نمایاندن شاخصه های «مکتب سلیمانی» و جا افتادن این مکتب، به کارهای خارقالعاده و صرف بودجههای هنگفت و ساماندهی دولتی نیاز نداشت، خود مردم با «جان» پذیرای مکتب سردار «دل» ها شدهاند.
اگرچه در فضائل، خصایص و رشادت های سپهبد شهید سلیمانی، مطالب زیادی گفته و نوشته شده است، اما مدتها زمان لازم است تا کُنه این شخصیت وارسته و خالص شده برای خدای آن گونه که سزاوار است، تبیین شود. تب و تاب مردمی گویای این است که با گذشت دو سال از شهادت «سردار دل ها» حزن و دل تنگی کمتر که نشده هیچ، غلیان بیشتری هم در جان همه ایرانیان و آزادی خواهان غیرایرانی انداخته است.
انگار نمایاندن شاخصههای «مکتب سلیمانی» و جا افتادن این مکتب، به کارهای خارق العاده و صرف بودجههای هنگفت و سامان دهی دولتی نیاز نداشت. خود مردم با «جان» پذیرای مکتب سردار «دل» ها شدهاند.
گزینش کردن از بین مجموعه ویژگی های شهید سلیمانی و صحبت پیرامون آن دشوار است؛ اما یک شاخصه است که پس از شهادت، در گفتار خود شهید هم برجسته تر شد، از سوی مردم مورد توجه جدی تری واقع شده و به دال مرکزی مکتب شهید سلیمانی تبدیل شده است: مرد میدان. حضور در عرصه های نیاز، اقدام به موقع و عمل خالصانه، به مرد میدان شخصیتی فراجناحی و فراملی بخشید.
محبوبیت وطنی فارغ از گرایش های سیاسی و اشتهار و محبوبیت بین آزادی خواهان در سراسر جهان از نتایج منش غبطه آمیز شهید سلیمانی است. اگر فقط بخشی از همین ویژگی محور پیشبرد کارهای جزئی و کلی مسئولان و غیرمسئولان باشد، پیشاپیش نتایج نافع و تحسینبرانگیز عملکردها قابل تصور است.
الگو گرفتن از شهید سلیمانی برای همه لازم و برای مسئولان لازمتر است. او همان جایی را که مشغول بود، «مرکز دنیا» به حساب میآورد و در مناسب ترین زمان و به بهترین نحو کار خودش را انجام می داد. درگیر حاشیه نمیشد و با تمرکز بر متن و عملکردی فوق العاده، حاشیه پردازیها را روانه حاشیه میکرد. شأن کذایی برای خودش قائل نبود، از کمک رسانی در سیل جنوب کشور گرفته تا مشاوره نظامی در خط مقدم جبهههای مقاومت و رسیدگی بی منت و بدون تبلیغات به خانواده شهدا را شخصا انجام می داد. در عین پیشبرد امور کلان و استراتژیهای سنگین نظامی، از جزئی ترین کارهای لازم هم غافل نبود.
به واسطه خدمات خالصانه شهید سلیمانی ورای ایران، بسیاری از آزادیخواهان و مدافعان آزادی و امنیت، حاج قاسم را زودتر و بهتر از ما شناختند. مستندها و فیلمهای زیادی وجود دارد که با شنیدن نام قاسم سلیمانی، اشک در چشمان لبنانیها، سوری ها، عراقیها و ... جمع می شود و بغض صدایشان را گرفته می کند.
شخصیت چندوجهی شهید سلیمانی او را چنان محبوب کرده بود که حتی اشرار نادم هم برای گرفتن اماننامه به سراغش می آمدند و او هم با آغوش باز از تالیف قلوب استقبال میکرد و همه جد و جهدش را صادقانه نثار این روندهای گم شده و مورد نیاز میکرد.
با این که شهید سلیمانی یک فراژنرال نظامی بود و به اقتضای حیطه کاری اش همیشه در رسانهها مطرح نبود و زیاد پشت تریبون نمیرفت، اما مردم داریاش زبانزد خاص و عام بود و هست. کارهای خالصانه او، روح بلندش، بصیرت و زمانشناسی بی مثالش او را فاتح قلبها کرده بود.
تلاش های زیادی صورت گرفت تا با ایجاد دوگانه های ساختگی، نظامیان را نامحبوب و غیرمردمی جا بیندازد، اما شهید سلیمانی، تشییع بینظیرش، مسیر پر رهرو و خاطرخواهی روز افزونش ثابت کرد که کار برای خدا، محبوبیت افزا و عزتآفرین است؛ ثابت کرد که اصلاح رابطه بین خود و خدا، همه روابط دیگر را به بهترین نحو اصلاح میکند؛ ثابت کرد عزت نزد خدا و بندگان خالص شده اوست.