به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس، در طول جنگ کنونی در یمن که نزدیک به هفت سال از آغاز آن میگذرد، بارها گزارشهای متعددی از حضور و نقش رژیم صهیونیستی در پشت امارات در مناطق استراتژیک یمن منتشر و در خصوص این حضور و نقش آفرینی هشدار داده شده است و بارها اعلام شده که امارات دقیقا از شیوهها و راهبردهای رژیم صهیونیستی برای اشغال فلسطین در مناطق راهبردی یمن الگوبرداری میکند و رسما جا پای تل آویو میگذارد.
پایگاه خبری «انصارالله» یمن با انتشار یادداشتی با این محور به قلم «عبد الرحمن مراد» نوشت که امارات و رژیم صهیونیستی دو روی یک سکه و دارای یک هدف واحد هستند و به عبارتی یک رژیم و نهاد واحد به شمار میآیند و تلآویو با نقاب یک کشور عربی تلاش میکند مدبیرت و کنترل امور در منطقه را به دست گیرد.
در مقدمه این یادداشت آمده است: «دیگر تمایز قائل شدن بین امارات و اسرائیل بسیار احمقانه شده است، زیرا آنها یک رژیم هستند و وظایف یکسانی را انجام میدهند. آنچه را که اسرائیل نمیتواند انجام دهد، امارات اجرا میکند، و آنچه امارات نمیتواند انجام دهد، اسرائیل اجرا میکند. پس از آنکه، اسرائیل از طریق شرکتهای خود برای تبدیل دبی به مرکزیت اقتصادی در خاورمیانه، پروژه غربیسازی صحرای شبه جزیره عربستان و تبدیل آن به یک موجودیت عجیب دارای دست و زبان آنها تبدیل به یک رژیم و موجودیت واحد شدند. رژیمی که اوضاع اقتصادی را مدیریت و کنترل میکند، در جزئیات کوچک دخالت میکند و سخت تلاش میکند تا تمام پروژه های رنسانس در منطقه عربی را مختل کند».
نویسنده در ادامه تصریح میکند: «شاید هنوز فراموش نشده باشد که شرکت هلدینگ دبی در منطقه آزاد عدن که هدف آن افزایش نرخ رشد اقتصادی بود و ممکن بود به دلیل موقعیت استراتژیک، رقیب قدرتمندی باشد و شاید برای دبی گرد و غباری بادهای خمسین را که در صحرای عرب پراکنده میشد، برجای میگذاشت، چه کرد؟».
به اعتقاد نگارنده، امروزه شاخصهای وضعیت اقتصادی، سیاسی و دیپلماتیک امارات بیش از پیش آشکار شده است، تحولات و رویدادها، حجابی را که جلوی دید را گرفته بود، کنار زده و عربهای بادیهنشین را به مردان توسعه، اقتصاد و مرکزیت متمدن برخلاف طبیعت بادیهنشین کویری آنها که اساساً مخالف شهرنشینی است و بیشتر متمایل به تخریب و هرج و مرج است، تبدیل کرد. طبیعتی که در یمن به شیوههای بسیار هوشمندانه توسط دستگاه اطلاعاتی صهیونیستی با استفاده از آن و مزدوران یمن و فعالیت نظامی امارات در یمن از ابتدای تشکیل ائتلاف متجاوز تا کنون با دقت و احتیاط شدید مورد بهرهبرداری قرار گرفته است.
بر این اساس، امارات، هرگاه احساس کند که منافعش در خطر است، سعی میکند یک حرکت سیاسی، نظامی یا دیپلماتیک انجام دهد تا درجه تنش را کاهش دهد، سپس هر زمان که احساس کند به فعالیت امنیتی یا نظامی نیاز دارد، می بینیم که باز میگردد تا اهدافی را که نه نفع امارات که بیشتر به نفع اسرائیل است، محقق سازد.
