همه ما شعر ایرج میرزا در حکایت جوان عاشق پیشه و مادرش را شنیده ایم، آنجا که نهایتا قلب مادر در مصدومیت فرزند قاتل میگوید «آه پای پسرم خورد به سنگ».
چنین است حکایت مام میهن که در کشاکش خودخواهیها و جاه پرستیها فراموش میشود و مدعیان خدمت و سلامت و راستی و درستی مادر خود را از یاد میبرند. این که سهل است همچنان در تخریب و تضعیف مام خود میکوشند.
به فلسطین نگاه کنیم که ساکنان آن در ابتدا زمینهای میهن خود را به یهودیان آزمند حسب نقشهای از پیش طراحی شده فروختند و به سوریه بنگریم که مردم آن در برابر غاصبانی به نام داعش فرار به دیگر کشورها را به رحل اقامت در خاک خود ترجیح دادند. اینان مام میهن را به هر دلیل از دست دادند و سرزمینشان آماج تاخت و تاز صهیونیستها و دستآموزهای بیگانگان گردید.
اگر مام میهن زنده باشد مردم در آن میتوانند زیست کنند، شادی بیافرینند و در غم هم شریک باشند اما اگر مام میهن آزاد و آباد نباشد مردم در عسرت و تنگدستی و نگون بختی زندگی میکنند و غم آنان آنقدر سنگین میشود که شادی جرات نزدیک شدن به مردم را نمینماید. اما در منطق جاهطلبان و دنیامداران فقط اشیاء ارزش دارند و آن هم اشیائی که به آنها سود برساند و نه اشیائی که باید به حراست آن بکوشند و این در منطق شاه قاجار ناصرالدین متجلی بود که اجازه داد همه اشیاء عتیقه شوش به جز طلا و جواهر به خارج ارسال شود. از نظر جاهطلبان و سهمخواهان مردم هم یک شیئی هستند. اشیائی که امروز خاصیتی به نام رای دارند. چون رای دارند با ارزشاند و باید آنان را قانع به رای دادن کرد و رایشان را به نام خود مصادره کرد اما «ایران» امروز نمیتواند به صندوق «رای» بیاندازد بنابراین بی ارزش است و حال باید هر چه میگوئیم و هرچه میکنیم به نام مردم باشد و ایران فراموش شود.
فریاد دوستداران کرسی ریاست جمهوری در طول هفته گذشته به آسمان بلند شد که «آهای مردم! ما به شما یارانه ده برابر میدهیم، سهام شرکت نفت میدهیم، میلیونها مسکن میسازیم، غارتگران ایرانیان را رسوا میکنیم، زنان را بر سرمینهیم، اقلیتها و اهل تسنن را به اوج میآوریم، معیشتتان را بهتر میکنیم، سه ماهه شر ویروس را از سرتان کم میکنیم، بیمه سلامتتان را کامل میدهیم، آمریکا را به زانو در میآوریم تا خودشان تحریم را بردارند، به نوعروسان 500 میلیون تومان میدهیم، پهنای باند اینترنت را اضافه میکنیم، تولید را افزایش میدهیم، صادرات به کشورهای همسایه را 10 برابر میکنیم قاچاق را ریشهکن میکنیم، ارز و طلا را در بازار نمیفروشیم، ارزش ریال را بالا میبریم، تورم را ریشهکن میکنیم، و دهها و صدها وعده دیگر به مردم، چرا که مردم باید رای دهند و این رای را به نام «من » به صندوق اندازند. اما از اینان هیچ کدام نگفتند: آهای ایران، من تو را دوست دارم، دشتهایت را پایدار خواهم کرد، به آبهایت دیگر دست تطاول دراز نمیکنم، نفت و گازت را بی جهت مصرف خود نمیکنم و پول آن را هدر نمیدهیم، از جنگلهایت حراست میکنم، زمینهای زراعیت را شور نمیکنم، تالابهایت را نمیخشکانم، چهرهات را با زباله و آلودگیهای انسانها مخدوش نمیسازم، به جای درختهایت در زمینها تیرآهن و سیمان نمیکارم، کاری میکنم که فرزندان فرهیختهات از دامانت نروند، کاری میکنم که فرزندانت با هم مهربان و غمخوار باشند و ترا دوست داشته باشند.
