اخیرا برخی مسئولان کشور با شکایت از وضعیت کشور در صدر اخبار قرار گرفتند. شکایت آقای قالیباف از حکمرانی در کشور (قالیباف: مشکل کشور پول نیست، نبود حکمرانی صحیح است-16 دی 1400) حکایتی است که تمام شهروندان با تمام وجود آنرا لمس کرده اند و نیاز به هیچ اثباتی ندارد.
وضعیت نابسامان اقتصادی کشور به تنهایی اثبات فقدان تدبیر لازم در حکمرانی کشور است. سالهاست که پیشرفت کشور و سعادت شهروندان قربانی حکمرانی ناصحیحی است که آقای قالیباف از آن شکایت دارد فارغ از اینکه نقش خودشان در این حکمرانی چقدر بوده است.تناقضات، تاییدات و تکذیبات، عدم شفافیت در اقدامات دستگاه های حکومتی، بیکاری و تورم مزمن تنها گوشه ای از حکمرانی ناصحیحی است که مردم هر روز تجربه می کنند.
پدیده شکایت از حکمرانی توسط حکمرانان پدیده جدیدی است که تلاش در همراهی با مردم در نارضایتی ها دارد ولی خود ریشه در ضعف عمیق مدیریتی کشور دارد. مدیران ضعیف هنگامی که از یافتن راه حلها عاجز می مانند و توان هماهنگی تمام اموری که تضمین کننده موفقیت خودشان و مجموعه تحت مدیریتشان است ندارند انگشت اتهام به سمت دیگران بلند می کنند و شکست ها و ناکامیابی هایشان را به هر علتی، بجز ناتوانی تخصصی و مدیریتی خود نسبت می دهند.
مدیران خبره و مسئولیت پذیر برای شکست و ناتوانی اشان عذر و بهانه نمی آورند. شکایت آقای قالیباف بخشی از مسئولیت ناپذیری مدیران عالی کشور است. اگر آقای قالیباف بعنوان نماینده مردم و با اختیارات گسترده قانون گذاری، حکمرانی ناصحیح در کشور را علت العلل مشکلات یافته اند باید پرسید در جایگاه قانونگذار چه قانونی وضع کرده اید که حکمرانی مسئولین دائما مورد ارزیابی قرار بگیرد و کسانی که با حکمرانی ناصحیح موجبات این مشکلات در کشور شده اند برکنار یا بدست قانون سپرده شوند. نمی توان در جمع حکمرانان بود و از حکمرانی ناصحیح گله مندبود. نمی توان از مزایای شغلی قبول مسئولیت استفاده کرد ولی موقع عمل کردن گناه را به گردن دیگران انداخت و ضعف مدیریتی و تخصصی خود و دیگر حکمرانان را با کلی گوییهای شعار گونه مخفی کرد.
شما به مجلس رفته اید که راهگشا باشید شکوه و شکایت را همه می دانند و سختی های حکمرانی نا صحیح را با گوشت و پوست و استخوان خود حس کرده اند. نیازی به یاد آوری نیست، نیاز به علم و تخصصی است که حکمرانان مسئول را به حکمرانی صحیح رهنمون باشد.