به گزارش گروه وب گردی خبرگزاری صدا و سيما، اگر در هر زمینهرقابتی به قدر کافی کار کرده باشید احتمالاً با گرگی در لباس میش مواجه شدهاید. گرگ در لباس میش تصویر قدرتمندی است. چوپان همیشه مراقب گلهاش است تا از آنها در برابر خطر محافظت کند. او هر درندهای را که سعی کند به گله راه پیدا کند وادار به فرار میکند، اما یک گرگ باهوش در لباس مبدلِ میش میتواند دزدکی از کنار چوپان عبور کند و وارد گله شود.
داستان ما صرفاً یک داستان تکراری نیست، هشداری است برای همه ما که مراقب گرگهای کمین کرده در لباس میش باشیم. این گرگهای بهظاهر بیگناه و معصوم انگیزههای پنهانی دارند و از روش های مختلف برای استتار مقاصدشان استفاده میکنند.
فردی که با شما مهربان است، اما در غیاب شما زیرآبتان را میزند نمونهای از یک گرگ در لباس میش است. گرگ در لباس میش ایدههای شما را قاپ زده و برای گرفتن ترفیع آنها را به نام خودش به کارفرما معرفی میکند. این گرگها همیشه دیگران را قربانی اهداف خودشان میکنند.
پوشیدن لباس مبدل مزایای خودش را دارد
این گرگها دست از دستکاری دیگران برنمیدارند تا اینکه چیزی عایدشان شود. پنهان کردن مقاصد به گرگها شانس دستکاری دیگران برای پیشبرد برنامهی خودشان را میدهد. آنها خوب میدانند هدفشان محبوب همگان نیست یا اگر میخواستند بدون پنهانکاری کارشان را انجام دهند دردسرساز میشد. پس اگر نقش بازی کنند با دخالت کمتری به خواستهشان میرسند. تا وقتی که اطرافیان بخواهند متوجه انگیزههای واقعی گرگ شوند او به خواستههایش رسیده است.
نشانههای کسی که گرگ در لباس میش است
آنها برای به دست گرفتن قدرت زندگی میکنند نه قدرت بخشیدن به دیگران. گرگ از دیگران بهعنوان نردبانی برای رسیدن به خواستههایش استفاده میکند و اهمیتی نمیدهد چه اتفاقی برای دیگران میافتد. مثلاً در محیط کار، کاری میکند که شما حین ارائه بد به نظر برسید تا بتواند خودش را مقابل رئیس عالی جلوه دهد.
گرگها شاید در ظاهر مهربان باشند، اما دندانهایشان را به شما نشان خواهند داد. اگر قرار بود گرگها هویت واقعیشان را فاش کنند، هیچکس به آنها نزدیک نمیشد. آنها شخصیت دوستانه و مهربانی به خود میگیرند، اما نمیتوانند همیشه این شخصیت نمایشی را حفظ کنند و درنهایت تمایلات تهاجمیشان را آشکار میکنند. یک شخص ثروتمند که دوست دارد قانونشکنی کند برای اثبات مهربانی و ملاحظهاش به دیگران کمکهای خیرخواهانهی قابلتوجهی میکند. این کمکها تاحدزیادی او را از دردسر در امان نگه میدارد، اما روزی که کسی دستش را رو کند، برای خفه کردن انتقادها اعتبار آن فرد را نابود میکند.
گرگها برای رسیدن به خواستهشان دیگران را از طریق احساسات دستکاری میکنند. آنها پی به خواسته و نیاز شما برده و آن را برآورده میکنند تا شما را ساکت و مطیع خود نگه دارند. تصور کنید رئیس شما یک گرگ در لباس میش است و شما میخواهید از او مرخصی بگیرید. او ممکن است برای سوءاستفاده از این موقعیت، احساس ناامنی و گناه را در شما بیدار کند تا کاری کند از مرخصی صرفنظر کنید یا از روزهای آن کم کنید.
