به گزارش خبرنگار فارس از شیراز، میخواهم از دلاورمردی بنویسم که مردانه زندگی کرد و مردانه رفت.
سخت است نوشتن از او که فقط چون اویی که درکش کرده باشد، می تواند زیر و بم حاج قاسم را بیان کند.
ساعتها فکر می کنم و در آخر به فکر همرزم، دوست و همسنگر سردار می افتم، حاج رسول استوار، هم او که سردار درباره اش گفته بود: "اجازه می گیرم از این سردار عزیز حاج رسول استوار، از این رفیق شهید که همین الان هم که زنده است، شهید است و دارد زندگی می کند و این مصداق اتم شهید زنده است".
با همسر و فرزندان سردار استوار قرار ملاقاتی می گذرارم و به دیدارشان می روم.
راستی که دوستان همدل دوری هم را تب نیاوردهاند
همسر شهید استوار از گنجینه ذیقیمتی صحبت می کند که قصد دارد آن را نشانم دهد، با ذوق و اشتیاق به ترمه میان دستش چشم دوختم و نمی دانم آن چند لحظه برایم به اندازه چند ساعت گذشت تا پارچه باز شد و جعبه کوچک میان آن، خود را نشان داد.
بعد از باز شدن درب جعبه، چشمانم به دیدن انگشتری زیبا و یادگار حاج قاسم، روشن شد و با حیرت و خجالت، بی اختیار، دست بردم تا لمسش کنم و داستانش را بشنوم!
انگشتر را مانند نوزاد پاکی در دست گرفتم و آن گونه که انگار گونه نوزاد را نوازش می کردم، لب و انگشتانم روی نگین خاتم سلیمانی می لغزید و اشکم را جاری می ساخت.
بعد از باز شدن درب جعبه، چشمانم به دیدن انگشتری زیبا و یادگار حاج قاسم، روشن شد و با حیرت و خجالت، بی اختیار، دست بردم تا لمسش کنم و داستانش را بشنوم
باورم نبود که انگشتر دلاورمردی را در دست گرفته ام که رهبرم درباره اش گفته بود: "در مقابل آنچه که او سرمنشأ آن شد و برای کشور و بلکه برای منطقه به وجود آورد، در مقابل او، من تعظیم میکنم"
و یا در روزی که حاج قاسم پایان داعش را اعلام کرد، فرمود: "شما با متلاشی ساختن تودۀ سرطانی و مهلک داعش، نه فقط به کشورهای منطقه و به جهان اسلام بلکه به همۀ ملتها و به بشریت خدمتی بزرگ کردید"
یعنی روزهایی که در سال ۱۳۹۸، در بخشهایی از استان خوزستان درگیر سیل شد و سردار با حضور در منطقه، از موکبهای اربعین خواست تا برای یاریرسانی به مردم به خوزستان بیایند و همچنین با کمک ابومهدی المهندس، نیروهای حشد الشعبی را به یاری مردم خوزستان آورد، این انگشتر، همراه وی بوده؟ یعنی این انگشتر از کی با حاج قاسم همراه بوده؟
گذری بر سلحشوری سردار میادینِ سخت
از زمان شروع جنگ تحمیلی که قاسم سلیمانی، چندین گردان از سپاهیان کرمان را آموزش میدهد و به جبهههای جنوب اعزام میکند و کمی بعد، خود در صدر یک گروهان به سوسنگرد اعزام میشود تا از پیشروی رژیم بعث در جبهه مالکیه جلوگیری کند؟
یا از وقتی که سردار سلیمانی در سال 1360 با حکم محسن رضایی فرمانده وقت سپاه پاسداران، به عنوان فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله منصوب شد و در بسیاری از عملیاتها شرکت داشت؟ و در هنگام فرماندهی عملیاتهای والفجر هشت، کربلای چهار و کربلای پنج؟
یا شاید از زمانی که جنگ در سال ۱۳۶۷ به پایان رسید و لشکر ۴۱ ثارالله به فرماندهی سردار سلیمانی به کرمان بازگشت و درگیر جنگ با اشراری شد که از مرزهای شرقی کشور هدایت میشدند و با باندهای قاچاق مواد مخدر، در مرزهای ایران و افغانستان میجنگید؟
شاید این انگشتر از زمانی همراه سردار شد که سردار قاسم سلیمانی در سال 1379 از طرف آیتالله خامنهای به فرماندهی سپاه قدس منصوب شد و نقش کلیدی در خاور میانه به ویژه در ناآرامیهای منطقهای معروف به بیداری اسلامی (بهار عربی) ایفا کرد.
