اعضای خانواده مقتول در قبال دریافت دیه و کوچ قاتل و خانوادهاش از استان محل زندگی از متهم اعلام گذشت کردند. مردی خیر که پول دیه را پرداخت کرده هم به متهم گفته است هزینه دانشگاه او را تا مقطع دکتری پرداخت میکند.
شهریورماه سال۹۶ بود که مأموران پلیس یکی از شهرهای استان ایلام از نزاع دستهجمعی در یکی از خیابانهای شهر با خبر و راهی محل شدند.
مأموران پلیس در محل حادثه با جسد خونین پسر ۲۴سالهای به نام هاشم روبهرو شدند که بر اثر اصابت جسم نوک تیزی به بدنش به قتل رسیدهبود.
نخستین بررسیها نشان داد درگیری خونین بین دو گروه چند نفره رخ دادهاست که در جریان آن پسر ۲۲سالهای به نام شهاب با ضربه قمه هاشم را به قتل میرساند و از محل فرار میکند.
بدین ترتیب با تأیید خبر قتل پسر نوجوان تیمی از کارآگاهان مبارزه با قتل پلیس آگاهی برای تحقیقات وارد عمل شدند.
کارآگاهان خیلی زود قاتل فراری و متهمان دیگر را یک به یک دستگیر و به اداره پلیس منتقل کردند.
متهمان در بازجوییها به درگیری با هم اعتراف و همه اعلام کردند که قاتل شهاب است.
شهاب در تحقیقات پلیسی با اظهار پشیمانی به قتل اعتراف کرد و گفت: ما دو گروه بچه یک محل هستیم و همیشه در همه کارها با هم رقابت داریم. گاهی به خاطر دختری و گاهی هم به خاطر نگاهچپی با هم درگیر میشویم، اما روز حادثه دوستم ارشیا ابتدا با آنها درگیر شده بود و من در درگیری دوم به هواخواهی دوستم وارد شدم که به قتل یکی از بچههای گروه مقابل پایان یافت.
وی ادامه داد: روز حادثه ارشیا و تعدادی از دوستانش با موتورسیکلت داخل خیابان دوردور میزدند که با مقتول و دوستانش که آنها هم با موتورسیکلت در حال دور دور بودند روبهرو میشوند.
ارشیا به خاطر یک نگاه چپ طرف مقابل درگیری را شروع میکند، اما در آن درگیری ارشیا و دوستانش که تعدادشان کمتر بوده کتک میخورند.
پس از این ارشیا از مقتول و دوستانش خواسته بود که برای درگیری در محل دیگری قرار بگذارند که آنها هم قبول کردهبودند. همان لحظه ارشیا با من تماس گرفت و گفت با طرف مقابل قرار درگیری گذاشته است و از من خواست به محل قرار بیایم و به هواخواهی آنها وارد درگیری شوم که قبول کردم، اما به ارشیا گفتم که موتورسیکلتم خراب است.
سپس ارشیا با موتورسیکلت خودش به دنبال من آمد و با هم به محل درگیری رفتیم و دقایقی بعد درگیری دستهجمعی ما آغاز شد. همه چاقو و قمه داشتیم که من چاقویی به طرف هاشم پرتاب کردم که به بدنش برخورد کرد و خونین نقش بر زمین شد. من قصد قتل نداشتم، اما از ترس فرار کردم که دستگیر شدم.
متهم پس از اعتراف به قتل در دادگاه کیفری محاکمه و به قصاص محکوم شد. رأی دادگاه پس از تأیید در یکی از شعبههای دیوانعالی کشور برای سیر مراحل اجرای حکم به شعبه اجرای احکام استان ایلام فرستاده شد.
بدین ترتیب متهم در یک قدمی چوبهدار قرار گرفت که هیئت صلح و سازش استان برای جلب رضایت وارد عمل شدند. همزمان با تلاشهای هیئت صلح و سازش استان، تیم صلح و سازش دادسرای امور جنایی تهران همراه تیم گروه نجات مستقر در دادسرای جنایی جلسات متعددی را برای صلح و سازش با اولیایدم برگزار کردند.
سرانجام اولیایدم اعلام کردند علاوه بر گرفتن دیه دو شرط دارند که چنانچه قاتل و خانوادهاش قبول کنند او را میبخشند.
اولین شرط اینکه قاتل تعهد دهد پس از آزادی از استان ایلام کوچ کند و برای زندگی به استان دیگری برود. دوم اینکه بستگان متهم هم از شهرستانی که خانواده مقتول در آنجا زندگی میکنند خانهشان را به شهر دیگری از استان منتقل کنند به طوریکه هرگز با اولیای دم روبهرو نشوند.
در چنین شرایطی قاتل و خانوادهاش دو شرط اولیایدم را قبول کردند و از طرفی هم یک خیر تهرانی دیه مقتول را فراهم و پرداخت کرد.
خیر تهرانی در ملاقاتی که با قاتل در زندان داشت اعلام کرد به شرطی دیه او را فراهم میکند که وی تعهد دهد تا مقطع دکتری درس بخواند و استاد دانشگاه شود. این خیر گفت که هزینه تحصیل را خودش پرداخت میکند.
بدین ترتیب متهم به زودی از جنبه عمومی جرم محاکمه میشود.