خبرگزاری مهر- گروه دین و آئین- فاطمه علی آبادی: امروز ۲۰ جمادی الثانی سالروز ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و روز مادر است. حضرت فاطمه زهرا (س) درّ یکدانه صدف رسالت و برترین، عالم ترین، فاضلترین و محبوبترین زن از ابتدای خلقت تا انتهای آن است. نه هیچ زنی بلکه هیچ مردی جز پدرش رسول خدا (ص) و همسرش علی بن ابی طالب (ع) و فرزندان معصومش (ع) که همگی نور واحدند، از پیشینیان به مقامی که او نائل شد، رسیده بود و نه هیچ زن و مردی از پسینیان در این مقام متعالی به او ملحق خواهد گشت. گرچه در بین ذریه آن حضرت و پیروان دین اسلام زنان و مردان بزرگی پا به عرصه وجود گذاشته و خواهند گذاشت.
شعر فاطمی چه در قالب مدح و چه مرثیه از جمله موضوعاتی است که همواره در طول تاریخ تشیع مورد التفات شاعران متعهد بوده است. هرچند باید اذعان داشت که این دسته از اشعار در مقایسه با اشعار عاشورایی از حجم کمتری برخوردار است. چرا که مراثی فاطمی از جمله مضامینی است که جز در محدودهی حکومت تشیع مجالی برای عرضه نیافته است تا جایی که در گنجینه شعر شاعران شهیر عاشورایی شاهد تلألؤ چندانی از گوهر شعر فاطمی نیستیم. همچنین باید افزود که شعر فاطمی به دلیل اصالت خاص شیعی خویش از زمرهی مضامینی است که غالبأ جز از قلم شاعرانی که مضامین آئینی آثارشان غلبهای بر سایر تصاویر تغزلی دارد بر بیاض ورق نقشی نزده است. به مناسبت ولادت با سعادت حضرت زهرا (س) با مهدی امین فروغی نویسنده و پژوهشگر موسیقی و شعر آئینی به گفتگو نشستیم که در ادامه حاصل آن را میخوانید:
*شعر فاطمی در میان اشعار آئینی از کجا آغاز شد و نخستین شعر فاطمی ثبت شده در تاریخ را چه کسی سروده است؟
معمولاً اشعاری که دیگران درباره حضرت سرودهاند را شعر فاطمی میدانیم اما در یک نگاه تاریخی و جامع، میتوانیم سرودههای حضرت زهرا سلام الله علیها را هم در بررسی سیر تاریخی شعر فاطمی فراروی خود داشته باشیم. اگر بخواهیم اشعار و مداحی فاطمی را از ابتدا مورد بررسی قرار دهیم و آن را بر اساس سیر سنوی دنبال کنیم خواهیم دید که نخستین اشعار، مدح و مرثیهای که برای حضرت زهرا (س) سروده شده در ایام زندگی خود حضرت بوده است. زمانی که تاریخ را ورق میزنیم نخستین شعری که در تاریخ مشاهده میشود که نام حضرت زهرا (س) در آن آمده اشعار است که منسوب به امیرمومنان علی (ع) است.
در برخی از منابع آمده زمانی که حضرت از جنگ احد بازگشتند در حالی که غرق در زخم و جراحت بودند شمشیر خود را به حضرت صدیقه طاهره (س) دادند و اشعاری خواندند با این مضامین:
فاطمه این شمشیر را بگیر و بدان که من در میدان کارزار جوانمردانه جنگیدم و نلرزیدم، قسم به جان خودم هر چه توانستم در راه نصرت پیامبر و اطاعت پروردگار کوتاهی نکردم و هر آنچه میتوانستم انجام دادم، این نخستین شعری است که نام حضرت زهرا (س) در آن ذکر شده است.
اشعار دیگری که بعد از این شعر برای حضرت زهرا (س) سروده شده و در تاریخ به چشم میخورد سروده زنانی چون ام سلمه و تنی چند از بانوان در شب عروسی حضرت میخواندند.