نمی دانم، اما یک حس غریب به من می گوید این انگشتر از وقتی نطفه منحوس داعش منعقد شد، در دستان پرافتخار سردار می درخشید، همان موقعی که شهید سلیمانی به عنوان فرمانده سپاه قدس با حضور در عراق و سوریه و سازماندهی نیروهای مردمی، به مبارزه با این گروه پرداخت و حاج رسول استواری که همراه و هم قدم او شد تا با هم دفاع کنند از حریم اهل بیت و چه خوب هم دفاع کردند.
نمیدانم اما یک حس غریب به من می گوید این انگشتر از وقتی نطفه منحوس داعش منعقد شد، در دستان پرافتخار سردار میدرخشید
انگار که از خوابی عمیق بیدار شده باشم و با آهی عمیقتر به چهره غرق در اشک همسر سردار استوار، خیره شدم و پرسیدم: حدس من درست است؟ این یادگار حاج قاسم است؟ و همسر حاج رسول استوار با حزن گفت: صداقت، صفا و اخلاص مثال زدنی حاج رسول در دفاع از حرم و روحیه خاصی که داشت، موجب شده بود آدمهایی مثل حاج قاسم که او را شناخته بودند به او احترام ویژه ای بگذارند، سردار هم انگشتر و عبای خود را در کنار وصیت نامه اش برای حاج رسول به یادگار گذاشت; حاج رسول عبا را به فرزندان سردار بخشید و انگشتر را تا آخرین لحظات با خود نگه داشت.
شهیدی که پیشاپیش به عرش ملکوتی دعوت شده بود
فرزند ارشد شهید استوار برای عوض شدن جو حاکم، شروع به صحبت کرد و گفت: می دانستید پدرم و حاج قاسم با هم خیلی شوخی می کردند؟ پدرم میگفت: با حاج قاسم، در یکی از مناطق حلب، در حال قدم زدن بودیم، حوالی غروب آفتاب بود و بارانِ گلوله و خمپاره از بالای سر ما عبور می کرد، به حاج قاسم با شوخی گفتم: حاجی یک گیری توی کار من و تو هست که شهید نمیشویم، البته گیر و گور شما از من بیشتر هست، چون شما بیشتر از من در معرض شهادت بودی ولی هنوز نرفتی!
حاج قاسم خندید و گفت: حاج رسول یک چیزی بهت میگم اما تا زنده ام، به کسی نگو، بعد ادامه داد: من اصل شهادتم را گرفته ام؛ اما زمان آن را تا حدی، به خودم واگذار کرده اند.
برای همین همیشه حاج رسول می گفت: شهادت حاج قاسم در این زمان خواست خودش بوده و آخرین طراحی عملیات حاج قاسم همین بود: "عملیات شهادت" که اتفاقا بزرگترین و ماندگارترین عملیاتی است که حاج قاسم طراحی و اجرا کرد.
فاتحان نبل و الزهرا; نجات 70 هزار شیعه پس از پنج سال محاصره
از فرزند شهید استوار خواستم درباره عملیاتهای مشترک حاج قاسم و حاج رسول تعریف کند.
وی گفت: پدرم همیشه تعریف می کرد که عملیات آزادسازی نبل و الزهرا خیلی مهم و سخت بود، بارها عملیات شده بود و به نتیجه نرسیده بود. روزهای قبلش فرماندهان را بارها برده بودیم شناسایی، قرار شد شب عملیات از معبری که از میدان مین، پاکسازی شده بود، عبور کنند و ساعت ۱۲ شب نزدیک خط دشمن باشند.
