به گزارش الف؛ همزمان با تشدید رایزنی های دیپلماتیک در چهارچوب معادله برجام در وین، میان ایران و گروه چهار بعلاوه یک(بدون حضور مستقیم آمریکا)، بازارِ گمانه زنی و ارائه تحلیل های گوناگون در مورد سرنوشت نهایی این مذاکرات نیز بیش از هر زمانِ دیگری داغ شده است. در این راستا، عده ای از قریب الوقوع بودنِ دستیابی به یک توافق جهت احیای برجام در آینده نزدیک سخن می گویند و در سوی دیگر، برخی ناظران و تحلیلگران بر این باورند که هنوز برای ابراز امیدواری و صحبت از دستیابی به یک توافق جهت احیای برجام زود است و ایران و بویژه طرف های غربی، هنوز از شکاف ها و چالش های عمیقی در مواضع مذاکراتی خود رنج می برند.
"انیسیتو امور بین المللی ایتالیا" در گزارشی مفصل درباره سناریوهای محتملِ سرنوشت مذاکرات وین می نویسد:
«متاسفانه دولت بایدن به این دلیل که احساس می کند از سرمایه سیاسی لازم در آمریکا، در رابطه با معادله برجام برخوردار نیست، چندان دست به تلاش های جسورانه نیز در این رابطه نمی زند. در عین حال، ایران نیز در دوره ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی نشان داده که به راحتی از مواضع خود کوتاه نمی آید. مساله ای که سرنوشت نهایی مذاکرات وین را با اما و اگرهای زیادی همراه کرده است».
در این راستا، این اندیشکده، سناریوی اول راجع به معادله هسته ای وین را "شکست و فروپاشی کامل مذاکرات" دانسته است و می نویسد: «برای اینکه یکچنین گزینه ای اتفاق بیفتد، حتی نیاز به این نیست که شکستِ مذاکرات وین به طور رسمی اعلام شود و یا مذاکرات لغو گردد. باید توجه داشت که در چهارچوب این سناریو، صرفِ عقبنشینی از فضای مذاکره کافی است. در این راستا، هر چه مذاکرات ادامه یابد، توافق برجام از ارزش و اهمیت به مراتب کمتری برخوردار خواهد بود. این مساله تا حد زیادی ناشی از این حقیقت است که محدودیت ها راجع به توانایی ایران در زمینه غنی سازی اورانیوم، در فاصله میان سال های 2026 میلادی تا 2031، به طور رسمی از بین خواهند رفت(بر اساس برجام). از این رو، کاملا طبیعی است که ایالات متحده آمریکا و تروئیکای اروپایی(و اتحادیه اروپا)، چندان با تداومِ توافق برجام(و البته تداوم پیشرفت های اتمی ایران) موافق نباشند. توافقی که حتی در صورت کار کردن در شرایط کنونی، عمری یک یا نهاتا دو ساله خواهد داشت. از این منظر، اگر پیشرفتی ظرفِ چند ماه آینده در قالب مذاکرت وین حاصل نشود، چشم اندازِ احیای توافق هسته ای ایران(برجام)، تا حد زیادی تضعیف خواهد شد. در قالب این سناریویِ شوم، فشارهای اقتصادی و دیپلماتیک بر ایران از تمامی جوانب افزایش پیدا خواهند کرد. از جمله از داخل خاورمیانه رقبای جمهوری اسلامی ایران، نظیر عربستان سعودی و اسرائیل می توانند به آمریکا فشار وارد کنند تا به تاسیسات اتمی ایران حمله کند. در این زمینه حتی اسرائیل می تواند به تنهایی اقدام به کنشگری کند. امری که امکان دارد در نهایت آمریکا را وادار سازد تا به نفعِ تل آویو و در حمایت از آن وارد میدان شود. البته که ایران نیز در این میان، واکنش های خاص خود را به این مساله خواهد داشت. مساله ای که می تواند بی ثباتیِ قابل توجهی را در خاورمیانه ایجاد کند. حتی چین و روسیه در قالب این سناریو، از ارائه پوشش و حمایت دیپلماتیک لازم و کافی به ایران خودداری خواهند کرد. اگرچه که آن ها قویا با هرگونه اقدام نظامیِ شدید و تمامعیار علیه تهران مخالفت خواهند نمود.»
سناریو دوم از دید "اندیشکده امورِ بین المللی ایتالیا" راجع به سرنوشت مذاکرات وین، دستیابی به یک "توافق محدود" یا همان گزینه "منهایِ برجام" است. توافقی که در قالب آن بخشی از تحریم ها علیه ایران حذف خواهند شد و ایران نیز برخی محدودیت ها بر برنامه هسته ای خود را می پذیرد. در این راستا، اندیشکده مذکور مینویسد: «این گزینه تا حدی برای ایران جذاب است زیرا ایران در شرایط کنونی چندان علاقه ای به ادغام و الحاق مجدد در/به اقتصاد بین المللی، آنگونه که دولت حسن روحانی به آن تمایل داشت، ندارد. رهبر جمهور اسلامی ایران "آیت الله خامنه ای" همواره سخن از ضرورتِ ایجاد "اقتصاد مقاومتی" در ایران گفته است و در عین حال "ابراهیم رئیسی" نیز احتمالا مشکلی با این مساله ندارد که ایران بتواند نفت خود را علی رغم تمامیِ فشارها و تحریم های آمریکا همچنان صادر کند. یک توافق "منهایِ برجام" می تواند چین و روسیه را نیز راضی کند. کشورهایی که همچنان روی روابط دیپلماتیک و امنیتی، و همچنین مشارکت سیاسی و اقتصادی خود با جمهوری اسلامی ایران، حساب ویژه ای باز می کنند».
