دو سال پیش، سردار حاج قاسم سلیمانی فرمانده ایرانی، قلب مقاومت و منادی وحدت اسلامی پس از سالها مبارزه و جهاد به آرزوی دیرینهاش رسید و در افکار عمومی ایران و جهان تبدیل به «پدیده» شد؛ پدیدهای که فراتر از زمان و مکان خود، اذهان و قلوب آزادگان جهان را در مدار مغناطیس خود قرار داد.
شاید کسی گمان نمیکرد که مردم ایران و مردم بسیاری از ملتهای آزاده جهان از کشورهای عراق و سوریه و لبنان و یمن و افغانستان و فلسطین تا مردمانی در هند و روسیه و آفریقا و... مسحور و مجذوب یک قهرمان واقعی شوند و برای شهادت آن سلیمان که عالمی زیر نگینش امن بود، اشک ریخته و سوگوار شوند.
حاج قاسم و ولایتمداری
اکنون دو سال گذشته است و هیچکسی تردید ندارد چیزی که حاج قاسم را تبدیل به «پدیده» کرد اخلاص، ولایتمداری محض و مردمداری و مردم خواهی او بود. سردار مقاومت در تمام طول حیات با برکت خود ذوب و در مسیر ولایت بود چه آنکه این گزاره در سراسر وصیتنامه و به عبارتی ولایتنامه او مشهود و متبلور است.
شهید سلیمانی در وصیتنامه خود تأکید کرد که «خامنهای عزیز را جان خود و حرمت او را مقدسات بدانید» او حتی در بندهای آغازین وصیتنامهاش، خداوند را به دلیل اعطای فرصت و نعمت ولایتمداری ثنا و سپاس میگوید که «خداوندا! تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنهای عزیز - که جانم فدای جان او باد - قرار دادی.»
«ترور» و «تحریف»؛ دو لبه یک قیچی
اسوه صبر و ولایتمداری و علمدار جبهه مقاومت دو سال پیش به دست آمریکاییهای جنایتکار ترور شد و رئیسجمهور تروریست آمریکا رسماً مسئولیت اقدام ناجوانمردانه خود را برعهده گرفت اما این همه ماجرا نیست. پادوهای قاتلان شهید سلیمانی هم از دو سال پیش در گوشه و کنار دست به کار شدند و ضمن همنوایی و همراهی با ضدانقلاب، تحریف شخصیت حاج قاسم را در پیش گرفتند. ترور و تحریف که در تقابل با گفتمان انقلاب و دکترین مقاومت انقلاب اسلامی بهمثابه دو لبه یک قیچیاند.
هنوز خون آن شهید خشک نشده بود که پادوهای داخلی غرب دوباره سازِ سازش با آمریکا را کوک کردند و با مهندسی ترس در افکار عمومی به مخالفت با «انتقام» پرداختند.
دیماه 98، مردم ایران (از نیروهای مذهبی و غیرمذهبی گرفته تا حتی برخی حامیان فتنه 88 و سلطنتطلبان) و بسیاری از مردم ملتهای آزاده اقدام ترامپ دیوانه را محکوم کرده و بر ضرورت خونخواهی حاج قاسم و انتقام از آمریکا تأکید میکردند.
اما در داخل، برخی چهرههای رادیکال مدعیان اصلاحات (تاجزاده، اصغرزاده، رمضانزاده، تاجرنیا، آرمین، حجاریان و...) با صدور بیانیهای اعلام کردند که اگر انتقام بگیریم جنگ میشود!
موضعگیری و پادویی عملههای دشمن به همینجا ختم نشد؛ تا جاییکه گفتند نهتنها انتقام نگیریم بلکه دست صلح و دوستی هم دراز کنیم! شهابالدین بیمقدار، نماینده اصلاحطلب مجلس دهم چند روز پس از شهادت حاج قاسم طی مصاحبهای واقعاً بیمقدار در پاسخ به اینکه بهترین واکنش به جنایت آمریکا چیست، گفت: «پیشنهاد من، خویشتنداری و مذاکره بین ایران و آمریکا است!» و «امیدوارم جنگی بین ایران و آمریکا رخ ندهد. زیرا پیروزی در برابر آمریکا و همپیمانانش سخت است.»