در تاریخ آمده شب ازدواج حضرت فاطمه (س) که آسمان و زمین مدینه غرق در نور و سرور بود حضرت سوار بر مرکبی بودند که پیامبر اکرم (ص) پیشاپیش ایشان حرکت میکردند و مهاجر و انصار پشت سر حضرت را مشایعت میکردند و زنان اطراف خانم فاطمه زهرا (س) را گرفته بودند، شعر میخواندند و شادمانی میکردند.
زمانی که تاریخ را ورق میزنیم نخستین شعری که در تاریخ مشاهده میشود که نام حضرت زهرا (س) در آن آمده اشعار است که منسوب به امیرمومنان علی (ع) است
برای مثال ام سلمه صدا بلند کرده بود و این اشعار را میخواند؛ ای زنان به یاری خدا حرکت کنید و در همه حالات او را شاکر باشید، به همراه بهترین زنان عالم که جان عمهها و خالههایش به فدای او باد حرکت کنید. در ابیات دیگری نیز خطاب میشود: ای فاطمه، ای دختر کسی که خداوند ایشان را واسطه رسالت و وحی بر سایرین برتری داد درود خدا بر تو باد؛ در جای دیگر زنی صدا بلند کرده میگوید خدا را شکر کنید و با فاطمه همراه شوید که خداوند او را به ازدواج مردی پاک در آورد؛ همچنین بانوی دیگری فریاد میزد فاطمه بهترین زنان عالمیان است او صورتی مانند قرص ماه دارد و خداوند او را به ازدواج جوانمردی فاضل یعنی علی بن ابی طالب و بهترین مردمان در آورد.
این یک بخش از اشعاری است که در مدح حضرت زهرا (س) سروده شده و صرف نظر از شعری که منسوب به حضرت علی (ع) است این اشعار را میتوان نخستین اشعاری نامید که در شب عروسی حضرت زهرا (س) خوانده شده است.
*آیا اشعاری نقل شده است که خود حضرت زهرا (س) سروده باشند؟ مهمترین شاخصه این اشعار چیست؟
اشعاری وجود دارد که سروده خود حضرت زهرا (س) است و این اشعار مربوط به پس از وفات پیامبر اکرم (ص) میشود که حضرت از یک سو در فراق پدر میگریست و بی تاب بود و از سوی دیگر بر مصائبی که بر ایشان و امیرمومنان علی (ع) وارد شده بود نالان بود این حالات را میتوان در اشعاری که از حضرت زهرا باقی مانده است به وضوح مشاهده کرد.
در تاریخ آمده حضرت روزها به قبرستان بقیع میرفتند و گاهی اوقات نیز در جوار قبر پیامبر مینشستند و با پدر نجوا میکردند و خاک قبر پیامبر را بر میداشتند و می بوییدند و این اشعار را میخواندند؛
برکسی که خاک قبر پیامبر را می بوید چه باک اگر در تمام عمر خود دیگر هیچ عطری را نبوید، به این خفته در زیر خاکها بگو ای پدر کاش صدای ناله و مویه مرا میشنیدی، مصائبی که بر من وارد شده، اگر این مصائب به روزها وارد میشد به شب تار تبدیل میشدند.
البته اشعار دیگری نیز از حضرت زهرا (س) میبینیم که در فراق پیامبر سروده شده است مانند این شعر که میفرمایند؛
آسمان غبار آلود شده بعد از پیامبر و خورشید کم پرتو شده، گویی چهره خورشید تاریک شده و شب و روز یکسان شده است، و زمین در مرگ حضرت به لرزه در آمده است.
نکته قابل توجه در اشعار حضرت فاطمه فصاحت و بلاغتی است که در کلام ایشان وجود دارد و این امر جای شگفتی ندارد چرا که ایشان فرزند کسی است که میفرمایند: اوتیت جوامع الکلم، مجموعه سخنان من از سوی پروردگار است یا در جای دیگر میفرمایند من فصیح ترین عرب هستم؛ این فصاحت و بلاغت حضرت را میتوان در خطبه فدکیه به وضوح مشاهده کرد. مجموعهای از زیباییهای بلاغی و آرایه های ادبی در کنار مفاهیم بلند و معارف قرآنی در این خطبه دیده میشود.
