جشن تصویر

دنیای اقتصاد شنبه 02 بهمن 1400 - 00:03
خیلی وقت است که در اولین مواجهه با یک مجموعه شعر موزون، نه به سراغ بررسی اوزان مورد علاقه شاعر می‌‌‌روم و نه تعداد غزل‌های مردف و مقفی را می‌‌‌شمارم. حالا دیگر آنچه در نگاه اول مهم است، این است که دریابم آیا آنکه از پس این دریچه با من سخن می‌‌‌گوید، به دریافتی قابل گفت‌وگو از هستی رسیده است یا نه. شاید به همین دلیل، شیرین‌‌‌کاری‌‌‌هایی که روزگاری غزل را برایم حیرت‌‌‌انگیز می‌کرد، امروز دیگر آنقدرها بر سر ذوقم نمی‌‌‌آورد؛ و در عوض، کشف یک لحظه عمیق فروتن در پرده تصاویر، چنان برایم دلچسب است که می‌تواند ساعت‌ها و گاه روزها با مجموعه‌‌‌ای به گفت‌وگویم بنشاند. گفت‌وگویی، چون آنچه چندی پیش با مجموعه جدید دکتر سید مهدی نقبایی تجربه کردم؛ کتابی در چهار فصل که وقتی عنوانش را به این خوبی برگزیده‌‌‌اند، ‌ای کاش در انتخاب نام فصل‌هایش نیز، بیشتر درنگ می‌کردند.

«رولان من، رولان من» جشن تصویر است. تصاویری بسیار تازه و عمیقا انسانی. شاعر این مجموعه قصد ندارد بیانیه‌‌‌ای بدهد یا چیزی را به مخاطب ثابت کند. نه در پی آشنایی‌‌‌زدایی‌‌‌های محیرالعقول است، نه با کشف‌‌‌ها و تکنیک‌‌‌های زبانی‌‌‌اش به نمایش می‌‌‌ایستد. نه از تجارب عاشقانه‌‌‌اش رومانس‌‌‌های قرن هفدهمی بیرون می‌‌‌کشد و نه حتی مانند برادر روشنفکر فروغ (که اتفاقا چقدر آشناست!) «مست می‌کند و مشت می‌‌‌زند به در و دیوار و سعی می‌کند که بگوید بسیار دردمند و خسته و مایوس است.» شاید به همین دلیل ساده است که من را به عنوان خواننده بی‌‌‌‌‌‌دلهره و بی‌‌‌دغدغه با خود همراه می‌کند و تازه در مواجهه با جهان متن و تصاویر دیگرگون این جهان است که درمی‌‌‌یابم چقدر این متن، معاصر است و تصاویر آن چه قرابت دلچسبی با عواطف بی‌‌‌تصویر درون من دارند! من! موجودی که از وقتی جنینی پنج گرمی بوده «تو را دوست داشته و حالا چون فضانوردی است که درست در یک‌‌‌متری ماه در ابدیت رهایش کرده‌‌‌اند.» شاعر، چنان در خلق و توصیف تصاویر، کلمات را به کار می‌‌‌برد، انگار همزمان قلم‌مویی در دست دارد و مدادی که مانند داستان‌‌‌های کمیک، بالای سر نشانه‌‌‌ها، ابر بکشد و مثلا شرح دهد که «این درختی که سال‌ها در تو قطور شده، هر برگش تاریخ حسرت‌‌‌های ننوشته است» (البته بی‌‌‌آن که مثلا ایهام «برگ» را به رخ خواننده بکشد و منتی بابت این‌‌‌گونه هنرمندی‌‌‌ها بر سر او داشته باشد) گویا خود تویی که در تنه‌‌‌ات «هر دایره یک موج از آنچه رفته بر باد است» و هر شاخه‌‌‌ات «از برگ‌‌‌های رفته سنگین است.» این استفاده هم‌‌‌زمان از انتزاع و تصویر، شعر را به ساحت هنری چندرسانه‌‌‌ای نزدیک و تاثیر آن را بر مخاطب دوچندان می‌کند و راستی را برای انسان چه وصفی از این زیباتر که درختی است شاخه‌‌‌هایش فصل به فصل از فقدان‌‌‌ها و ریختن برگ‌‌‌ها سنگین‌‌‌تر؟...  انسان در این کتاب انسان ازلی است. بی‌‌‌زمانی و بی‌‌‌مکانی را در پرهیز از نشانه‌‌‌ها و اظهارنظرهای سیاسی و اجتماعی و تاریخی می‌توان دید. (در کل مجموعه تنها یک جا به فضایی شهری و امروزین مثل آپارتمان برمی‌‌‌خوریم که بلافاصله با تصویر قلعه‌‌‌ای محاط در خندق و مین، این فضا کم‌‌‌رنگ می‌شود. ) حتی آنجا که از تاریخ زیر شعر و ترکیب واژه‌‌‌ها و تصاویر، درمی‌‌‌یابیم شاعر از روزگار و زمانه خود شکایت می‌کند، باز، خود را «فصلی از ناکامی تاریخی یک قوم» می‌‌‌بیند و روی سخنش نه با همسایه و هم‌‌‌قبیله و هم‌‌‌وطن، که با یک آینده ماورای زمان و مکان است: «به ژن‌‌‌هایم بگو از بره بودن دست بردارند.» این اصرار بر بی‌‌‌زمانی و بی‌‌‌مکانی مرا به یاد داستان‌‌‌های ‌هزارویک شب می‌‌‌اندازد و آمیختگی تصاویر و رنج‌‌‌ها و روایت‌‌‌هایی که بیشتر از آن که هندی، ایرانی یا عربی باشند، وانمود غم‌ها و شادی‌‌‌های انسان‌‌‌‌‌‌هایی خویشاوندند (یا ژن‌‌‌هایی هم‌‌‌ریشه) که به جبر جغرافیا، فرهنگ و تاریخی مشابه را زیسته‌‌‌اند.  