در نمونه دیگری میتوان به اظهارات فائزه هاشمی، فعال سیاسی اصلاحطلب و دختر مرحوم هاشمی رفسنجانی اشاره کرد که در اولین سالگرد شهادت حاج قاسم (دیماه 99) طی مصاحبهای اقدامات سردار دلها را زیر سؤال میبرد و میگوید: «بابا مخالف رفتن حاج قاسم به سوریه بود، نتیجه عملکرد آقای سلیمانی و ما بهعنوان مقاومت چه شد؟ چه گرهی از مشکلات کشور ما را باز کرد؟ چه مسیری را برای توسعه بازکرده است؟ ما کجا میتوانیم افتخار کنیم که مقاومت کردیم و حالا به این رسیدیم و توانستیم توسعه را در اقتصاد، سیاست، آزادی، سیاست خارجی و... بهپیش ببریم... و میبینیم که چقدر بابا آیندهنگری قوی داشت آن موقع که همه را تب یکچیزی میگیرد ایشان درایتش این بود که توصیه کرد نرو و به نظر من خیلی هم درست بود!»
همین پادوهای قاتلان شهید بودند که پس از مدتی، دوگانه «دیپلماسی و میدان» را در مصاحبه ظریف کارسازی کردند و بیآنکه خود او بداند فایل صوتیاش را در اردیبهشتماه امسال و قبل از انتخابات ریاست جمهوری 1400 منتشر کردند تا به خیال خام خود برای دوگانه سازی انتخاباتی «جنگ و صلح» پوشه و توشهای سیاسی بسازند.
حالا و همزمان با ایام دومین سالگرد شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی، عدهای که خوارج زمانهاند بازهم ناباورانه دستبهکار شدهاند تا با تحریف شخصیت سردار دلها، خروجی سیاسی بگیرند!
عملههای غرب این روزها در تلاشاند تا با رفتار قبیلهای و باندی و مصادره به مطلوب کردن سردار حاج قاسم سلیمانی، «ولایتمداری» و ایستادگی شهید در برابر استکبار را سانسور کرده و همچنین از گزاره «مقاومت در برابر دشمن» اعتبارزدایی کنند. آنها در تحریف شخصیت حاج قاسم پا را فراتر گذاشته و او را «اعتدالی»، «حامی برجام»، «اصلاحطلب» و «موافق روحانی و ظریف» معرفی میکنند!
روزنامه شرق دو روز پیش در مطلبی نوشت: «سردار سلیمانی سالها در کنار همه شخصیتهای بلندپایه ماند؛ از مرحوم هاشمیرفسنجانی گرفته تا علی لاریجانی و اسحاق جهانگیری بود و همیشه نیز از برجام و وزیر خارجه دولت حسن روحانی حمایت کرد...حمایتهای سردار سلیمانی از اقدامات سیاست خارجی حسن روحانی و محمدجواد ظریف، نشان میداد که او به مسائل خارج از مرزها نگاهی سیاسی و جناحی ندارد».
شخصیت شهید به حدی رسید که روزنامه زنجیرهای اعتماد اول دیماه جاری در مطلبی گروههای مقاومت در عراق (به فرماندهی حاج قاسم) را پیادهنظام آمریکا دانست و نوشت: «در جنگ با داعش، نیروهای تحت امر شهید سلیمانی در عمل نیروی پیاده یک ائتلاف بزرگ بودند که بمباران هوایی آن را ارتش امریکا و متحدانش بر عهده داشتند»
از برخورد صمیمی حاج قاسم احساس کردم از مواضع من راضی است!
نمونه جالب دیگر ادبیات یکی از فعالان سیاسی اصلاحطلب، حاکی از بیبصیرتی او برای تحریف شخصیت حاج قاسم سلیمانی است.
علی مطهری، نماینده عضو فراکسیون مجلس دهم چند روز پیش در مصاحبه با روزنامه اعتماد به بیان خاطراتی از حاج قاسم سلیمانی پرداخته وی میگوید: «من سالها پیش در منزل محسن رضایی ایشان را دیدم که برخوردی بسیار صمیمی با من داشت و جملهای گفت که احساس کردم از مواضع من راضی است. حال آن جمله در خاطر من نیست. من در یکی از نمازهای جمعه ایشان را دیدم که با من بسیار صمیمی برخورد کردند و حتی کلمه علیآقا را به کار میبرد و میگفت علیآقا چطوری؟! ... بههیچوجه در شخصیت ایشان تندروی وجود نداشت و برخی تنها گمان میکنند که حاج قاسم سلیمانی مثل خود آنها بود.»
مطهری در بخش دیگری از این مصاحبه با عینک سیاسی سعی میکند حاج قاسم را مصادره به مطلوب کند وی میگوید: «در حوادث سال 88 به دلیل مواضع معتدلی که ایشان [سردار سلیمانی] داشتند، برخی از همقطاران حاج قاسم او را تحت فشار قرار دادند ولی آن تندروی و آن افراطها در وجود ایشان نبود.»