همچنین در تاریخ اشعاری را میبینیم که باز سروده این بانوی عظیم الشأن است و مربوط میشود به زمانی که حضرت در بستر بیماری و مرگ بودند و حضرت علی (ع) بر بالین ایشان نشسته بودند و میگریستند، در این هنگام حضرت زهرا (س) چشم باز میکنند و با دیدن اشکهای همسر این اشعار را میخوانند:
بر من گریه کن ای بهترین هدایت کنندگان و اشک خود را روان ساز که روز جدایی من و تو فرا رسیده است، ای همسرم من تو را به فرزندان وصیت و سفارش میکنم که مراعات حالشان را داشته باشی چرا که آنان اندوهگین هستند، بر من و یتیمانم گریه کن و از میان فرزندانم بر حسین بیشتر گریه کن که در سرزمین کربلا به شهادت خواهد رسید.
*از نخستین مرثیهای که برای حضرت فاطمه (س) سروده شده بفرمائید و اینکه سراینده آنچه کسی بوده است؟
پس از شهادت حضرت زهرا (س) نخستین کسی که بر ایشان مرثیه سرود امیرمومنان علی (ع) بود که اشعاری از ایشان در تاریخ مشاهده میشود، در واقع اولین مرثیه سرا برای حضرت زهرا (س) ایشان بوده است که چند قطعه شعر از حضرت به دست رسیده که میفرمایند:
من مصائب دنیا را میبینیم که به سوی من آمده و تا زمانی که از دنیا بروم این مصائب را با خود دارم، به یاد محبوبم افتادم، گویی سرنوشت من این است که غمهای گذشته را با خود همراه کنم میان هر دو دوستی فراق ایجاد خواهد شد، به راستی که هر مصیبتی در دنیا آسان است مگر جدایی از دوست و اینکه من بعد از پیامبر، فاطمه را که بهترین انسانها بود دلیل آن است که هیج دو دوستی ای در جهان جاودانه نیست.
البته اشعار دیگری نیز از حضرت رسیده که بسیار جانسوز است. ایشان در شعری میفرمایند:
آه های من در سینه متراکم و محبوس شده، ای کاش این آه ها با جان من بیرون بیاید و من از غمها آزاد شوم. ای فاطمه من! بعد از تو خیری در زندگی دنیا نیست من نگران آن هستم که بعد از تو عمر طولانی داشته باشم و عمرم به درازا کشیده شود.
یا در شعر دیگر حضرت میفرمایند: حبیبی که هیچ محبوبی مانند او نبود و جز او هیچ کسی در دل من جای نداشت اینکه از کنار من رفته اما محبوب من از قلبم بیرون نخواهد رفت.
همه این اشعار در زمان حیات حضرت و در مرثیه بانوی عظیم شأن دو عالم سروده شده است.
*دلیل اینکه بعد از شهادت حضرت و بخصوص در قرن اول و دوم شعر فاطمی ثبت نشده چیست؟
پس از حضرت زهرا (س) در قرن اول و دوم هجری شاعرانی چون کمیت بن زید اسدی، عبدی کوفی، سید اسماعیل حمیری، دعبل خزایی و شاعران دیگر به مناسبت از حضرت فاطمه (س) سخن میگفتند، اما در میان ادبیات عرب قصیدهای درخشان که شاعر منحصراً برای حضرت سروده باشد در این دو قرن دیده نمیشود، برای مثال دعبل در اثنای قصیدهای چند بیتی را خطاب به حضرت سروده است که آن هم به مناسبت ذکر شهادت امام حسین (ع) بوده که به حضرت اختصاص داده و بسیار معروف است.
دلیل فقدان شعر فاطمی در این دوران این بود که شیعیان آن زمان تحت فشار بودند و نمیتوانستند آشکارا مرثیه بخوانند حتی برای عزاداری امام حسین (ع) نیز آزادی عمل نداشتند برای همین در دوران حیات اهل بیت (ع) شاعران وقتی شعری میسرودند و میخواندند در خفا بود.
