به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، کتاب رهگذر پرآشوب (با زیرعنوان بررسی فلسفی- حکمی جنبش های نومتافیزیکی غرب) نوشته سید محمد علی دیباجی، قادر حافظ و عبدالرضا آتشین صدف که به تازگی از سوی انتشارات شرکت چاپ و نشر بین الملل منتشر شده است، نگاهی به بررسی فلسفی و حِکمی جنبشهای نومتافیزیکی غرب دارد.
مولفان در این کتاب به روش تحلیلی، مبتنی بر توصیف منابع دست اول این جنبش ها، به نقد حکمی و فلسفی پرداخته اند و در باب علل پیدایش، از عوامل معرفتی و تابع معرفتی پرده برداشته اند. آنان در این اثر در خصوص عوامل معرفتی از تنزل مفهومی و مصداقی متافیزک در تاریخ فلسفه در مغرب زمین، و تعارض علم و دین، و در بخش عوامل تابع معرفتی، از مدرنیته، عرفی شدن و جهانی شدن به تفصیل سخن گفته اند.
در بخشی از این اثر آمده است:
امروزه کتابهای زیادی با عنوان عرفانهای نوپدید یا شبهعرفانها، یا فرقههای دینی و امثال آن منتشر میشود که خوشبختانه درباره آشنایی با رویکردها و اهداف این فرقهها آثار خوبی نیز تاکنون نوشته و در آنها از زوایای مختلفی درباره این شبهعرفانها یا فرقهها بحث شده است، اما با توجه به فراوانی آنها هنوز کارهای زیادی درباره شناسایی آنها و اهدافشان مانده که باید صورت پذیرد و این کار فقط بر عهده یک فرد یا گروه، دولت یا سازمانهای مسئول نیست؛ زیرا به مدد رسانهها آثار آنها فراگیر شده است، بنابراین راه شناخت و مقابله با آنها نیز باید چنین باشد.
بر این اساس باید گفت اگرچه کتابهای زیادی درباره عرفانهای نوپدید یا شبه عرفان نوشته شده است اما هنوز کارهای زیادی باید انجام داد چراکه فراوانی این آثار زیاد بوده و همچنین برای تشریح و تببین آنها باید از تخصصهای مختلفی استفاده شود.
کتاب رهگذر پرآشوب بر این عقیده است که راه شناخت فلسفی فرقه ها و نقدی حِکمی بر مبانی و اصول آنهاست که اگرچه جامع و کامل نیست اما به لحاظ روش و نگرش اولین اثر در نوع خود محسوب می شود.
رهگذر پرآشوب با زیرعنوان بررسی فلسفی- حکمی جنبش های نومتافیزیکی غرب، شامل چهار فصل است که عناوین آن عبارتست از: متافیزیک باوری تا متافیزیک ستیزی، فراروان شناسی به جای متافیزیک، ساختار و معناشناخت فرقه ها و پدیدار شناختی و تحلیل فرقه ها.
در فصول اول و دوم این اثر بر نقد ها و نوشته های گذشتگان و بررسی های انجام شده تمرکز شده و در ادامه به بحث فلسفی و نقد حِکمی پژوهشها پرداخته شده است.
اصطلاح جنبشهای نوپدید دینی نخستین بار در دهه ۷۰ میلادی وارد ادبیات جامعهشناسی شد که البته حوزه ناآشنایی برای این دانش بود، جریانی که به تعبیر برخی، به بازگشت امر دینی، پس از دوران مدرنیته اشاره دارد که اعتراضی علیه آن و پاسخی که کاستیهای پدید آمده در اجتماع (خلأ معنا، فردگرایی، زوال انسجام اجتماعی، تکالگویی، ماتریالیسیم، عقلانیت ابزاری و...) قلمداد میشد.
از این اصطلاح برای اشاره به تمامی فرقهها، کیشها و گروههای دینی و معنوی استفاده میشود. سرچشمه بسیاری از جنبشهای نوپدید دینی، سنتهای دینی و آیینهای مرسوم همچون مسیحیت، آیین هندو و آیین بودایی است. بعضی دیگر اساساً بدعتهای نوپدید رهبران کاریزمایی هستند که فعالیتهای اعضا را هدایت میکنند.