یک گرگ اول شما را مجذوب خود میکند. گرگها متخصص دستکاری آدمهای اطرافشان هستند. آنها طوری وانمود میکنند که به هرکاری که انجام میدهید علاقهمند هستند و برداشت شما این است که آنها واقعاً به شما اهمیت میدهند. پس از رساندن شما به جای مدنظرشان، فقط به دام افتادنتان را تماشا میکنند. همکاری را تصور کنید که در آغاز با شما دوستی میکند، اما در نهایت مسئولیت سختی را به دوش شما میاندازد. وقتی دستوپا زدن و خستگی شما را میبیند برای اینکه بیشتر جذب او شوید وارد میدان شده و با کمک کردن به شما شگفتزدهتان میکند. سپس دوباره به نقش اصلی خودش بازمیگردد.
داستانهای آنها پر از جای خالیست. انتقاد کردن و توضیح خواستن از یک گرگ مطمئنترین راه خراب کردن حال اوست. وقتی چنین شخصی تلاش میکند داستانی ارائه کند، داستانش با عقل جور درنمیآید، چون ساختگی است.
نحوهی شناسایی یک گرگ
حقایق را بشناسید تا بتوانید دروغ و حقهبازی را تشخیص بدهید
درباره این افراد مطالعه کنید و شخصیتشان را بشناسید تا درصورت مواجهه با آنها در محیط کار یا روابط شخصی آسیب نبینید. این افراد را با مشکلات فرضی روبهرو کنید و نظارهگر واکنش آنها باشید. یک متقاضی کار شاید به شما بگوید همیشه مثبتاندیش و علاقهمند به کار گروهی است. این تعریفی است که هر کارفرمایی دوستدار شنیدن آن است. حین مصاحبه از متقاضیان بخواهید برای حل یک مسئله بهصورت گروهی کار کنند تا واکنش آنها را در این موقعیت بسنجید. در عمل ممکن است آن متقاضیِ «مثبتاندیش و علاقهمند به کار گروهی» برعکس منفینگر و سلطهجو ازآبدرآید. اینجاست که گرگ را میتوان شناسایی کرد.
گرگ به شما چیزی میگوید که در نهایت به نفع خودش است. برای اثبات یا رد گفتههای یک فرد از شواهد استفاده کنید و ببینید چه اتفاقی خواهد افتاد. این احتمال وجود دارد که اگر جانب آنها را نگه دارید مثل بهترین دوستتان با شما رفتار کنند، اما اگر جز این باشد، پرخاشگر خواهند شد.
شناسایی یک گرگ بالقوه بهویژه اگر شما یکی از گوسفندان باشید، شما را با چالشهایی مواجه خواهد کرد. اگر حس ششم به شما میگوید گرگی میان گله گوسفندان کمین کرده است هوشیار باشید و چارهای بیاندیشید.
هرقدر بیشتر سوال بپرسید بهتر است. سوال پرسیدن برای کشف حقیقت هیچ اشکالی ندارد. امنیت همه اعضای گروه در خطر است. ازآنجاکه گرگها معمولاً داستانسرایی میکنند، هرجا که احساس کردید داستانهایشان فاقد جزئیات است از آنها انتقاد کنید و توضیح بخواهید.
وقتی عقیدهشان را ابراز میکنند بپرسید: «چرا اینطور فکر میکنی؟» یا «از کجا میدونی اینطوریه؟» اینجاست که آنها به مشکل برمیخورند، چون برای دروغ گفتن اطلاعات کافی ندارند.
ازآنجاکه گرگها همیشه چیزی را وانمود میکنند که نیستند، معمولاً برای گفتههایشان دلیل روشنِ فکرشدهای ندارند. در بحثها، ریشه یک مسئله را درک نمیکنند.
آنها ممکن است چیزی را به شما بگویند که فکر میکنند شما مایل به شنیدن آن هستید، اما اگر برای اطلاعات بیشتر آنها را تحت فشار قرار دهید چیزی برای افزودن ندارند. دانش آنها سطحی است. هرقدر آنها را به بحث کردن ترغیب کنید فرقی نمیکند، چون آنها قادر به ادامه گفتگو دربارهی موضوع نیستند.
گرگها همه جا هستند
هرقدر بخواهیم باور کنیم همه انسانهای پیرامون ما نیت خیر دارند، اما همیشه اینطور نیست. برخی افراد فقط برای منفعت خود قدم برمیدارند و اهمیتی نمیدهند به چه فرد یا افرادی در این راه صدمه میزنند. این گرگها همه جا هستند و نمیتوان از شر آنها خلاص شد. فقط باید توانایی شناسایی آنها را داشته باشید تا در دامشان گرفتار نشوید.
منبع: lifehack