به گزارش ورزش سه ، علی عالی مشاور رییس فدراسیون در یادداشتی به مرور اتقاقاتی پرداخته که در یکسال حضور عزیزی خادم در ست رییس آنها را لمس کرده و از نزدیک دیده است.این یادداشت شامل نکاتی از حواشی این شغل و البته انتقاداتی نسبت به دورههای گذشته مدیریتی در فوتبال ایران است.
این یادداشت را بخوانید:
*عزیزیخادم تا به امروز هرکاری که نیاز بود انجام داد و کارهای بسیاری هم مانده که باید انجام دهد. البته بهجز عمل به توصیهها و فشارها برای انتخاب فلانی بهعنوان سرمربی تیمملی ردههای مختلف و بهمان افراد برای پستهای فدراسیون فوتبال.اوبه جای این کارها با همه وجود تلاش میکند استقلال فدراسیون فوتبال را حفظ کند.
کار کردن در این شرایط راحت نیست. با ابزارهای مختلف فشار میآورند. قبلش هم پیام میدهند. اما رییس فدراسیون فوتبال کارِ خودش را میکند و اجازه نمیدهد فوتبال از مسیرش خارج شود. بله، هزینه هم دارد. خطی روی صورت فوتبال میاندازند و فرار میکنند.
*بازسازی دو ویترین فوتبال ایران
فدراسیون فوتبال دو ویترین دارد و هر روز سعی میکند این ویترین را بازسازی و جذاب کند. تیمهای ملی و لیگ برتر. قدمهای مهمی در حوزه تیمهای ملی برداشته شد. تیمملی را در شرایطی تحویل گرفتیم که همه نااامیدانه دربارهش حرف میزدند. تعارف نداریم، خیلی از افراد به فدراسیون نزدیک هم نمیشدند. ناجوانمردانه میزبانی را از فوتبال ایران گرفتند و کرسیهای فوتبال ایران در AFC هم قدمی برای حل مشکل برنداشتند. یک تساوی هم برای تیمملی خطرناک بود. فشارها برای تغییر سرمربی هم کم نبود. پرونده ویلموتس و هزینههای وکالت و دادرسی هم بود. شستا، ساختمان فدراسیون را تصاحب کرده بود. اینها از گذشته به فدراسیون تحمیل شد. برای تیمملی هرکار انجام شود، کوچک است اما کاری با فوتبال کردند که هیچکس حاضر نبود نزدیک فدراسیون، تیمملی و فوتبال شوند! یادشان رفته اسپانسر، لباس به تیمملی هم نمیدادند و کادرفنی بیشتر از یکسال، فقط چنددست لباس در اختیار داشتند. یادشان رفته در حساب فدراسیون فوتبال فقط 21میلیون پول بود.
صحبت از مشکلات روزهای ابتدایی تیمملی، خودش میتواند ابعاد بسیاری از مسائل را روشن کند. بهخاطر دارم آقای اسکوچیچ پیشنهاد کرد اردو باید در کیش برگزار شود. پیشنهاد ما قطر بود و این آمادگی در آنجا نیز وجود داشت. اما سرمربی اعلام کرد کیش را میخواهیم. تا خرداد 1400 فقط دو ماه فرصت بود. اگر اردو در تهران یا دوحه برگزار میشد، مشکلی نبود اما کیش ماهها بود بهخاطر کرونا، میزبان هیچ مسابقاتی نشده بود و چمن استادیوم هم قابل استفاده نبود. اصلا هیچگاه در تاریخ، تیمملی فوتبال ایران در کیش اردو نزده بود. رییس فدراسیون فوتبال از ارتباطات شخصیاش برای تسریع امور استفاده کرد. جلسهای با معاون رییسجمهور و دبیر مناطق آزاد کشور و رییس منطقه آزاد کیش برگزار کرد و همه همقسم شدند تا این اتفاق بیفتد. یادمان باشد دربارهی اردویی صحبت میکنیم که پیش از این برگزار نشده بود. با وزارت ورزش هم صحبت شد تا مسئول چمن ورزشگاه آزادی، بر پروژه زمین فوتبال کیش هم نظارت کند و بارها در رفتوآمد به کیش بود.