فرزند شهید استوار به نقل از پدرش ادامه داد: شب عملیات، گردانها بین مسیر گیر کردند و دیر به خط رسیدند، ما در مقر فرماندهی دعای توسل خواندیم که ناگهان دیدیم جلوی ما چیزی در هوا با سرعت حرکت می کند، نزدیکتر که شد دیدیم مه بسیار سنگینی است.
از یک طرف دیر رسیده بودیم و از طرف دیگر اگر شروع می کردیم، دشمن از ما تلفات زیادی می گرفت، مانده بودیم چکار کنیم!
به ذهنم رسید که به حضرت زهرا (سلام الله علیها) متوسل شوم، خیلی شرایط سختی بود؛ که دیدیم مه بالای سر نیروهای القاعده و داعش ایستاد و حرکت نکرد و همین باعث شد، تکفیری ها امکان دیدن ما را نداشته باشند و به مدد حضرت زهرا(س) عملیات کردیم و ۷۰ هزار نفر مردم شیعه در شهرهای نبل و الزهرا با کمترین تلفات بعد از پنج سال محاصره آزاد شدند.
همسر سردار شهید، حاج رسول استوار گفت: حاج رسول تاکید می کرد که باید مرتب از سردار سلیمانی یاد کنیم و می گفت: "باید بگوییم و بنویسیم از شهیدی که نعمت ولایت را والا نعمت الهی می دانست و بزرگترین نعمت الهی را نعمت ولایت میدانست."
آموزش و پرورش; چالش اصلی نظام در شرایط کنونی
امین استوار، فرزند دیگر شهید استوار هم در ادامه به بیان جریانات جنگ در سوریه و عراق و اتفاقات بعد از آن، پرداخت و گفت:
وقتی شلوغیهای سوریه کمتر و فتنه داعش جمع شد، حاج رسول به ایران برگشت و تمام وقت و انرژی خود را معطوف به تربیت دانش آموز برای نسل جدید و آینده انقلاب نمود.
وقتی شلوغیهای سوریه کمتر و فتنه داعش جمع شد، حاج رسول به ایران برگشت و تمام وقت و انرژی خود را معطوف به تربیت دانش آموز برای نسل جدید و آینده انقلاب نمود
یک بار به پدر گفتم که چگونه میشود یک فرمانده مقتدر میدان رزم، یک مدیر اطلاعاتی و عملیاتی تمام عیار که عمری در میدان رزم بوده، همه کارها را رها می کند و وارد کار دانش آموزی میشود؟ در جواب من گفت که بچه های اطلاعات، شناسایی می کنند که کدام جبهه رزم الان سخت تر و مهم تر هست، من در شناساییهایم دیدم که الان جنگ اصلی انقلاب در میدان آموزش و پرورش است و در حد توانم به این موضوع وارد شدم.
وقتی حاج رسول، نبرد نبل و الزهرا را فاطمی کرد
امین استوار همچنین، یکی از خاطرات حاج رسول از جنگ سوریه را این چنین تعریف کرد: پدرم می گفت، یکی از بهترین عملیات هایی که حضور داشتم، آزادسازی نبل و الزهرا بعد از پنج سال محاصره بود. وقتی وارد نبل شدیم استقبال مردم بی نظیر بود، انگار قیامت شده است، بعد از آزادسازی به صادق، برادر بزرگم، گفته بود، برو لوازم برگزاری یک هیئت بیش از ۱۰ هزار نفری را از ایران تهیه کن و بیاور، چون چند وقت بعد، ایام فاطمیه بود و این چنین بود که حاج رسول، نبل و الزهرا را "فاطمی" کرد.
امین استوار یکی از خاطرات مشترک حاج رسول و حاج قاسم را هم برایمان تعریف کرد و ادامه داد: حین انجام عملیات تکمیلی نبل و الزهرا، حاج رسول سخت با نقشه ها مشغول بود که حاج قاسم پرسید حاج رسول داری چکار میکنی!؟
کار اصلی ما، یعنی آزادی قدس مانده، باید به آنجا برسیم، ما باید عملیات آزادی قدس را هم طراحی کرده باشیم و آماده باشد
حاج رسول گفت: کار اصلی ما، یعنی آزادی قدس مانده، باید به آنجا برسیم، ما باید عملیات آزادی قدس را هم طراحی کرده باشیم و آماده باشد.