ائمه اطهار (ع) از یک سو شاعران را به سرودن شعر تشویق میکردند و از سوی دیگر خلفای اموی و عباسی با این اقدام مقابله میکردند برای همین شاعران سخت بر جان خویش بیمناک بودند. برای مثال دعبل خزایی جملهای دارد که میگوید من چهل سال است چوبه ی دارم را به دوش میکشم و هنوز کسی را نیافتهام که مرا به آن بیاویزد؛ بنابراین همه شاعران در آن دوران مخفیانه شعر میسرودند و اگر هم شعری میگفتند در ارتباط با ذکر مصائب امام حسین (ع) بود.
شاعران در آن خفقان و وضعیت سخت نمیتوانستند مستقیماً سقیفه و صحابه پیامبر (ص) را نشانه بگیرند و به انحرافی که در اسلام ایجاد شده بود اشاره کنند بلکه به عاشورا میپرداختند چرا که فرقههای مختلف اسلامی و مخالفان تشیع عمدتاً بر کفر یزید اتفاق نظر داشتند و میدانستند امام حسین (ع) ناروا شهید شده است؛ بنابراین شیعیان نیز سعی میکردند عاشورا را زنده نگاه دارند تا به این وسیله تشیع زنده بماند اما نمیتوانستند مستقیماً در آن خفقان به مصائب حضرت زهرا (س) بپردازند که اگر میپرداختند، مساوی با برشمردن ظلمهای برخی صحابه و اهل سقیفه بود که این امر باعث اختلافات شدید در جامعه اسلامی میشد حتی این امر در اشعار فارسی نیز مشاهده میشود. بر این اساس در قرن اول و دوم در زبان ادبیات عرب قصیدهای که تنها برای حضرت زهرا (س) سروده شود مشاهده نمیشود.
*وضعیت اشعار فاطمی در دوران آلبویه که قدرتمندترین حکومت شیعه بعد از اسلام محسوب میشود، چگونه بود؟ آیا آثاری از آن عصر وجود دارد؟
نیمه دوم قرن چهارم هجری آلبویه قدرتمندترین و اولین حکومت شیعه بعد از اسلام را تشکیل دادند و اگر از قرن اول، دوم و سوم بگذریم در نیمه قرن چهارم هجری شیعیان در سایه حکومت آلبویه قدرت پیدا کردند و توانستند شعائر مذهبی خودشان را انجام داده و برگزار کنند. در تاریخ نقل شده معز الدوله دیلمی در ۳۵۲ هجری هنگامی که بغداد را تصرف کرد و خلیفه المستکفی بالله عباسی را مغلوب کرد دستور داد در دهه اول محرم بازارها سیاهپوش شود، دستور منع طباخیها را صادر کرد و تشویق کردند تا مردم به عزاداری برای امام حسین (ع) بپردازند در حالی که تا پیش از این دوران پیوسته عزاداریها در خفا برگزار میشد.
آلبویه بخصوص معزالدوله دیلمی سخت در ترویج شعائر شیعی میکوشید و حتی هر شب جمعه از بغداد به زیارت کاظمین میرفت و شب را تا صبح آنجا میماند و در ساخت گنبد و بارگاه برای ائمه اطهار (ع) بسیار میکوشید.
برگزاری جشن عید غدیر به صورت علنی از این دوره آغاز شد و از سوی دیگر مخالفان تشیع که این وضع را تاب نمیآوردند در مناطقی که میتوانستند بنای مخالفت گذاشتند، البته قدرت حکومت آلبویه در آن مناطق کمتر بود. برای مثال در مقابل ۱۸ ذیحجه که شیعیان عید غدیر را جشن میگرفتند مخالفان، ۲۶ ذیحجه را به عنوان عید غار و یا عید ثور معرفی کردند تا زمانی را که پیامبر از مکه به مدینه هجرت کردند و شبی را در غار ثور سپری کردند جشن بگیرند، همچنین به جای دهم محرم که روز عاشورا بود مخالفان ۱۸ محرم را به عنوان روز مصعب معرفی کردند تا برای مرگ مصعب بن زبیر عزاداری کنند؛ آشوبهایی که بین شیعیان و مخالفان در قرن چهارم و پنجم وجود داشت به راستی شگفتآور است درگیریهایی که در محله کرخ بغداد ثبت شده بسیار عجیب است به گونهای که در این درگیری که منجر به آتش سوزی میشود قریب به ۱۷ هزار نفر در آتش میسوزند.