فصل آخر: بی‌‌‌راه نیست اگر بگویم اغلب شعرهای فصل آخر کتاب را، به‌علاوه شعرها و غزل‌هایی آراسته به شیرین‌‌‌کاری‌‌‌هایی که پیش‌‌‌ از این به آن اشاره کردم (مثلا یک رباعی‌‌‌ فارسی-انگلیسی از ۲۰سال پیش که هنوز آن را از برم)، اینجا و آنجا در کنگره‌‌‌ها و نشریات، پیش‌ترها خوانده و شنیده بودم. پذیرفتنی‌‌‌تر و شاید آسان‌‌‌تر می‌‌‌نمود که یادداشتم را با پرداختن به شعرهای همین فصل و شاید سخنی درباره آن نو‌‌‌آوری‌‌‌ها و بازی‌‌‌های زبانی، پایان دهم. اما اجازه می‌‌‌خواهم درباره این فصل سکوت کنم، چراکه شعرهای فصل چهارم، اغلب به‌لحاظ زمان سرایش، فاصله زیادی با دیگر شعرهای کتاب دارند و اگر چه در قالب این اثر منتشر شده‌‌‌اند، به دوره‌‌‌ای دیگر از زیست و تجربه سرودن شاعر تعلق دارند. دوره‌‌‌ای که به باور من، از منظر پختگی درک و درنگ زیباشناسانه، با آنچه در سه فصل نخست می‌‌‌بینیم فاصله دارد. دوره‌‌‌ای که شاید جایی دیگر و در نگاهی کلی‌‌‌تر، بتوان دقیق‌‌‌تر به آن پرداخت؛ اما هر چه هست، مقدمه‌‌‌ای بوده برای آنچه، در سه فصل نخست «رولان من رولان من» در حال شکل‌‌‌گیری است.

 

منبع خبر "دنیای اقتصاد" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.