به گزارش خبرنگار خبرگزاری صداوسیما، رضاخان بعد از روی کار آمدن، برای رسیدن به اهداف شوم خود و زدودن فرهنگ ملت مسلمان ایران، با به وجود آوردن محیطی رعبآور، به اقداماتی پرداخت که هدف از آن درنهایت، اجرای مأموریت پلید خود یعنی کشف حجاب بود.
از جمله اقدامات او صدور قانون «متحدالشکل نمودن البسه» بود. وی استفاده از کلاه تمام لبه یا شاپو را برای مردان الزامی و دستور جلب اشخاص بدون کلاه شاپو را صادر کرد.
سفر رضاخان به ترکیه
محمدعلی فروغی مدتی سفیر کبیر ایران در ترکیه بود. در آن مدت بین او و کمال آتاتورک روابط بسیار خوبی ایجاد شد. او از این نزدیکی استفاده و موجبات سفر رسمی شاه را به ترکیه فراهم کرد. غرض و نیت فروغی آشنایی شاه از نزدیک با مظاهر تمدن غرب بود. رضاشاه در خرداد ۱۳۱۳ عازم ترکیه شد. مدت سفر او چهل روز به طول انجامید. او در آنجا از نزدیک با مظاهر تمدن غرب آشنا شد و پس از مراجعت تصمیم گرفت ایران را از لحاظ ظاهر به پای ترکیه برساند. تغییر کلاه مردان، کشف حجاب و تأسیس دانشگاه رهاورد سفر به ترکیه بود.
منع حجاب در مدارس
در خرداد ۱۳۱۴، یک روز رضاخان هیأت دولت را احضار کرد و گفت: ما باید صورتا و سنتا غربی شویم و باید در قدم اول کلاهها تبدیل به شاپو بشود ... باید شروع به رفع حجاب زنها کرد و، چون برای عامه مردم دفعتاً مشکل است اقدام کنند، شما وزرا و معاونین باید پیش قدم بشوید و هفتهای یک شب با خانمهای خود در کلوپ ایران مجتمع شوید… و به حکمت، وزیر فرهنگ، دستور داد که در مدارس زنانه، معلمان و دخترها باید بدون حجاب باشند و اگر زن یا دختری امتناع کرد، او را در مدرسه راه ندهند.
پاسبانها اجازه داشتند چادرها و روسریها را از سر زنان بکشند. کوچهها و خیابانها صحنه جنایات و فجایع رقتباری بود و همه روزه صدها زن بی دفاع مورد حمله پاسبانها قرار میگرفتند. زنانی که به هیچ وجه نمیخواستند بدون حجاب از خانه خارج شوند، تصمیم گرفتند در خانه بمانند و برای عدهای این خانه نشینی تا رفتن رضاشاه ادامه داشت.
جشن دانشسرای مقدماتی
برای برداشتن حجاب بانوان، مجالس جشن و سخنرانی ابتدا در تهران و سپس به تدریج در سایر شهرها برگزار شد و بیشتر مردم نه تنها از این مجالس استقبال نمیکردند، بلکه با نظر منفی به آن مینگریستند. در روز ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴، شاه به اتفاق ملکه و دخترانش در جشن دانشسرای مقدماتی حضور یافتند. در آن روز ملکه و شمس و اشرف پهلوی بدون حجاب وارد دانشسرا شدند. شاه پس از اعطای جوایز و دیپلم به فارغالتحصیلان ضمن نطقی خطاب به بانوان آموزگار و دوشیزگان فارغالتحصیل گفت: «…شما خانمها این روز را یک روز بزرگ بدانید… شما تربیت کننده نسل آینده خواهید بود و شما هستید که میتوانید آموزگاران خوبی باشید و افراد خوبی از زیر دستان شما بیرون بیایند»!
دشمنی رضاخان با چادر
رضاشاه فلسفه اقدام احمقانه کشف حجاب را برای محمود جم که کشف حجاب در زمان نخست وزیری او انجام گرفت چنین بیان میکند: «این چادر چاقچورها را چطور میشود از بین برد؟ دو سال است که این موضوع فکر مرا به خود مشغول داشته. از وقتی که به ترکیه رفتم و زنهای آنها را دیدم که پیچه و حجاب را دور انداخته و دوش به دوش مردها کار میکنند، دیگر از هر چه زن چادری بود، بدم آمده است. اصلاً چادر و چاقچور دشمن ترقی و پیشرفت مردم ماست. درست حکم یک دُمل را پیدا کرده که باید با احتیاط به آن نیشتر زد و از بینش برد».