مواضع حاج قاسم در قبال فتنه 88
در خصوص این بخش از اظهارات مطهری که این روزها در رسانههای مدعیان اصلاحات مابهازا دارد بایستی برخی مواضع سردار شهید سلیمانی را مرور کرد تا شاید دست جریان تحریف رو شده و ساحت مقدس شهید بیش از این آماج نیرنگ و جفای این جریان قرار نگیرد.
لازم به یادآوری است که سردار سلیمانی ازجمله چهرههایی بود که صراحتاً در قبال فتنه 88 موضعگیری کرد. حاج قاسم بعدها در ۲۲ بهمن ۹۶ در جمع مردم کرمان گفت: «در سال ۸۸ و در فتنه اخیر (دی 96) ضدانقلاب برای براندازی وارد شدند و موجسواری میکردند و این ملت ایران بود که وارد صحنه شد و بینی دشمن را به خاک مالید.»
در نمونه دیگری میتوان به اظهارات سردار محمدعلی جعفری فرمانده سابق کل سپاه اشاره کرد که چندی پیش با ذکر خاطرهای از حاج قاسم گفت: «در سال ۸۸ وقتیکه فتنه گستردهتر و عمیقتر و خطرناکتر شد، باوجوداینکه مأموریتهای سردار سلیمانی از سال ۸۵ در منطقه خیلی بیشتر شده بود، در ایام فتنه هرگاه میآمد ایران خیالش راحت نبود و خاطرم هست در قرارگاه ثارالله حضور پیدا میکرد و دغدغه داشت و تلاش میکرد ماجرا را آرام کند و حتی بارها به من گفت که آمادگی هر نوع مأموریتی را دارم. البته نیازی به نقشآفرینی او در صحنه نبود، اما بیشتر نقش سیاسی و دیپلماسی داخلی را بهخوبی انجام میداد؛ اما بهشدت ناراحت و عصبانی از کلیت این حرکت و حامیان فتنه ۸۸ بود.»
از سوی دیگر یکی از شعارهای اصلی فتنهگران در سال 88، شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران»! بود؛ شعاری بیپایه و اساس که سران و لیدرهای فتنه 88 هیچگاه نسبت به آن اعتراض نکردند.
حاج قاسم در روزهای پایانی سال ۹۴ در دیدار با هیئت حماس با اشاره به شعار انحرافی فتنهگران در سال ۸۸ با عنوان «نه غزه نه لبنان؛ فقط فلات ایران» و «نه غزه نه لبنان؛ جانم فدای ایران» گفته بود: «در ایران، زمانی که مسئله، فلسطین باشد، همه انقلابی هستند، همگان فلسطین را دوست دارند. فلسطین حتی در داخل ایران هم (موضوعی) اساسی است. چند سال پیش شعار «نه غزه نه لبنان؛ جانم فدای ایران» را سر دادند؛ از شما میپرسم اینها اکنون کجا هستند. ما این را در قاموس سیاسی خود ثبت کردیم. کسانی که هرگونه شعاری در مخالفت با حمایت ما از فلسطین سر دهند در هیچ پست سیاسی نخواهند بود و در رأس تصمیمگیرندگان کلان کشور جای نخواهند داشت. کجا ممکن است چنین چیزی اتفاق بیفتد؟.»
نکته قابلتأمل آنکه فتنهگرانی که در عاشورای 88 به ساحت امام حسین و اهلبیت(ع) توهین کردند و سران فتنه که آنها را «ملت خداجو» نامیدند سعی دارند شهید سلیمانی که تاروپودش با امام حسین(ع) تنیده بود و «ما ملت امام حسینیم» را فریاد میزد، مصادره به مطلوب کنند!
فتنه ۷۸ و نامه حاج قاسم به رئیس دولت اصلاحات
در خصوص فتنههای دیگری که در گذشته از سوی برخی اصلاحطلبان رادیکال کلید زده شد هم مواضع حاج قاسم همین مواضع انقلابی بود که مرور آن خالی از لطف نیست. در وقایع فتنه کوی دانشگاه (سال 78) که در دولت اصلاحات بهعنوان یک پروژه رخ داد، 24 نفر از فرماندهان سپاه به رئیسجمهور وقت نامه نوشتند.
نامهای که بعدها سردار محمدعلی جعفری فرمانده سابق کل سپاه به آن اشاره کرد و گفت: «نامه را حاج قاسم خودش تهیه کرد، ایشان فقط امضاکننده نامه نبود، بلکه نگارنده نامه بود و نقش اصلی و محوری را در تنظیم این نامه و گرفتن امضا از فرماندهان داشت که در پی آن دو جلسه هم با رئیسجمهور وقت داشتیم که روح اصلی نامه هم تهدید بود که اگر توجه نکنید ما طور دیگری برخورد میکنیم».
