به گزارش ایرنا، به عقیده اندیشمندان چند شاخصه عشق مادرانه را از دیگر رابطههایی که عاشقانه مینامیم متمایز کرده است؛ پیوند عاطفی بیقید و نابرابر که یاریگری و فداکارای، صبوری و گذشت و کوشش همیشگی برای القای احساس ایمنی ویژگیهای آن است و این همه بدون هیچ پیش شرطی و بدون تبعیض به همه فرزندان ارائه میشود.
همین ویژگیهای منحصر به فرد و بیهمتا است که نقش مادری را در هالهای از تقدس پوشانده، ساحت آن را از گزند انتقاد دور کرده و همگان را به تمجید و ستایش واداشته است.
عبارتهای "مادران بیست و چهار ساعتی" و "والدین هلیکوپتری" همه حاصل عشق مادرانهاند تا نیازهای کودک خود را در همه احوال و به هر شکل پاسخ دهند، بی چشمداشت و چنانکه شایسته جایگاه و نقش خود میدانند و در مقابل همه خواست آنها خرسندی و لبخند رضایتی است که سرچشمه نیروی دوباره آنهاست.
اما در خلال همین بودنهای مادرانه، گاه توان از دست میدهند، غمگین و حتی افسرده میشوند، آنگاه است که گرفتار سکوتی سهمگین و شرمگین از تجربه این احساس، لب فرو میبندند؛ مگر میشود مادر باشی و مادری را دشوار ببینی؟!
زنی که پیشتر این نوع عشق را در جایگاه معشوق از سوی مادر خویش چشیده است بی آنکه خستگیهای فریاد نشده او را شنیده باشد و در تعریفهای کمالگرایانهای که از "مادری" شنیده هیچ گاه سخنی از گلایه و اعتراض نبوده است، حق دارد نگران احساسی باشد که گاه تجربه میکند؛ که مبادا آزردگیهای گاه و بیگاه او ساحت مادرانهاش را خراشیده کند.
در کنار بیان تمجیدهایی که عشق مادرانه به واقع شایسته آنهاست، جای خالی تعریفهایی نو از مادری خودنمایی میکند؛ باید به مادران امروز اطمینان داد که حتی اگر گاهی از ایفای این نقش خسته و بی رمق شده باشند، اگر بخواهند برای ساعتهایی صبوری و گذشت را به کنار بگذارند و آرزو کنند دمی این مسئولیت سنگین را از دوش به زمین بگذارند، جایگاه آنها همچنان مقدس و دست نیافتنی است و هنوز سزاوار تحسیناند.
ارائه همیشگی تصویر ایدهال و کمالگرایانه آن هم به صورت تمام وقت از ویژگیها و وظایف مادری سبب شده است تا آنها در عین همه مهربانیهای بی مزد، از خودگذشتگیهای بسیار و کوششهای فراتر از توان، اگر لحظهای بدیهیترین حسهای انسانی یعنی خستگی، افسردگی یا ناراحتی را تجربهکردند، نگران شوند که مبادا "یک جای کار میلنگد"، مبادا چنانکه باید مادری را نمیدانم؟!
در این حال، نارضایتی درونی باری مضاعف میشود بر دوش زنانی که همه نیروی خود را برای پاسخگویی به نیازهای فرزندان خود به کارگرفته و هر آنچه در توان داشتهاند به سخاوت ارزانی رضایت او کردهاند.
پذیرش و -البته مهمتر از آن- اذعان همگانی و بیان اینکه مادران هم حق تجربه کردن این احساسات انسانی را در خلال ایفای نقش خود دارند، به آنها کمک میکند تا با وجدانی آسوده به جای سرکوب خود، در صدد راهکاری برای بهبود روحیه، تجدید نیرو و حل کشمکشهای درونی خود باشند.
پایین آمدن یک پله از ایدهآل گرایی در تعریف و توصیف مادر، ضربه چندانی به این جایگاه ارزشمند نمیزند، اما شاید کمک بسیاری به مادرانی میکند که با روحی آشفته برای رسیدن به این ایدهآل میجنگند.
همان مادرانی که ارائه سکانسهای تکه شده و اسلایسی و توصیفهایی درست اما ناقص از یک مادر واقعی مادری را منطبق بر خود نمیبینند و این امر رضایت از خود را در آنها به طرز ناجوانمردانهای کاهش میدهد.