در آن دوران مخالفتها به شکلهای مختلف ظهور و بروز پیدا میکرد، در دوره آلبویه کسانی بودند که در کوچه و بازار قدم میزدند و مناقب اهل بیت (ع) را میخواندند و به آنان مناقب خوان میگفتند، مخالفان نیز عدهای را اجیر کرده بودند که آنان را فضائل خوان میگفتند وظیفه آنان این بود که از فضائل صحابه پیامبر بگویند؛ با این وجود که شاهد دوران آلبویه هستیم اما باز میبینیم که شیعیان هنوز قدرت کافی ندارند و نمیتوانند کاملاً آزادانه شعائر مذهبی خودشان را برگزار کنند. گرچه در عصر آلبویه آزادیهایی برای شیعیان ایجاد شد اما در دوره بعد سیاستهای ضد شیعی سلطان محمود باعث شد مجدداً عزاداریها ممنوع و به خفا برود. لازم به ذکر است که از دوران آلبویه شعری فاطمی به دست ما نرسیده است.
*نخستین شعر فاطمی در زبان فارسی به کدام شاعر اختصاص دارد؟
در دوره سلجوقی سیاستهای سلطان محمود باعث شد که باز تشیع به خفا برود، شاعران در این دوره نتوانستند به راحتی شعر بگویند و نزاعهای فراوانی وجود داشت. برای مثال سال ۴۴۳ فتنهای در بغداد به پا شد که حرم امام کاظم (ع) را به آتش کشیدند و ضریح حضرت در آتش سوخت.
ناصر خسرو که در واقع به اسماعیلیان و حکومت فاطمیان گرایش داشت اولین شعر فاطمی را در زبان فارسی سرود؛ بنابراین اولین شعری که امروز از آن دوران در دست هست اختصاص به ناصر خسرو دارد
در این دوران شاعران قدرت اینکه در حوزه شعر فاطمی مدیحه یا مرثیهای بسرایند، نداشتند. برای مثال در این دوره سنایی، غزنوی، قوامی، رازی و جمال الدین عبدالرزاق را داریم که اشعار نبوی از آنان وجود دارد اما در حوزه شعر فاطمی و عاشورایی آثاری از آنان وجود ندارد.
تنها و نخستین کسی که در زبان فارسی شعری از او به یادگار مانده که منحصراً درباره حضرت زهرا سروده شده ناصر خسرو است که در قرن ۵ هجری سروده است. بی تردید شاعران دیگر نیز میتوان حدس زد که شعر سرودهاند اما با وجود شرایط حاکمیتی و روند تاریخی یا اشعار از بین رفته یا جرأت انتشار آن وجود نداشته است.
اما ناصر خسرو که در واقع به اسماعیلیان و حکومت فاطمیان گرایش داشت اولین شعر فاطمی را در زبان فارسی سرود؛ بنابراین اولین شعری که امروز از آن دوران در دست هست اختصاص به ناصر خسرو دارد.
که میگوید:
شمس وجود احمد و خود زهرا ماه ولایت است ز اطوارش
دخت ظهور غیب احد احمد ناموس حق و صندق اسرارش
بعد از سپری شدن دوره سلجوقیان عصر حکومت مغولان فرا میرسد در این دوره شیعیان باز آزادی عملی نسبی پیدا میکنند بخصوص این آزادی در دوران غازان خان که به دست شیخ صدرالدین حموی شیعه شد، بیشتر میشود. غازان خان در ترویج تشیع تلاشهای بسیاری انجام داد که ساخت مدارس، تعمیر مساجد، تأسیس دارالسیاده در شهر اصفهان، شیراز و بغداد به منظور احسان و اکرام سادات و بنی الزهرا از جمله اقدامات او به شمار میرود.
در دوران سلطان خدابنده باز شیعیان آزادی عمل پیدا میکنند زیرا خدابنده توسط علامه حلی شیعه میشود و مذهب تشیع را مذهب رسمی کشور اعلام میکند و دستور میدهد نام امام علی (ع) در خطبه آورده شود و اسامی امامان معصوم بر روی سکهها ضرب شود؛ در این دوره شاعرانی مانند سیف فرغانی، خواجوی کرمانی، اوحدی مراغهای، ابن یمین و شاعران دیگر میزیستند که از آنان شعر نبوی و بعضاً مرثیه حسینی به یادگار مانده است اما باز هم در این دوره از شعر فاطمی رد پایی وجود ندارد.
