندارند تا یک بیمارستان اختصاصی احداث کنند وبه همین دلیل، این بیماران در نبود امکانات باردیگر میسوزند.
آری سخن از« ققنوسانی» است که از آتش متولد شدند و به زندگی لبخند دوباره زدند اما جامعه ترجیح داد که این «خیزش دوباره» را نادیده بگیرد .به همین دلیل قربانیان آتشسوزی با انواع مصائب دسته و پنجه نرم میکنند. از نبود درمان استاندارد که که فرسنگها با درمان استاندارد در دنیا فاصله دارد تا دستها و پاهایی که قطع میشوند تا چشمهایی که تخلیه میشوند تا گوشتهایی اضافی که موجب انزوای بیمار سوخته میشود تا جامعهای که فرد سوخته را طرد میکند. شاید باورش سخت باشد اما مرگ تدریجی ققنوسان به تدریج رقم زده میشود. آنها در شرایطی قرار میگیرند که هزاران بار آرزو میکنند که ای کاش مرده بودند تا هر روز آرزوی مرگ نکنند.
گناه مرگ تدریجی رویا برای ققنوسان برعهده چه فردی است؟ فقدان هزینه درمان صد میلیونی برای یک بیمار؛ عبرت نگرفتن از آتشسوزی مدارس وداستان تلخی که مرتب در حال تکرار است ؛ نادیده گرفتن اصول استاندارد؛ دادن مجوز برای ساخت برجهای بلندپایه بدون درنظر گرفتن تجهیزات ایمنی و برخورداری از پله فرار؛ از بیمارستانهایی که دنبال بخشهای پردرآمد در بیمارستان هستند اما روی خوشی به بخش سوختگی نشان نمیدهند که قربانیان آن جز محرومان جامعه محسوب میشود،از سیاسیکاری گستردهای که موجب شد هیچ کدام از مسئولان کشور، صدای قربانیان آتش را نشنوند وآنهارا به فراموشی بسپارند.
همین موجب شد تا محمد جوادفاطمی رئیس انجمن حمایت از بیماران سوختگی (ققنوس)، به مناسبت روز ملی پیشگیری از سوختگی (اول دیماه) در بیمارستان حضرت فاطمه (س) میزبان خبرنگاران باشد تا بار دیگر اصحاب رسانه را به کمک بطلبد تا شاید گامی جدی در جهت اطلاعرسانی به منظور پیشگیری از سوختگی برداشته شود. تمام تلاش هیات مدیره ققنوس در سالهای گذشته، بر این نکته متمرکز شده است تا بستری فراهم شود تا تعدادی هرچند اندک، از آمار سیهزار بیمار سوخته ، دو هزار بیمار سوخته الکتریکال؛ 1300 نفر بیمار سوخته دچار معلولیت کم شود.
ققنوس برای تحقق این هدف بزرگ به هر دری میزند برایش فرقی ندارد که با آموزش و پرورش به گفتگو بنشیند یا با وزارت نیرو تا اقدامات حفاظتی را برای کابلهای پرفشار انجام دهد و مانع سوختگی الکتریکال شوند یا با شورای شهر و شهرداری تا بستری برای برخورد قضایی با ساختمانهای پرخطر را فراهم کنند. قربانیان سوختگی الکتریکال، بیشتر کارگران محروم ساختمانی هستند که در صورت داشتن تابعیت کشوری دیگر،سرنوشت بسیار تاسفبار پیدا کرده و در بیابان رها میشوند تا کارفرما مجبور به پرداخت جریمه و دیه نشود. تنها کارگران ایرانی خوششانس هستند که از پزشکی قانونی سردرمیآورند و به عنوان بیماران سوخته دفن شده میشوند و جز آمار کشوری محسوب میشوند. بقیه افراد از آمار کشوری حذف میشوند.
ققنوس در ششمین سال تاسیس خود تلاش دارد تا کار بزرگی را به سرانجام برساند به همین دلیل «ترحم» به هیچ وجه در این انجمن جایی ندارد و اصل حمایت به عنوان اصلی محوری در« ققنوس» مورد تکریم قرار میگیرد. این رویکرد ققنوس در نقطه مقابل بسیاری از انجمنها قرار میگیرد که برخورد نادرستی را با بیماران در پیش میگیرند. حال باید منتظرماند تا مشخص شود که تلاشهای انجمنی که قربانیان سوختگی را به رایگان جراحی پلاستیک میکند به کجا خواهد رسید و آیا انذار و هشدار این انجمن برای پیشگیری از سوختگی به جایی خواهد رسید و این انجمن در تحقق اهداف خود موفق خواهد بود؟آیا امکان دارد که حادثه شیناباد باردیگرتکرار نشود آیاما درس خواهیم گرفت!