نویسنده در ادامه به طرحهای صهیونیستها در جزیره سقطری استناد میکند و مینویسد: «وقتی امارات پرچم خود را در جزیره سقطری به اهتزاز درآورد، همه متوجه شدند که پشت آن پرچم "اسرائیل" است. "اسرائیل" به سرعت، حضور خود را به اشکال و بهانههای مختلف از جمله تورهای گردشگری، ساخت فیلمهای مستند، ضبط شده و درام در این جزیره اعلام کرد و امروزه در این جزیره حضور دارد. همچنین از نظر اقتصادی در شرکت های توسعه، سرمایه گذاری و خدماتی که با پرچم امارات فعالیت دارند و زیر پرچم ستاره اسرائیلی هستند، فعالیت دارد».
در ادامه این یادداشت درباره اجرای یک فعالیت و طرح به اصطلاح فرهنگی و اجتماعی خطرناک در سقطری هشدار داده شده و آماده است که این طرح در حال اجراست و هدف آن غربی کردن ساکنان این جزیره و جدا کردن آن از گستره تاریخی و جغرافیایی و بافت ملی آن است. شهروند سقطرایی در ظاهر نیز تبدیل به یک شهروند اماراتی شده است. در اصل این جزیره با عبا، عقال و دشداشه ساکنان خلیج فارس تحت اشغال اسرائیل در آمده است و اینها از رذیلتهایی است که امروز عربهای بادیه نشین مجری آن هستند. عربهایی که به ابزاری منعطف در دستان دشمن تاریخی عربها و مسلمانان تبدیل شدند و طرحهای آن را به صورت کاملا خام و وقیحانه در مقابل چشم و گوش جهانی آزاد و مسلمانانی که بدون گوش دادن به واقعیتها یا گفتمان جنبش مقاومت اسلامی تحت تأثیر گفتمان گمراه کننده سرمایهداری جهانی قرار گرفتهاند، صورت میگیرد.
بر این اساس، امارات حتی ارتشی ندارد تا در یمن فعالیت نظامی کند، اما هیچکس از خود نپرسید: امارات با آن ارتش از کجا به یمن آمد؟ نیروی هوایی که یمن را بمباران کرد و میکند، اماراتی است؟ چگونه یک دولت کوچک تحت قیمومیت میتواند فعالیت نظامی انجام دهد و جامعه بین المللی نیز در کل چشم خود را بر روی این فعالیت می بندد؟ این موضوع برای هر کس دارای قلب و عقلی روشن است که کشور کوچکی مانند امارات نمیتواند نقشی محوری در منطقه عربی داشته باشد، در حالی که شرکت های امنیتی و نظامی صهیونیستی را برای حفاظت از امنیت و نظامی حاکمان و شرکتها و تحمیل نظم امنیتی در شهرهای خود استخدام می کند.
در این یادداشت آمده است: «امارات در واژگان تجاوز به یمن چیزی جز "اسرائیل" با تمام زرادخانه نظامی و فناوریهای نیروی هوایی نیست که ظاهر آن اماراتی و زیر پرچمهای اماراتی دیده میشود. لذا دیگر روشن است که امارات چهره عربی "اسرائیل" است که از طریق آن جنبش عادی سازی را مدیریت می کند و از طریق آن، منافع خود را در کل منطقه مدیریت میکند. بنابراین، محمد بن زاید بر اساس برنامههای اسرائیل به اینجا یا آنجا میرود. او حتی حاکم واقعی را ناپدید کرد و در سایه تحمیل قیمومیت بر برادرش، به عنوان حاکم واقعی امارات، این پرونده را مدیریت کرد و با واقعیتی که برای همه ناشناخته بود، روبرو شد».
نویسنده در پایان تصریح میکند: «ما در یمن با "اسرائیل" در حال جنگ هستیم، اما "اسرائیل" از پشت دیوارهای امارات با ما میجنگد و این یکی از حقایقی است که واقعیت را روشن میکند. بنابراین، شعاری که مردم یمن تکرار میکنند، کاملا نشانگر آگاهی این مردم از ماهیت اصلی نبرد وجودی است. روزی این امر روشن میشود. اگرچه واقعیت گویا و روشن باشد، با این حال بسیاری نمیخواهند بفهمند».
انتهای پیام/ص