(در گذشته اعضای فدراسیون فوتبال هم کیش میرفتند و عکس یادگاری میگرفتند و خروجی نداشت، اما حالا همهچیز اجرایی است. البته حاضر نیستند بپذیرند و به رفقایشان خط میدهند بگویید قبلا این کارها انجام شده.)
*از کیش تا صعود
برگردیم به بحثمان، حتی آقای اسکوچیچ هم مطمئنم امیدی برای آمادهسازی چمن نداشت. او در آن چندماه، چندبار برای سرکشی از زمین، به کیش اعزام شد و خب نگرانی داشت. روزی که اردوی تیمملی در کیش برگزار شد، هم زمین بهموقع آماده شد، هم استادیوم به موقع تجهیز شد، هم رختکن و سرویس حملونقل بهدرستی برنامهریزی شد تا تیمملی مشکلی نداشته باشد. آنهم در اوج کرونا. بله، میدانیم این کارها کوچک است و «باید» انجام میشد، اما یادمان باشد در حساب فدراسیون فوتبال فقط 21میلیون تومان پول بود، باید حقوق پرسنل میداد، هزینههای جاری داشت و در شرایط تحریم و کرونا قرار داشتیم. ارتباطات شخصی رییس فدراسیون فوتبال بود که هواپیمایی کیشایر را مجاب کرد تا اسپانسر پرواز اختصاصی و چارتر تیمملی برای اردوی کیش و مسابقات بحرین باشد.
حتما مدیریت سابق دوباره عکسی نشان میدهد که ما هم با فلان شرکت پروازی عکس یادگار داریم و کار مهمی نیست، بله، ولی همین الان فدراسیون درگیر پرونده فاکتور چندمیلیاردی یک شرکت هواپیمایی است که بهصورت چارتر تیمملی را در فدراسیون قبلی به چین برده و پولش را هم ندادند! هزینهکردن که کاری ندارد.
فدراسیون حتی برای هتل محل اقامت در کیش هم پولی نداد و دوستی عزیزیخادم با آقای موسوی، مالک هتل داریوش کیش باعث شد تا اقامت تیمملی در این منطقه رایگان باشد. اینها بخش کوچکی از اقدامات فدراسیون در شرایط اسفباری بود که مینگذاریشده تحویل دادند و منتظر زمینخوردن بودند. آرزو داشتند تیمملی حذف شود تا هیچکس به عملکرد مدیریتی آنها ورود نکند. اما با لطف خدا و همت کادرفنی و بازیکنان و تدارک مدیریتی فدراسیون، فوتبال ملی در مسیر درست قرار گرفت.
*فوتبال زنان و امیدها
این تدارک، در اختیار تیمملی زنان هم قرار گرفت. اگر دوست دارند اینگونه بگویند هیچکاری نشده، به وضعیت تیمملی فوتبال زنان نگاه کنند که چگونه آماده میشدند و حالا چه تفاوتی ایجاد شده است. این را در نظر بگیرند که تیمملی امید سه سال قبل از المپیک تشکیل شده است. این را ببینند که یکی از باکیفیتترین دورههای استعدادیابی در کشور پیگیری میشود. یادمان نرود اینجا ایران است و حتما وضعیتش با فوتبال کشورهایی مثل قطر، امارات، ژاپن و کره فرق دارد. اینها را گفتم تا متوجه شوید چه چالشها، مشکلات، معضلات، سنگاندازیها و نخواستنهایی در مسیر مدیریت فدراسیون برای تیمملی وجود دارد. قطعا همه عوامل دخیل هستند تا فوتبال به آرامش برسد. همین مشکلات در بخشهای دیگر هم هست و باید درستش کرد.
در بخش استعدادیابی، در بخش داوران، در بخش بازاریابی، در بخش پشتیبانی، در بخش مالی، در بخش فوتسال، فوتبال ساحلی و تیمهای پایه زنان و مردان. متاسفم که این را میگویم، سه سال است برای داوران زن لباس تهیه نکردند و این فدراسیون وظیفهی خودش میداند این مسئله را پیگیری کند و لباس مناسب در اختیار داوران زن ایران قرار گیرد. اینها حتما دغدغه رییس فدراسیون فوتبال است. ما اعتقاد داریم فوتبال باید برای همه باشد و انحصارهایی که این سالها شکل گرفته، باید شکسته شود.
