یادداشت رحیم پور ازغدی| نقش مصباح و سلیمانی در پروژه تمدن سازی

خبرگزاری تسنیم چهارشنبه 17 دی 1399 - 11:44
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در یادداشتی به نقش محوری آیت الله مصباح یزدی و سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی در پروژه تمدن سازی اسلامی پرداخته است.

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، حسن رحیم پور ازغدی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در یادداشتی به تبیین نقش محوری آیت الله مصباح یزدی و سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی در پروژه تمدن سازی اسلامی پرداخته است. متن این یادداشت را در ادامه می خوانید:

جدیدترین خبرها و تحلیل‌های ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)

جدیدترین خبرها و تحلیل‌های ایران و جهان را در صفحه اینستاگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)

1. از دی 98 تا دی 99 ، یکسال کامل، برگریزان بود. ازمداد علما تا دمائ شهدا ، از ترور مجاهد نبردهای بین الملل و شهید جنبشهای آزادیبخش ،قاسم سلیمانی و ابومهدی و ترور فیزیکدان بزرگ و بنیانگذار ،فخری زاده و.... تا فقدان آ‌‌یه الله مصباح که قهرمان موشکاف عرصه معرفت وعقلانیت بود، ایران ،مردان بزرگی را یک به یک از دست داد. وچه بدست آورد؟

درباب سلیمانی، آیه الله عرفان عملی در جهاد کبیر تا جهاد اکبر و از شاهکار برادران گمنامش در سپاه قدس، شهیدان دفاع از مستضعفین جهان و رهایی ملتهای دربند، با دهها سلیمانی بی نام که اسماعیل قاآنی ، شهید دیروز و فردا ، یک تن از آنانست همچنان باید گفت و خواهیم گفت، چه تازه اول عشق است و قافله شهرآشوبان کربلا تا همه جا در پنج قاره جهان خواهدرفت و غافلان و بخواب رفتگان را فرمان برپا خواهد داد. دیدید ملتها و نسلهادر سراسر عالم با پیکرسوخته و دست بریده اش چه کردند؟ جوانان عالم، باز تشنه الگوی معاصر بودند و یافتند، ( الگوهای بیشتری  در راهند و تا سال بعد، خداکریم است !)، انقلابیون مسلمان، "چه گوارا"ی صدپله، الهامبخش تر خود را، و حکومتها، تهدید اصلی بقای خود را ، و دولتمردان مان راز محبوب نبودن خود را یکجا یافتند. جهان نیز اسلام "ترور وخشونت" را در تقابل با اسلام "جهاد و شهادت" شناخت و تفکیک طلا و مطلا ،ممکن شد. هزار سلیمانی باید خاکستر شوند تا مکتب سلیمانی، هر بار دوباره ققنوس وار برخیزد، مکتبی که سلیمانی را ساخت ، بازهم خواهد ساخت، و مکتبی نبود که سلیمانی ساخته باشد.

ترامپ و پمپئو درآینده، بی حفاظ تر و در تیررس "رزمندگان بدون مرز"خواهند بود و چون سلمان رشدی، دیگر خواب راحت نخواهند داشت اما ضربه اصلی، برباد رفتن هفت هزار میلیارد دلار سرمایه گذاری آمریکا و چند هزار جنازه سرباز آمریکایی است که مخفیانه و بدون تشییع ، دفن شدند در کنار بزرگترین تشییع پیکر در سراسر جهان و شکست اشغالگران غربی در عراق و سوریه و یمن و غزه و افغانستان و....جای مهر انگشتر سلیمانی بر پیشانی تاریخ.   

2. اما رحلت آیه الله مصباح ، اتفاق مهمی در حوزه معرفت است و گرچه مردان معرفت، "بی زمان" و بیشتر، مسئله آینده مایند تاگذشته، اما برماست تا داغ او تازه است ، به آورده های ذهن خلاق آن نظریه پرداز بزرگ، ادای احترام کنیم. ملایی اهل معنا و فرهنگساز در معرکه های فلسفی و علوم انسانی ، بی پروا در مواضع علمی بدون چرتکه اندازی های رائج ، نکته سنج ، فریب ناپذیر ومتخصص در آسان کردن سخت ترین معقولات و جراح غده های بدخیم و پیچیده در تحریف دین که شاید اگر فداکاری و پایمردی او نبود ، موج یک انحراف خطیر در فکر دینی و حاکمیت سیاسی بویژه در دهه هفتاد با پوشش تقلبی "نواندیشی دینی"  و با القائ سکولاریزم در لباس "عرفان" ، و تزریق "لیبرال دمکراسی" در پرده "جامعه مدنی" ، در کار تخریب مبانی انقلاب خمینی ، حتی بدست  معممین درس نخوانده ای که بتدریج از گرداب فروپاشیده چپ، به مرداب عفن راست لیبرال درغلتیدند، بثمر می نشست.

آن مقاومتها بود که کینه ها برانگیخت اما هنر"فریب نخوردن" و "دقیق بودن"  را به جامعه علمی و سیاسی کشور آموخت و بساط شعبده با دین را برهم زد ، دین سازان را رسوا ساخت تا پس از سالها عوامفریبی با افاضات پوششی و عناوین انحرافی در باب "نسبیت معرفت دینی" و "دین منهای معرفت و شریعت و عدالت" ، آنان را بی لباس و بدون گریم وچهره پردازی ، انگشت نما کرد ، پس معلوم باشد چرا بی بی سی و صدای آمریکا بر پیکر او ، جشن گرفته و نقل و نبات می پاشند! بپاشند اما کار از کار گذشت و با عینکی از جنس منطق که مصباح بر چشم نخبگان نهاد، کارایشان بشد.

