فروغ فرخزاد؛ شعر به مثابه زندگی، زندگی به مثابه شعر

عصر ایران چهارشنبه 08 دی 1400 - 18:47
محبوبیت فرخزاد دیگر به حدی رسیده بود که بسیاری شعرهایش را در دوران حیاتش خوانده شد و محققان او را یکی از مهمترین شاعران قرن بیستم می‌دانند.
حمید جعفری روزنامه‌نگار - «شعر خدای من است. من وقتی روحم راضی باشد، خوشحال هستم و شعر روح من را راضی می‌کند. اگر همه چیز‌های خوبی را که مردم برایشان جان می‌دهند، داشته باشم، ولی از نوشتن شعر محروم باشم، خودم را خواهم کشت.» این‌ها را فروغ فرخزاد در نامه‌ای به پدرش نوشت. هشتم دی‌ماه ۱۳۱۳ سالروز تولد فروغ فرخزاد است. او را می‌توان مهم‌ترین شاعر زن ایرانی خواند.
 
فروغ زندگی کوتاهی داشت و رابطه مرگ و زندگی با هنرش را در مجموعه «تولدی دیگر» به خوبی نشان داد. می‌توان گفت او با انتشار این مجموعه در سال ۱۳۴۳ شعر معاصر ایران را متحول کرد. فروغ با «تمام هستی من آیه تاریکی است» تأکید می‌کند که در زبان فارسی «شعر به مثابه زندگی، زندگی به مثابه شعر» است.
 
این یک موضع انقلابی برای زنی بود که در آن سال‌ها در ایران زندگی می‌کرد. غیر قابل انکار است که «مردان» عرصه ادبیات خاورمیانه را اشغال کرده‌اند تا جایی‌که بیشتر شعر‌ها حول رابطه مردی عاشق و کنشگر و زنی که تنها معشوقه است، می‌گردد؛ مثل داستان کلاسیک لیلی و مجنون نظامی که نوعی رومئو و ژولیت است. در این شرایط فروغ با تولدی دیگر و با مجموعه‌های پیش از آن مانند «اسیر»، «دیوار» و «عصیان» صدای خود را بلندتر از صدا‌های دیگر به گوش مخاطب خود رساند.
 
بسیاری از پژوهشگران حوزه ادبیات فرخزاد را سخنگوی تولدی دیگر می‌دانند؛ کسی که به قدرت شعر باور دارد و از آن به عنوان ابزاری برای معنا بخشیدن به زندگی مردم استفاده می‌کند. مایکل هیلمن استاد ادبیات فارسی در کتاب «زنی تنها» درباره فروغ نوشته است: «زمانی‌که فروغ با درد می‌نویسد «من در این آیه تو را به درخت و آب و آتش پیوند زدم» به خوبی نشان می‌دهد که به قدرت شعر ایمان دارد.» هیلمن در کتاب خود تأکید کرده است که فروغ اشعار خود را برای ابراهیم گلستان نوشته است و اشاره او به حروف اختصاری الف. گاف است که کتاب به او تقدیم شده. کتاب «زنی تنها» از هیلمن یکی از کتاب‌های انگلیسی‌زبان در مورد زندگی و شعر فروغ فرخزاد است.
 
هیلمن در این کتاب به رابطه ابراهیم گلستان و فروغ اشاره می‌کند که هیچ چیزی مانع از شروع یک رابطه پرشور میان این دو نفر که در دهه ۶۰ میلادی در محافل ادبی ایران مطرح شده بود نشد. هیلمن می‌گوید گلستان هر شب فروغ را ترک می‌کرد و صبح روز بعد برمی‌گشت. تجربه‌ای که فروغ در تولدی دیگر چنین از آن روایت می‌کند: «من |پری کوچک غمگینی را | می‌شناسم که در اقیانوسی مسکن دارد| و دلش را در یک نی‌لبک چوبین| می‌نوازد آرام، آرام| پری کوچک غمگینی| که شب از یک بوسه می‌میرد| و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد»
 
او در ۱۸ سالگی بعد از جدا شدن از همسرش پرویز شاپور از دیدن پسرش منع شد. بعد از این اتفاق او مستند «خانه سیاه است» با تهیه‌کنندگی ابراهیم گلستان درباره جذامیان آسایشگاه بابا باغی تبریز را ساخت. این مستند سرنوشت حسین منصوری یکی از پسربچه‌های حاضر در فیلم را تغییر داد و او به همراه فروغ به تهران آمد. کلاوس اشتریگل فیلمساز آلمانی فیلمی با نام «ماه، خوشید، گل، بازی» درباره فروغ و پسر خوانده‌اش حسین منصوری (شاعر و مترجم) ساخته است.
 
محبوبیت فرخزاد دیگر به حدی رسیده بود که بسیاری شعرهایش را در دوران حیاتش خوانده شد و محققان او را یکی از مهمترین شاعران قرن بیستم می‌دانند. فروغ فرخزاد سه سال پس از انتشار «تولدی دیگر» در ۳۲ سالگی در تصادف رانندگی در خیابان دروس تهران درگذشت.
 
فروغ دغدغه زندگی شاعر بعد از مرگ را نیز داشت. او سه سال قبل از مرگش در مصاحبه‌ای می‌گوید: «شعر برای من مثل رفیقی است که وقتی به او می‌رسم می‌توانم راحت با او درد دل کنم. یک جفتی است که کاملم می‌کند، راضیم می‌کند، بی آن که آزارم بدهد...
 
شعر برای من مثل پنجره‌ای است که هر وقت به طرفش می‌روم خودبه‌خود باز می‌شود. من آنجا می‌نشینم، نگاه می‌کنم، آواز می‌خوانم، داد می‌زنم، گریه می‌کنم، با عکس درخت‌ها قاطی می‌شوم... آدم وقتی شعر می‌گوید، می‌تواند بگوید: من هم هستم، یا من هم بودم.»

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.