به گزارش اقتصادنیوز به نقل از قرن نو، بعد از انتخابات ریاست جمهوری دیگر خبری از رئیس و اعضای دولت قبل نشد و همگی «سکوت» پیشه کردهاند.
گویا این سکوت، یک رویه معمول در عرف سیاستورزی است که مسئولانی که دوره خود را طی کردهاند تا مدتی در محافل حضور پیدا نمیکنند و هیچ گفتوگویی انجام نمیدهند و نظری درباره عملکرد مسئولان جدید نمیدهند.اما به مرور زمان قفل سکوت شکسته شده و کم کم انتقادات آغاز شده است.
اخیراً معاون اول دولت تدبیر وامید پس از سکوتی بلند مدت، در مراسم سالگرد مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی سخنرانی کرد ، سخنرانی که به دنبال خود کنکاش رسانهها را به دنبال داشت .
بدون شک، اسحاق جهانگیری را میتوان یکی از اصلیترین مهرههای جریان اصلاحات در دولت روحانی به حساب آورد. او هشت سال معاون اول بود و در این مدت با انتقادات و توصیههای بسیاری از سوی جریان سیاسی متبوع خود مواجه شد. از جمله این انتقادات رویکرد روحانی نسبت به جایگاه معاون اولی و کاهش اختیارات این حوزه بود.
درآن زمان اصلاحطلبان تأکید داشتند که او از ظرفیت فرماندهی اقتصادی خوبی برخورددار است، موضوعی که رئیس جمهور وقت به آن توجهی نداشت. بعد از آن، اصلاح طلبان تأکید داشتند که جهانگیری بایستی از دولت روحانی خارج شده و ظرفیت خود را برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ حفظ کند، اما جهانگیری پای روحانیایستاد. البته هزینه این همراهی نیز به پایش نوشته شد.
از نگاه مردم او شریک ناکارآمدیهای دولت روحانی و سیاست هایش محسوب میشد و همه تبعات اقتصادی ناشی از ارز 4200 را مربوط به تصمیم او می دانستند تا جایی که این ارز به ارز جهانگیری معروف شد . به این ترتیب او نتوانست در انتخابات نظر بدنه اجتماعی اصلاحطلبان را جلب کند.
معاون اول روحانی در انتخابات رد صلاحیت شد، اگرچه دلیل آن اعلام نشد و حتی پیگیری خاصی هم برای تائید او از سمت اصلاح طلبان صورت نگرفت، اما جهانگیری این شانس را پیدا کرد که همچنان از نگاه عدهای به عنوان یک ظرفیت محسوب شود.
در طی سالهای گذشته ، محدودیتها در بررسی صلاحیت ها، گذر زمان، موضعگیریها و حتی ناکارآمدی ها در میان اصلاحطلبان، موجب شد تا رغبت بدنه اجتماعی نسبت به برخی از بزرگان اصلاحطلب کاهش بسیار داشته باشد. همین نگاه سبب شده تا این تصور ایجاد شود که شاید بتوان با استفاده از جهانگیری این رویکرد را تغییر داد.
هرچند که برخی سیاسیون و تحلیلگران در جبهه اصلاحطلبی این گمانه را جدی نگرفته و معتقد بودند که چنین ظرفیتی در جهانگیری وجود ندارد.
ازجمله علیمحمد نمازی، فعال سیاسی اصلاحطلب بر این باور است که جهانگیری در آستانه بازنشستگی سیاسی است و سیدمصطفی هاشمیطبا از فعالان اصلاح طلب نیز ظرفیت جهانگیری را قابل توجه ندانسته و تأکید کرد که او نمیتواند نقشی مهم و محوری در جریان اصلاحات ایفا کند.
اما از نگاه برخی دیگر از تحلیلگران سیاسی سخنان اخیر جهانگیری و درخواست او از شورای نگهبان برای روشن ساختن دلایل رد صلاحیتش نشان میدهد که او همچنان خواستار باقی ماندن در ساختار سیاسی است.
وی تلاش میکند تا برای جلب افکار عمومی از روش لاریجانی استفاده کند از این رو در سخنرانی خود در مراسم سالگرد ارتحال آیت الله هاشمی رفسنجانی با اشاره به اینکه «سیاست سکوت را اینجا متوقف کردم»، گفت: سال ۹۶ در انتخابات ثبت نام کردم و تأیید صلاحیت شدم و سال ۱۴۰۰ همین شورای نگهبان، من را رد صلاحیت کرد. قبل از جلسه سران قوا با یکی از مسئولین امنیتی کشور جلسه داشتم و گفتم از نظر اقتصادی، اخلاقی و توان مدیریتی پرونده من روشن است و هیچ دغدغهای ندارم؛ در این جلسه هم هیچ کس نخواهد فهمید که چنین اتفاقی برای من افتاده و با قدرت کارهای خود را دنبال میکنم؛ ولی این کارها به ضرر کشور و شورای نگهبان است. همان موقع مصاحبه کردم و گفتم هر دلیلی که به شما دادهاند را شما منتشر کنید و هنوز بر همان نظر هستم.
در میان اصلاح طلبان این کارگزارن هستند که بیشتر بر گزینش جهانگیری اصرار میکنند. مدتها پیش جهانگیری از ریاست شورای مرکزی حزب کارگزاران استعفا داد و عضویت خود در شورای مرکزی را به شرایط بعدی موکول کرد، اما به گفته محمد عطریانفر عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران اما همچنان به وابستگی حزبی خود قائل است.
وی همچنین با اشاره به بازگشت جهانگیری به سیاست افزود: در کنگره بعدی که احتمالاً ابتدای سال آینده برگزار خواهد شد، از «اسحاق جهانگیری» دعوت خواهیم کرد تا اگر تمایل داشت به شورای مرکزی برگردد.
اصلاح طلبان جهانگیری را به قول خودشان شناسنامه دار اصلاحات میدانند و دوست دارند که اگر بنایی هم برای ابراز وجود در مقابل دولت و مجلس داشته باشند، جهانگیری را مطرح کنند تا بهره سیاسیشان هم برای احیای جریان اصلاحات ببرند. باید دید جهانگیری فرصت بازگشت دوباره به سیاست را خواهد یافت یا ....