به گزارش "ورزش سه"، ظاهرا روشی که مربیان کرواتی همچون برانکو در پرسپولیس و اسکوچیچ در تیم ملی در استفاده از یک ترکیب ثابت در پیش گرفته و به موفقیتهایی نیز با آن رسیدهاند، ظاهرا امسال در لیگ برتر و در بین مدعیان اصلی آن چندان طرفدار ندارد.
نگاهی به میزان تغییرات در ترکیب اصلی تیمهایی چون استقلال، سپاهان و حتی پرسپولیس نشان میدهد که مربیان این تیمها چندان از فرمول برانکو در لیگ برتر که با آن جواب نیز گرفت تبعیت نمیکنند. حتی در مورد یحیی گلمحمدی نیز که به نوعی دنبالهدار برانکو در پرسپولیس بوده نیز این ادعا تا حدودی صدق میکند و این مربی نسبت به فصل قبل، زودتر تن به تغییر میدهد. حتی در مقطعی از فصل او به تغییر سیستم هم روی آورد و البته زود از آن دست کشید.
در مورد استقلال، تغییرات علاوه بر ترکیب اصلی به انتخاب سیستم برای هر بازی نیز سرایت کرده و ظاهرا باید پذیرفت که مجیدی اعتقادی به اینکه بهترین تمرین «مسابقه» است ندارد. برعکس برانکو و یا اخیرا اسکوچیچ که اعتقاد دارند استفاده از یک ترکیب ثابت تا حد امکان، علاوه بر ایجاد هماهنگی بیشتر، باعث زودتر برطرف شدن نقاط ضعف هم میشود و از طرفی انعطافپذیری تاکتیکی در جریان یک بازی را افزایش میدهد. برانکو با همین روش توانست در شرایط بغرنجی همچون بسته شدن پنجرههای نقل و انتقالاتی به فینال آسیا نیز برسد. جدا از آن فصل، برانکو معمولا تیمش را در ذهن خود با پانزده بازیکن میبست و زیاد روی بازیکنان دیگر روی کاغذ اعتنایی نشان نمیداد.
سپاهان نیز علیرغم اینکه همچون استقلال دست به خرید بازیکنان زیاد در ابتدای فصل نزد، اما مشخص است که نویدکیا تقریبا بر روی تمامی بازیکنان لیست خود حساب باز کرده و به همین دلیل هم میزان تغییرات این تیم زیاد جلوه میکند. در مورد استقلال خریدهای زیاد در ابتدای فصل ظاهرا در راستای همان دیدگاه مجیدی به انجام تغییرات مداوم بوده است. با این حال این تغییرات و دست بردن به ترکیب برنده که این اواخر شدت آن از سوی مجیدی کمتر شده، میتواند در مواقعی هم به زیان استقلال تمام شود. از طرفی عادت به انجام تغییرات باعث شده که تعویضهای مجیدی در جریان بازیها چندان سیستماتیک و کاربردی نباشد و همین میشود که یک بار برای حفظ نتیجه چشمی به میدان میآید و زمانی همچون بازی با آلومینیوم آرش رضاوند. این همان زیانی است که انتخابهای زیاد یک سرمربی باعث میشود که در بزنگاههایی نتواند تصمیم درست را بگیرد و یا فریب پیشفرضهایی را بخورد که با واقعیت بازی آیندهاش همخوانی نداشته باشد.
تشخیص اینکه برای هر بازی چه ترکیبی بهتر است و یا چه سیستمی، برای یک مریی کار دشواری است و از آن سختتر، توان اجرای آن و اینکه تیم حتی با تغییرات مداوم بتواند کیفیتش را حفظ کند. ضمن اینکه فاصله فنی تیمهای لیگ ایران و یا سبک بازیها و شاخصههای فنی هر تیم آنقدر با یکدیگر زیاد نیست که مزایای استفاده از ترکیب ثابت و یا بستن تیم با بازیکنان کمتر را فدای اعمال تغییرات برای غافلگیر کردن حریفان کرد.
یک مربی اگر یازده بازیکن را درست انتخاب کند و در جای درست قرارشان دهد، مسیر زیادی از رساندن تیمش به یک بلوغ تاکتیکی را پیموده. بازیکنان در کنار هم به درک بهتری از بازی هم رسیده و هماهنگتر میشوند و از آن طرف مربیان در تمرینات فرصت بیشتری برای ریکاوری خواهند داشت و به زمان کمتری برای تمرینات تاکتیکی نیاز خواهند داشت. چه بسا این شرایط برای لیگ ایران با امکانات و زمانبندی خاصش بهتر جواب دهد.
حجت شفیعی