اندیشکده امور بین المللی ایتالیا؛، سناریو سوم مذاکرات هسته ای وین را "احیای کامل توافق برجام" می داند که از نظر این اندیشکده، وقوع این مساله ضعیف است با این حال نباید آن را غیرممکن هم دانست. از دید این اندیشکده: «خروج یکجانبه آمریکا از توافق برجام، تا حد زیادی به تشدید بی اعتمادیِ متقابل میان ایران و آمریکا انجامیده است. در این چهارچوب، وعده ایجاد روابطِ سازنده تر میان ایران و آمریکا که اجرای صادقانه و درست توافق برجام ظرف چند سال می توانست ضامنی بر اجرای آن باشد، تا حد زیادی احتمالِ تحقق خود را از دست داده است. یک توافق برجامِ احیا شده، به نحوی بنیادین، به صورت موقت، موجب تنش زدایی میان تهران و واشنگتن خواهد شد. به محض اینکه نخستین محدودیت ها بر روند غنی سازی اورانیوم ایران در سال 2026 شروع به محو شدن کنند، تنش ها بار دیگر میان ایران و آمریکا بالا خواهند گرفت و عملا شانسِ وقوع یک بحران تمام عیار تا قبل از سال 2031 را تا حد زیادی افزایش می دهند. باید توجه داشت که سال 2031 همان تاریخی است که پس از آن، ایران مجاز است(بر اساس برجام) تا برنامه هسته ایِ غیرنظامی خود را در سطح صنعتی توسعه دهد. اگر منصفانه به مساله بنگریم، احیای کاملِ توافق برجام، بهتر از وضعیت کنونی است که با آن رو به رو هستیم. در این راستا، توانایی ایران در امر غنی سازی اورانیوم تا چند سال آینده با محدودیت همراه خواهد بود و مهم تر از همه اینکه ایران محدودیت های لحاظ شده در قالب برجام در امر تولیدِ پلوتونیوم را نیز مد نظر قرار خواهد داد.»
اندیشکده امور بین المللی ایتالیا در نهایت چهارمین سناریوی مد نظر خود از آینده مذاکرات برجامی را با نهایت خوش بینی و البته بدون توجه به واقعیت میدانیِ نوع رویکرد دولت های غربی و البته دیدگاه ایران نسبت به بدعهدی های غربی ها بیان می کند و صحبت از انعقاد توافقی گسترده تر و طولانی تر میان ایران و غرب در قالب طرح "برجام پلاس" می کند. در این راستا، این اندیشکده ادعا می کند که: «انعقاد یک توافق "برجام پلاس" موجب ایجاد تنش زدایی طولانی مدتتر میان ایران و آمریکا نیز خواهد شد و سطحِ تنش های منطقه ای را کاهش می دهد و زمینه مناسبی را هم برای عادی شدنِ روابط تجاری و اقتصادی ایران با اروپا فراهم می کند. ایران نیز متعاقب این مساله، از حیث بین المللی در موضعِ قابل توجه تر و مهمتری قرار خواهد گرفت. دلیل اصلی این مساله نیز این است که این کشور، دیگر فقط به چین و روسیه وابسته و متکی نخواهد بود و می تواند رویِ کار و همکاری با طیف گسترده تری از کشورها در اقصی نقاط جهان حساب کند. در عین حال، در شرایطی که حفظ روابط ایران با چین و روسیه عملا از عمق راهبردی ایران حراست می کند، بهبود روابط ایران با همسایگانش و همچنین اروپا، ایران را مطمئن خواهد ساخت که می تواند از عرصه گسترده تری در عرصه سیاست خارجی اش بهره گیرد. متاسفانه دولت بایدن به این دلیل که احساس می کند از سرمایه سیاسی لازم در آمریکا در رابطه با معادله برجام برخوردار نیست، چندان دست به تلاش های جسورانه هم در این رابطه نمی زند. در عین حال، ایران نیز در دوره ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی نشان داده که به راحتی از مواضع خود کوتاه نمی آید. مساله ای که سرنوشت نهایی مذاکرات وین را با اما و اگرهای زیادی همراه کرده است. از این رو، هرچقدر هم که یک توافقِ برجام پلاس خوب باشد، با این حال احتمال کمی وجود دارد که دولت رئیسی آن را بپذیرد و اساسا پیامدها و نتایج یکچنین توافقی نیز محدود به نظر می رسد».