 آن افشای معرفتی اگر نبود ، دین ستیزان مخفی شده در پس نقاب "نواندیشی دینی" ، تن به خودافشایی نمیدادند که پس از سالها رنگ و نیرنگ ، خود بصراحت ، به همانچه مصباح میگفت اعتراف کرده ،و انکار کلمه الله، و تحریف وحی و نفی عصمت و رد خطاناپذیری رسول (ص) و طرد ولایت خدا و اولیائش، و باقی فاضلاب فروخورده دهه هفتاد را عاقبت در دهه نود، بالا آوردند و قرآن کریم را نیز ساخته محمد (ص) و دیوان شعر او خواندند. پس از دودهه نبرد مظلومانه دوباره باید به هزاران برگ تفکر نوبرانه این مرد، نگاهی خیره تر داشت.

3. آقای مصباح را شاید پنج، شش نوبت، بیشتر زیارت نکرده باشم و عمده شناخت بنده از مسیر کتابها بلکه کتابخانه نظریات او در دهها موضوع تخصصی بود. و هربار برخلاف چهره ای که از او ساختند، ایشان را منصف ونقدپذیر یافتم، خاصه، یک ملاقات که تماما صرف نقد طلبگی بر برخی فرمایشات ایشان کردم و هرچه کردم، ذره ای امتناع و خودبرتربینی که بیماری اخلاقی برخی علمای حوزه و دانشگاه است، در آن مرداخلاقی ومتواضع ، نیافته و مثقالی بی انصافی و بی توجهی درآن متفکر صبور ندیدم.

مجتهد در"اصول دین" و بری از بی تفاوتی و بی حسی در دفاع از حق بود، در دورانی که بسیاری فاضلان فضل فروش، فاقد درک تحلیلی از اصول و محروم از مهارت خودسازی و جسارت خودسوزی ، و بیشتر گرفتار اظهار خودند تا درد دین. مصباح از پیشتاران تحول درحوزه و از خط شکنان تحجر و مشعلداران نوآوری و نواندیشی و  زخم خورده ی اصلاح طلبی خویش در نظام آموزشی و پژوهشی حوزه نیز بود.

4. پس از سلطنت رضا پهلوی و سپس شهریور 20 و اشغال مادی و معنوی ایران که چیزی از ایران نماند و از هرجهت دچار فروپاشی شد،  هسته های مقاومت فکر دینی در کشور بتدریج فعال و دربرابر ایدئولوژی اسلام ستیز رژیم شاه، کمونیستها، بهاییت، کسروی گری و... خط دفاعی تشکیل دادند.از جمله، حلقه ای که در قم ، برگرد امام و آقای طباطبایی شکل گرفت ،از کارآمدترین هسته های مقاومت علمی وعملی بود که تا امروز برکاتش پیداست. دهها متفکر بزرگ و صدها روحانی مبارز، در "معرکه معرفت" و در "جبهه سیاست"، براستی سرنوشت ایران، تشیع و جهان اسلام را ظرف چند دهه تغییرات اساسی دادند.

شاگردان مشترک حلقه طباطبایی و مکتب امام ، "عقلانیت دینی" را تکثیر و به روز کرد و این جنبش در تفکر دینی، معادله قوا را تغییر داد؛ مطهری و جوادی آملی و مصباح یزدی و حسن زاده و دهها تن دیگر، به رغم فراز وفرودها وتفاوتها، هریک، جهانی بنشسته در گوشه ای بودند و تاریخ تفکرمعاصر رابه پیش راندند.

کارکرد تئوریک شهید مطهری در دهه سی تا شصت دربرابر التقاط چپ ، و کارکرد سیاسی شهید بهشتی در برابر لیبرالیزم مذهبی درساختار حکومت پساانقلاب ،هرچه بود، آقای مصباح از دهه 40 در کنار آنان و از دهه 60 تا آستانه 1400، بار شهیدان را بر دوش کشید، و تداوم همان کارکرد علمی و طبعا هدف همان بمبارانها بود که آنان را نیز تا بودند، یکروز بی نصیب نگذارد.   اهمیت کار مصباح و نقطه زنی او در فلسفه های مضاف و علوم انسانی را همه می توانستند از شدت کینه ورزی ها حدس بزنند حتی اگر آشنا به دهها نظریات جدیدی نباشند که در ذهن  خلاقش در فلسفه، کلام، عرفان نظری، اصول فقه، معرفت شناسی، فلسفه حقوق و فلسفه اخلاق ، فلسفه سیاسی وفلسفه علم به ویژه علوم اجتماعی و و نوآوری های متدیک در تفسیر قرآن و طبقه بندی سنت به تناسب آخرین پرسشهای جهانی شکفت و روئید و پاسخ گفت وگفت و سوخت و سوخت.

شاید درجهاتی، غرب شناس ترین میان شاگردان علامه طباطبایی بود. نمونه ی بن بست شکنی هایش در فلسفه های مضاف و علوم انسانی، شنیدنی است و شاید در آینده بدان بپردازم اما نقدا به مخالفانش پیشنهاد میکنم حال که خیالشان از رفتن او راحت و شاید کینه ها کمی آرام گرفته باشد، آثار و نظریات او را پس از همه افترائاتی که به او بستند،بخوانند و فلسفه موضعگیری های او را دریابند گرچه همچنان منتقد شیوه یا سلیقه ایشان بویژه در سیاست ورزی باشند.

انتهای پیام/

منبع خبر "خبرگزاری تسنیم" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.