درباره تبیین محبوبیت جنبشهای نوپدید دینی نظریههای گوناگونی مطرح شده است. استدلال عدهای این است که معنویت جدید واکنشی در برابر ادیان سنتی است. برخی دیگر از جمله ویلسون این پدیده را محصول تغییرات اجتماعی جدید میدانند.
عامل دیگری که میتوان به آن اشاره کرد، این است که جنبشهای نوین دینی کسانی را جذب میکنند که با جریان اصلی حاکم بر جامعه بیگانه هستند.
در طرف دیگر، با توجه به کثرت و تنوع و معنویتگرایی جدید، تطبیق مصادیق و جریان نقد دشوار است. علیرغم این دشواری، برای تسهیل فرآیند پژوهش معنویت نوین را به جنبشهای تکنیکال، متافیزیکال و دینی تقسیم کردهاند.
مبانی این تقسیمبندی کارکردگرایانه، ارجاع به مصادیق، در مقابل تعریف و تقسیم ناظر به تحلیل مفهومی است. در قسم اول میتوان به فنگ شویی و یوگا، در قسم دوم (متافیزیکال) به فراروانشناسی و در قسم سوم (دینی) به پنتاکاستها و شاهدان یهوه اشاره کرد.
در این میان، به دلیل گرایش غالب به جنبشهای متافیزیکال بهویژه در ایران و همچنین دشواری و سختفهمیشان، از اهمیت ویژهای برخوردار هستند و درنتیجه ضرورت پرداختن به آنها به شیوه آکادمیک را دوچندان میکند.
در بخشی از این کتاب آمده است:
در عرفانهای نوپدید چنانکه خواهیم دید، از واژگان خدا، نفس، روح، تناسخ، مرگ، ارواح، شیاطین، عقل، اراده، خیال، توهم، ادراک و... سخن گفته میشود؛ همچنین از موضوعاتی چون استدلال، منطق، طبیعت، ماوراءالطبیعه، درستی، نادرستی، دین، سعادت و... نیز یاد میشود. اینکه آیا رهبران و پیروان این عرفانها این مطالب را قبول دارند یا نه، یک مسئله و اینکه با چه مبنایی از آنها سخن میگویند مطلب دیگری است؛ در بیشتر بلکه تمام این فرقهها به نوعی عقل ستیزی وجود دارد و خواهیم دید که حتی برخی از رهبران آنان با وجود داشتن تحصیلات فلسفی علیه فلسفه سخن گفتهاند.
اما همه اهل فلسفه میدانند که تمام اصطلاحات و موضوعات یادشده در درجه اول، فلسفیاند و در دانش مابعدالطبیعه در دو شاخه مفاهیم فلسفی و الهیات (امور عامه و الهیات خاص) به این بحثها پرداخته شده است اما پس از رنسانس و در عصر جدید موضوع مابعدالطبیعه و شیوه آن در میان فلاسفه مغرب زمین چرخش اومانیستی، تجربی و زبانی پیدا کرد و از مسیر اصلی خود خارج شد؛ اما هنوز متعاطیان مابعدالطبیعه در فلاسفه غرب و متکلمان مسیحی وجود دارند و از موضوعات در پیش گفته شده سخن می گویند البته (این موضوعات در حکمت اسلامی هم با تفصیل بیشتر و مبانی مستحکم خود آمده است)؛ بنابراین، چون در فلسفههای جدید، که با اصطلاحات خاصی چون پوزیتیویسم، فلسفه تحلیلی، فلسفه قارهای، رئالیسم انتقادی، پدیدارشناسی، پراگماتیسم، پست مدرنیسم، نوکانتی و... از آنها یاد میشود، مابعدالطبیعه گفته شده به کناری نهاده شده است؛ گویی پدیدآورندگان فرقهها با پرداختن به موضوعات یاد شده به متافیزیک ورزی پرداخته و درصددند تا کار بر زمین گذاشته شده فلاسفه غرب را با شیوه خویش انجام دهند؛ البته نه با هدف اولیه فلسفه ورزی، بلکه با مقاصد فرقهای، شخصی، سیاسی و عقیدتی خاص خود (ص. ۲۷ و ۲۸).
کتاب رهگذر پرآشوب نوشته سید محمد علی دیباجی، قادر حافظ و عبدالرضا آتشین صدف در ۴۰۴ صفحه و شمارگان هزار نسخه به تازگی از سوی انتشارات شرکت چاپ و نشر بین الملل روانه بازار کتاب شده است.
۱۳۵۲