آری هیچکس نگفت، چرا که «ایران» رای ندارد و دستی که به صندوق رای بیاندازد را فاقد است.
آیا اینان که دعوای مدارک بالاتر از دیگری دارند و هریک مدعی داشتن دکترا و فوق دکترا از هلند و دانشگاه تهران و دانشگاههای آمریکا و انگلیس و حوزههای علمیه دارند نمیدانند بدون ایران همه هیچاند؟
آری همان ایرانی که در هشت سال دفاع مقدس سیصد هزار نفر از بهترین جوانانش برای حفظ مرزها جان خود را از دست دادند و حال دیگران میخواهند به نام خود آن را مصادره نمایند.
حفظ مرزهای ایران واقعا مقدس است و آن همه خون به پای آن بیجهت ریخته نشد. آنان درخت حفظ ایران را با خون خود آبیاری کردند. اما حفظ ایران و استقلال آن تنها یک بعد ندارد، ابعاد حفظ ایران باید توسط مردم آن شناخته و عملی گردد.
آری «مردم» رای دارند و طبیعی است که پس از رای دادن کم و بیش فراموش شوند اما «ایران» رای ندارد و از پیش فراموش شده است. به علاوه این مام میهن مادریست که در دامان او نعمات فراوان است این نعمات را میتوان مصرف کرد یا قول مصرف آن را داد تا رای به دست آید. طبیعی است وقتی بخواهیم دهان «مردم» را شیرین کنیم فقط با نعمات در دامن این مام میهن میتوانیم آن را عملی کنیم و چنین است که منافع مردم را با به خاک نشاندن مام میهن تامین میکنیم و البته این بار اول نیست که چنین است زیرا در حقیقت مسئولین نظام در حالی که باید برای مردم حق و مسئولیت را توامان مطرح مینمودند به اشتباه با حسن نیت و یا برای کسب آراء و وجیهالمله شدن از مسئولیت مردم سخن نگفتند و وعده رفاه و عدالت و اقتصاد آرمانی و مدینه فاضله را به مردم دادهاند و در طول 4 سال گذشته علیرغم همه تحریمها و نداشتن تدبیر لازم برای مقابله با آن و شناساندن مسئولیتهای همگان دائما بر طبل بهبود معیشت کوباندهاند و در جهت مقابل سیاستهای داخلی و خارجی را بر اصل مقاومت پایهگذاری نمودهاند در حالی که در داخل تبلیغ برای بهبود معیشت و گشادگی مشکلات ادامه داشته است. در این میان آنچه به دست فراموشی سپرده شده است همان مام میهن است. میهنی با سرزمین وسیع آکنده از مظاهر زیبا و پر مهر طبیعت با مردمانی که هویت این سرزمین را میسازند و اینک در معرض تندباد تخریب داخلی قرار گرفته است.
آقای رئیس جمهور فعلی و بعدی و بعدتری!
اگر بتوانی میهن را آباد کنی و دست تطاول را از آن کوتاه کنی، کاری کردهای. خود میدانی که وعدههایت به مردم راه به جائی نمیبرد و خود را هر چه بیشتر در مرداب وعدهها فروخواهی کرد.
اگر میهن را دریابی جا پای نسلهای کنونی و آینده را محکم کردهای و خود را سربلند، اما اگر خواستهایت به وعدههای داده شده – که نمیتوانی انجام دهی- بسنده کند حتما در پیشگاه خداوند مسئولی و چون بسیاری از حاکمان تاریخ فراموش شده هستی، بیجهت نیست که نامهائی چون نادرشاه و امیرکبیر که دغدغه حفظ ایران را داشتهاند در تاریخ ماندگار شده است. به صداقت در پیشگاه مردم اعتراف کن که همه باید ابتدا در حفظ ایران کوشا باشیم آنگاه است که منافع ما تامین میشود. اما اگر ایران مظلوم این مام میهن بدون رای همچنان مورد ستم قرار گیرد نه از آن نشان میماند و نه از تو و نه از مردم.
21215