در این سال، با وقوع قحطی در چین و ممنوعیت صادرات برنج از آن کشور، قیمت برنج در سان فرانسیسکو با افزایش شدید از ۴ سنت به ۳۶ سنت برای هر پوند افزایش یافت (۹ تا ۷۹ سنت برای هر کیلوگرم). نورتون که تصور میکرد موقعیت مناسبی برای کسب سود زیاد دارد، قرارداد خرید یک محموله ۹۱ تنی برنج را که با کشتی از پرو رسیده بود، به قیمت ۲۵هزار دلار امضا کرد؛ یعنی از قرار دوازده و نیم سنت برای هر پوند. اما مدت کوتاهی پس از بستن این قرارداد و ورود چند کشتی با محموله برنج از پرو به این شهر قیمت برنج سقوط کرد و به سه سنت برای هر پوند رسید. نورتون طی سه سال تا ۱۸۵۶ کوشید با دعاوی حقوقی از این قرارداد فرار کند اما در نهایت دادگاه عالی کالیفرنیا علیه وی رای صادر کرد و بعدتر لوکاس ترنر و کمپانی بانک توانستند هلدینگ املاک و مستغلات وی در نورث بیچ را برای پرداخت بدهیهای وی به تصرف خود درآورند. نورتون پرونده ورشکستگی خود را تقدیم دادگاه کرد و از ۱۸۵۸ در یک خانه چوبی سکونت گزید.
در ۱۸۵۹ با نوشتن نامههایی به روزنامههای شهر، با ناعادلانه خواندن ساختار حقوقی و سیاسی حاکم بر آمریکا، خود را «امپراتور ایالات متحده» خواند. در دوازدهم اکتبر همان سال او با صدور فرمانی رسما کنگره ایالات متحده را منحل اعلام کرد؛ طبعا نمایندگان واکنش خاصی به این فرمان نشان ندادند. یک ماه بعد، نورتون از ارتش خواست مقامات منتخب کنگره را برکنار کند. البته فرمانهای نورتون نادیده گرفته شدند. در ۱۸۶۲ نورتون از هر دو کلیسای کاتولیک و پروتستان خواست او را بهعنوان امپراتور به رسمیت بشناسند تا مشکلات پیش آمده در جنگ داخلی برطرف شود. وی همچنین خواهان انحلال دو حزب جمهوریخواه و دموکرات شد و درصدد برآمد تا با ملکه ویکتوریا مناسباتی «دیپلماتیک» برقرار کند. هر چند نورتون را فردی سودایی و خیالباف دانستهاند اما برخی از «فرمانهای امپراتوری» وی نشانگر دوراندیشی عمیق اوست که از آن میان باید به صدور دستوراتی برای تشکیل «اتحاد ملتها» اشاره کرد. وی به صراحت هر نوع درگیری میان ادیان یا مذاهب را ممنوع اعلام کرد و دستور ساخت یک پل معلق یا یک تونل برای اتصال اوکلند به سان فرانسیسکو را صادر کرد. او در نهایت در ۸ ژانویه ۱۸۸۰ درگذشت.