خاطرات صدر الاشراف
در خاطرات صدر الاشراف آمده است: «در اتوبوس زن با حجاب را راه نمیدادند و در معابر پاسبانها از اهانت و کتک زدن به زنهایی که چادر داشتند، با نهایت بی پروایی و بی رحمی فروگذار نمیکردند. حتی بعضی از مأمورین، به خصوص در شهرها و دهات، زنهایی که پارچه روی سر انداخته بودند، اگرچه چادر معمولی نبود، از سر آنها کشیده، پاره میکردند و اگر زن فرار میکرد، او را تا توی خانهاش تعقیب میکردند و به این هم اکتفا نکرده، اتاق زنها و صندوق لباس آنها را تفتیش کرده، اگر چادر از هر قبیل میدیدند، پاره میکردند یا به غنیمت میبردند».
تغییر لباس، تغییر فرهنگ
مسئله لباس و شکل و نوع آن، امری ساده و سطحی نیست… تغییر لباس همواره پیامد تغییر یک فرهنگ است و انسان تا با فرهنگ خود وداع نکند، نمیتواند با لباس خود وداع کند و تا فرهنگ یک قوم را نپذیرد، لباس آنان را به تن نمیکند. درست به همین دلیل است که در احادیث ما آمده است که هر که خود را به گروهی شبیه سازد، هم از آن گروه است.
دکتر حداد عادل، لباس یک ملت را مصداقی از فرهنگ آن ملت میداند و میگوید: در جامعه ما، در سالهای قبل و بعد از ۱۳۱۴، آنها که تغییر لباس را پذیرفتند، همان کسانی بودند که فرهنگ غربی را پذیرفته بودند و آنها که نپذیرفتند نیز آنهایی بودند که آن فرهنگ را نپذیرفته بودند و گول آن به اصطلاح «ترقی»، «آزادی» و «تساوی حقوق» را نخورده بودند. اکثریت عظیم این مردم در برابر این پیشنهاد تا سرحد جان مقاومت کردند و حتی حاضر شدند جان خود را فدا کنند و کفن بپوشند، اما لباس غربی نپوشند.
کشف حجاب و آثار اقتصادی آن
تأثیر اقتصادی تغییر لباس و کشف حجاب این بود که زمینه استفاده از لباسها، لوازم آرایش و سایر فراوردههای ظاهر فریب سرمایه داری غربی فراهم شد. با تغییر لباس مردان و زنان به سبک اروپایی، ایرانیان مجبور شدند تولیدات آنها را وارد کشور کرده، سپس تهیه و مصرف کنند و بدین ترتیب، کم کم صنایع داخلی از قبیل کارگاههای نساجی پارچه و…، چون نمیتوانستند با مدهای رنگارنگ پاریس، لندن و نیویورک مقابله و رقابت کنند، از بین رفتند و سرمایههای داخلی به جای تولید مجبور به واردات شدند و سرمایه داران استعماری هم درآمدهای سرشاری را به جیب زدند.
دفاع زنان از حجاب
دفاع زنان ما از لباس و حجابشان در قضیه کشف حجاب رضاخانی، یک حماسه غرورانگیز در تاریخ ملت ماست. ماجرای دردناک مسجد گوهرشاد مشهد و جمع کثیری که در مخالفت با بی حجابی رضاخانی، با دست خالی در برابر اسلحه ایستادند و کشته شدند، سند افتخار ملتی است که تا پای جان میکوشد از معنویت و فرهنگ الهی خود دفاع کند.
برانداختن فرهنگ رضاخانی
بیشتر مردم در برابر کشف حجاب رضاخانی مقاومت کردند و دستگاه حکومت پهلوی علی رغم همه زورها و فشارهای اجتماعی و تبلیغاتی خود، روز به روز خود را در این مسئله شکست خوردهتر دید. دشمن اگر باهوش بود، از همین مقاومت مردم در برابر کشف حجاب میتوانست میزان اعتقاد و وفاداری این مردم را به اسلام بفهمد. بالاخره دیدیم که همان زنانی که اجازه نداده بودند رضاخان با تغییر لباس آنان، پرچم بیگانه را بر تن آنان بپوشاند، همان زنانی که سالها مقاومت منفی کردند و در خانه ماندند، چهل و چند سال بعد همراه دختران و نوههای خود، با همان چادرها یعنی با همان پرچمهای مسلمانی خود قیام کردند و دوش به دوش برادران خود، در یک انقلاب خونین، با بر انداختن دودمان پهلوی به سلطه فرهنگ رضاخانی نیز خاتمه دادند.
توطئه کشف حجاب از دید امام
امام خمینی واقعه کشف حجاب را توطئهای برای فاسد کردن جامعه اسلامی میدانستند و فرمودند: «نقشه این بود که با توطئه کشف حجاب مفتضح در زمان قلدر نافهم، رضاخان، این قشر عزیز را که جامعه را باید بسازند، تبدیل کنند به یک قشری که فاسد کنند جامعه را و این نقشه نه اختصاصی به شما بانوان داشت، بلکه جوانان مرد را هم همین طور، بکشانند به مراکز فساد و آن طور که میخواهند آنها را تربیت کنند که اگر چنانچه کشورشان به دست هر کس بیفتد، بی تفاوت باشند یا مؤید».