پوراندخت مهیمن بازیگر سینما و تلویزیون در گفتوگوی تلویزیونیاش، خاطره تلخی از زخمی شدن خود در صحنه فیلمبرداری یکی از فیلمهایش را تعریف کرد.
بازیگری است که به نام مادر مهربانِ سینما و تلویزیون شناخته میشود. تهیهکنندگان «پوراندخت مهیمن» را به خوشقدمی میشناسند. او چند
سانحه عجیب و غریب را در طول سالهای بازیگریاش تحمل کرده که در گفتوگویش با برنامه "چهلتیکه" درباره یکی از آنها صحبت کرده است. او بارها در نقش مادر بسیاری از سریالها و فیلمها ظاهر شده و ویژگیهای متفاوتی را به نمایش درآورده است. جالب است که حتی با پایِ مصدوم تا آخر پایِ سریالی مثلِ "بیگانهای با من است" ماند.
بازیگری که پیش از این او را بارها در پرده سینمایی با کارهایی مثل "سام و نرگس"، "چشمان سیاه"، "آبی"، "مانی و ندا"، "خنده در باران" و در سریالهایی همچون "نرگس"، "آینه"، "وضعیت سفید" و "خداحافظ بچه" درخشید. پوراندختِ مهیمن اصفهانی است و وقتی هفت ساله بوده پدرش به تهران نقل مکان میکند. پایِ او به بازیگری با تئاترهای مدرسه باز میشود. در سریال "آینه" شروعِ معرفی او به دنیای تصویر است و به تعبیر خودش این موفقترین و خاطرانگیزترین کار او به حساب میآید.
مخاطبان تلویزیون از سریال «آینه» تا «نرگس» با او خاطره دارند. در «مأموریت آقای شادی» و «باغ گیلاس» فصلِ دیگری از هنرمندیاش را به رخ میکشد. در «سام و نرگس» و «خداحافظ بچه» بازیهای متفاوتی از «مهیمن» دیدهایم و در «وضعیت سفید» به تعبیرِ کارگردانش بسیار درخشیده است. او در روی صندلیِ چهلتیکه حرفهای شنیدنی زیادی از مادرانههایی که در سینما و تلویزیون خلق کرده، داشت.
او در لا به لای صحبتهایش میگوید مردم همیشه به من محبت داشتهاند چه در دهه شصت و چه امروز؛ البته منهای دو سال کرونا که بیشتر در خانه بوده و ارتباط زیادی با مردم نداشته است. مهیمن میگوید: من همیشه با مردم در ارتباط بوده و هستم. آنها هرجا مرا میبینند در تاکسی، خیابان، موقع خرید و ... ابراز محبت میکنند. دهه شصت زندگیها پُر از مهربانی و صفا بود. وقتی از دوران زندگیاش صحبت میشود، از همسرش نقل میکند که مدام از گذشته حرف میزد و اینکه چه روزگار خوبی بوده است.
مهیمن درباره مادر بودن اینچنین صحبت میکند: مهمترین اتفاق زندگی من مادر شدن بود، به نظرم این اتفاق حتی از موفقیتهای شغلی هم خوشایندتر بود. همیشه خانواده ام برایم مهم بوده، مثل هر مادر دیگری من هم وظایف مادری را انجام دادهام. گاهی ۲۰ کیلو سبزی میخریدم و پاک و خرد میکردم، ترشی و شور میانداختم. گوشت میخریدم و خورشتی خُرد میکردم، شبنشینی و میهمانی داشتیم، همه سرشان توی گوشی نبود. با هم معاشرت میکردیم؛ زندگی فرم دیگری بود. هرچه بود از حالا خیلی بهتر بود.
وی افزود: پسرم همیشه از گذشته یاد میکند و میگوید یادش به خیر. خوشحالم از آن سالها خاطرات خوبی دارد. دوست دارم درباره کیفیت سریالهای تلویزیون حرف بزنم. شبها سریال "افرا" تماشا میکردم، لذت میبردم؛ میدیدم خانوادهها مثل قبل پای تلویزیون مینشستند، چون داستان پُرکششی داشت، اما برخی سریالها از همان چند سکانس اول، مخاطب را مأیوس میکنند.
این بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون درباره پا شکستن و علاقهاش به مردم، این چنین گفت: من عاشق مردمم و به عشق آنها در حالی پایم شکسته بود و تاندونهایش آسیب دیده بود سر تصویربرداری "بیگانهای با من است" کلی در راهروی بیمارستان راه رفتم و نقصم را بازی کردم. اگر قرار باشد برنامه را به یکی از درگذشته. تقدیم کنیم، من خانم مهین شهابی را انتخاب میکنم. در سریال "آینه" و کارهای آقای نعمتالله با هم همکار بودیم.
منبع خبر "
پارسینه" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد.
(ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.