حاج قاسم و هشدار نسبت به برجام
یکی دیگر از محورهای رسانهای پادوهای غرب این است که شهید سلیمانی را حامی برجام جا بزنند. گرچه روزنامه شرق دو روز پیش مدعی «حمایتهای سردار سلیمانی از اقدامات سیاست خارجی حسن روحانی و محمدجواد ظریف» شد و نوشت که شهید سلیمانی «همیشه نیز از برجام و وزیر خارجه دولت حسن روحانی حمایت کرد.» اما واقعیت چیز دیگری است.
حاج قاسم سلیمانی در اسفند ۹۷ – زمانی که دولت تدبیر وامید تمام هموغم خود را معطوف احیای برجام و سازش در برابر غرب کرده بود- نسبت به برجام ۲ و ۳ و درواقع برجام موشکی و منطقهای هشدار داد و تأکید کرد: «برای دشمن، این برجام، سهضلعی است نه یک ضلعی. اوباما فکر میکرد بهمرورزمان به دو ضلع دیگر میرسد، اما آدم عجولی که آمده (ترامپ)، اصرار دارد بهسرعت برسد و تصورش این بود که میرسد. اینکه اصرار میکنند بر برجام ۲ در منطقه، برای این است که میخواهند این تحرکی را که از ایران اسلامی به جهان اسلام روح و جان داده، این خونی را که در عالم اسلامی جریان پیدا کرده، بخشکانند. اگر العیاذبالله ما رفتیم و در برجام ۲ شرکت کردیم، به همین تمام میشود؟ نه، برجام اصلی در داخل ایران است. تلاش آنها به اینجا منتهی نخواهد شد و برجام ۳ هم خواهند داشت، چون دشمنان معتقدند که چشمه باید خشکانده شود و این چشمه، ایران است».
در نمونه دیگری میتوان به اظهارات حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه کشورمان که پیشازاین معاون سابق عربی و آفریقای وزارت خارجه بود اشاره کرد. وی چندی پیش در گفتوگویی با اشاره به تماس تلفنی حاج قاسم با وی تصریح کرد: «فردای روزی که تصاویری از قدم زدن ظریف با جان کری منتشر شده بود، حاج قاسم با من تماس گرفت و در آن تماس، کمک تسلیحاتی و ارتباط مستقیم آمریکاییها با داعش را گوشزد کرده و گفته بود این پیام به آقای ظریف منتقل شود».
کوچه دادن به دشمن، بدترین نوع خیانت است
سردار سلیمانی در مهرماه 85 در یادواره شهدای ملایر میگوید: «اگر درباره آمریکا یک عده آمدند گفتند دشمن نیست اشتباه میکنید و بد فهمید. شناخت از دشمن یک امر سیاسی نیست یک امر تحقیقی و تجربی است... اگر صاحبمنصبانی آدرس غلط دادند و در جامعه دوصدایی در مقابل دشمن درست کردند، مرتکب خیانت شدهاند. کوچه دادن به دشمن، بدترین نوع خیانت است. ترویج فهم غلط از دشمن، حساسیت جامعه را از بین بردن و سرد کردن، در درون آن تفرقه درست کردن، خیانت است.»
هشدار رهبری به تحریفگران شخصیت حاج قاسم
بامداد 18 دی 98، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در انتقام از ترور ناجوانمردانه سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی و یارانش با حملات سنگین موشکی، پایگاه آمریکایی عینالاسد را درهم کوبید.
رهبر معظم انقلاب هم صبح همان روز در دیدار هزاران نفر از مردم قم، حملات موشکی به دو پایگاه آمریکا در عراق را یک سیلی خواندند و با تأکید بر اینکه مقابله اصلی باید در جهت پایان دادن به حضور فسادبرانگیز و ویرانگر آمریکا در منطقه باشد، فرمودند: «بحث انتقام بحث دیگری است، دیشب یک سیلی به آنها زده شد اما در مقام مقابله، این اقدامات نظامی به این شکل کفایت نمیکند بلکه باید حضور فسادبرانگیز آمریکا در منطقه تمام شود.»
معظمله در بخش دیگری از بیاناتشان فرمودند: «ویژگی مهم حاج قاسم این بود که در مسائل داخلی اهل حزب و جناح و اینگونه تقسیمبندیها نبود اما بشدت انقلابی و پایبند به خط نورانی و مبارک امام بود و انقلاب و انقلابیگری، خط قرمز جدی او بود. حاج قاسم واقعاً ذوب در انقلاب بود و برخی سعی نکنند که این واقعیتها را کمرنگ کنند..»