خاطرات ریز و درشت خانواده سردار شهید حاج رسول استوار از سردار سلیمانی هم زیاد بود و هم شنیدنی و درس آموز و من از هم صحبتی با آنها سیر نمی شدم اما ادب ایجاب کرد که وقت زیادی از آنها نگیرم، پس با آنها و از انگشتر یادگار حاج قاسم، این خاتم سلیمانی، خداحافظی کردم.
شهادت; مزد 40 سال رشادت مخلصانه
شهید سردار قاسم سلیمانی یکی از محبوبترین چهرههای انقلاب اسلامی و نماد مبارزه با نظام سلطه و ظلم جهانی شناخته میشود.
این شهید والامقام هرگز فکری جز حرکت برای عزت اسلام و مظلومان جهان در سر نداشت و زندگی خود را صرف مبارزه با ظالمان کرد و همواره نگاهش را به افق نگاه مقام معظم رهبری جمهوری اسلامی دوخته بود.
در میان مؤمنان، مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند و در راه او شربت شهادت نوشیدند و بعضی دیگر در انتظار هستند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند. (سوره احزاب آیه ۲۳)
سردار بزرگ و پرافتخار اسلام در سحرگاه جمعه ۱۳ دی ۱۳۹۸، طی حمله تروریستی پهباد آمریکایی به خودروی حامل وی در نزدیکی فرودگاه بغداد به همراه چند تن دیگر از جمله ابومهدی المهندس معاون حشد الشعبی (بسیج مردمی عراق) به شهادت رسید و ساعاتی بعد از این حمله، وزارت دفاع آمریکا با صدور بیانیهای، اعلام کرد که حمله به خودروی حامل قاسم سلیمانی به دستور دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده، انجام شده است.
پس از خبر شهادت سردار سلیمانی، چهرههای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی با همراهی همه مردم کشور، یا پیامهایی در شبکههای اجتماعی به این جنایت واکنش نشان دادند
سردار آسمانی شد و مهمان ارواح طیبه شهیدان گردید و مزد 40 سال مجاهدت مخلصانه و شجاعانه در میدانهای مبارزه با شیاطین و اشرار عالم را گرفت.
او همه عمر خود را به جهاد در راه خدا گذرانید. شهادت پاداش تلاش بیوقفه او در همه این سالیان بود، با رفتن او کار و راه او متوقف نخواهد شد، ولی انتقام سختی در انتظار جنایتکارانی است که دست پلید خود را به خون او آلودند.
پس از خبر شهادت سردار سلیمانی، چهرههای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی با همراهی همه مردم کشور، یا پیامهایی در شبکههای اجتماعی به این جنایت واکنش نشان دادند و هر کدام غم، درد و حس انزجار از قاتلان سردار را با جمله و عبارتی نشان دادند، تعدادی از این دل نوشته ها به شرح زیر است:
بیتردید ملتهای آزاده انتقام این جنایت هولناک را خواهند گرفت!
این ملت، هرگز از خون فرزندان قهرمان خویش نخواهد گذشت.
آمریکا با این اقدام سبعانه، نقطهای بر پایان حیات شرارت بار خود در منطقه گذاشت.
شهادت سردار سلیمانی همه را متاثر کرد
همه با هم در سوگ و خونخواه سیاوش زمانه خود هستیم
ترامپ دیوانه است
برای ایرانی آبادتر، سردار سلیمانی باشیم
سردار سلیمانی نماد حقخواهی مظلومان بود
شهادت سردار، پاداش چهار دهه عزت و افتخار در لباس سبز بسیج بود
ترور سردار سلیمانی جنایتی اسفناک است
و از همه بیشتر، از طرف همه گروه های سنی و اقشار جامعه، این پیام به چشم میخورد: "من قاسم سلیمانی ام".
انتهای پیام/س