*پس از این دوره وضعیت چطوراست؟ آیا اشعار فارسی زبان دیگری هم در تاریخ به ثبت رسیده است؟ نام شاعران چیست؟
در عصر تیموریان دومین شعر فاطمی را از ابن حسام خوسفی در دست داریم که قصیدهای غرا و منحصراً برای حضرت زهرا (س) سروده شده است، زیرا تیمور تمایلاتی به تشیع از خود نشان میداد و در فتح دمشق شیعیان را مورد تفقد قرار میداد و حتی تسخیر دمشق را به مثابه خون خواهی از یزید و گرفتن انتقام برای امام حسین (ع) تلقی کرد.
بعد از آن شاهرخ که دومین سلطان تیموری بود باز در تعمیر بقاع متبرکه و حرم ائمه اطهار (ع) میکوشید و مدام به زیارت امام رضا (ع) میرفت و در دوره سلطان حسین که درخشانترین عصر تیموری به شمار میرود با پدیدهای به نام ملاّ حسین واعظ کاشفی روبرو هستیم که کتاب روضه الشهدا را مینویسد این سرآغازی است برای مجالس روضه خوانی و ظهور روضهخوانها تا حدی که خطبا در منبر روضه الشهدا را به دست میگرفتند و میخواندند و مردم بر مصائب امام حسین (ع) میگریستند. در این عصر شاعران بسیاری بودند اما محمد بن حسام خوسفی شاعری بود که در این عصر قصیدهای برای حضرت زهرا (س) سرود که بسیار زیبا بود.
که میگوید:
او پرده نشین حرم سید کونین
او سیدۀ جیدۀ مکه و بطحا
او دسته گل باغ ریاحین پیمبر
او دختر شایستۀ بایستۀ بابا
او تخت نشین حرم مسند یاسین
او سرو چمان چمن روضۀ طاها
بعد از عهد تیموری دوره صفویه آغاز میشود و در این دوره شیعیان کاملاً آزادی عمل پیدا میکنند و سوگواریهای حسینی به صورت گسترده در دوره صفوی برگزار میشود. در دوره صفویه تنها شاعری که از او شعری برای حضرت زهرا (س) وجود دارد محمد جان قدسی است که شاعر قرن یازدهم محسوب میشود، شاعری هندی سرا که ابتدا در خراسان میزیست و سپس به هند رفت و در درباره شاه جهان مورد احترام قرار گرفت. و این سومین شعر فاطمی است که در تاریخ ایران مشاهده میشود.
این شعر میگوید:
فاطمهای همسر شیر خدا
دُخت نبی، شافع روز جزا
ای که تو بر آل کسا محوری
بر سر زنهای جهان افسری
جان جهان نفس مسیحای توست
نون و قلم نطق شکرخای توست
*در دوران صفویه تا عصر حاضر اشعار فاطمی در چه وضعیتی قرار داشته است؟
پس از عهد صفویه و در دوران زندیه نیز با رواج تشیع روبرو هستیم اما باز شعر درخشانی در میان اشعار دیده نمیشود که در وصف حضرت زهرا (س) سروده شده باشد. اما در دوره قاجاریه شاعران بسیاری به سرودن شعر برای اهل بیت (ع) پرداختند که از وصال شیرازی با شعر معروفی که برای حضرت سرود میتوان یاد کرد. و در پایان کلام اینکه از دوران قاجاریه تا عصر حاضر شاهد انبوهی از اشعار فاطمی به زبان فارسی هستیم.
میطلبد شاعران آئینی در سرودن اشعار فاطمی با اجتناب از تکرار و تقلید بیش از گذشته در بازنمایی افقهای جدیدی از ابعاد زندگی بانوی کوثر تلاش کنند و با رونمایی و رمزگشایی از سبک زندگی فاطمی ابعاد مغفول مانده شخصیت و جایگاه والای حضرت زهرا (س) را به صورت مبسوط و کامل در اشعار فاطمی متجلی کنند.