سیاستِ رییس فدراسیون فوتبال سکوت مقابل هجمهها و کار در مسیری روشن است. هرچقدر در این مسیر کار کنیم، کم است. شبانهروز تلاش، قدمی کوچک برای رشد فوتبال است. مطمئنیم آینده بهترین قاضی دربارهی عملکرد فدراسیون فوتبال و مواضع مخالفانش است تا همهچیز روشن شود.
*قوانین نیاز به اصلاح دارد
فوتبال ایران راهی ندارد جز اینکه خودش را در مسیر توسعه قرار دهد. توسعه به یکباره اتفاق نمیافتد. توسعه اینطور نیست که فلان رییس آمد و از امروز توسعه آغاز شد. برای اصلاح روند گذشته، همه مسائل را باید با هم و در کنار هم دید و برایش برنامهریزی کرد. متاسفانه رویکردها، تکبُعدی است. کارشناسی نیست. انتقادات، تکبُعدی است. میگویند اگر فدراسیون بهدنبال توسعه است چرا لیگ اینگونه است؟ چرا اسپانسر ندارید؟ چرا وعدهها محقق نشد؟ صرفنظر از بخش اعظم انتقادات که منافع شخصی است و هنوز در فضای انتخابات و حذف و پروندهسازی هستند، توسعه، نیاز به بررسی دارد. مشکلات ما در فوتبال، ریشهای است. برخی مطالب مصرف داخلی دارد و کارشناسان چنین مسائلی را جدی نمیگیرند. اینطور القا میکنند و میخواهند همه مشکلات و معضلات گذشته و چالشهای مدیریتی در کشور را به فدراسیون ربط بدهند. مشکل باید از ریشه حل شود. اتفاقا اعتقاد دارم مسیری که فوتبال در این چندسال طی کرد، سوءمدیریت را توسعه داد، چون برخوردی نشد و چشمها را بستند و خودشان را به ندیدن زدند.
یک سئوال؟ متولی فوتبال کشور کجاست؟ قوانین بالادستی این اجازه را میدهد فدراسیون فوتبال متولی باشد؟ بهنظر نمیرسد. برای همین میبینیم نظارتی وجود ندارد. اکثریت باشگاههای فوتبال ایران پشتوانه دولتی دارند. باشگاههای خصوصی انگشتشمار هستند. دولت هم بهدلیل تعدد فعالیتها، زمانی برای نظارت در بخش فوتبال ندارد و عملا فرصتی بهوجود آمده که حداقل هزارمیلیارد تومان در فوتبال ایران، بدون نظارتِ خاص رها شود و بررسیهای دقیق نشود. آقای دادکان خودشان این اواخر مسئولیت مهمی در خصوص باشگاههای دولتی داشتند، بهراحتی میتوانند جزییات شگفتانگیزی از باشگاهداری در فوتبال ایران بگویند. اتفاقا منابع خروجی و ورودی فدراسیونهای ورزشی محدود است و بهاندازه کافی دستگاههای نظارتی رصد میکنند اما رقمش مقابل رقمهای جابجاشده در فوتبال ایران کمتر از ده درصد است.
در حقیقت طرف مقابل بیش از 90درصد پول را در اختیار دارد و این منابع، منابعی است که میتواند در اقتصاد فوتبال تاثیر جدی داشته باشد و باید تلاش کرد این اعداد بهجای اینکه صرف جابجایی مربی و بازیکن و مدیران برنامههایشان شود، صرف زیرساختها و بناها و فوتبال پایه شود. نمیگویم نباید در بخش بازیکن و مربی هزینه شود،ْ حرف این است که اولویت کجاست و سرمایه انسانی کجا باید ساخته شود؟ فوتبال ایران به مدیرانی نیاز دارد که باشگاههایی با نشانههای روزِ دنیا اداره کنند و در همهی بخشها رشد و توسعه پیدا کند.